۲۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۰
تضعیف دلار نظم چند قطبی را تسریع می کند؛ مبادلات غیردلاری تسهیل شده است
شورای آتلانتیک:

تضعیف دلار نظم چند قطبی را تسریع می کند؛ مبادلات غیردلاری تسهیل شده است

گستره تسلط دلار آمریکا و حفظ آن به صحنه اصلی جنگ قدرت بزرگ بین ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه تبدیل شده است و آینده نظم بین المللی لیبرال را در تعادل قرار می دهد.

بازار؛ گروه بین الملل: شورای آتلانتیک اخیرا مقاله ای با قلم دکتر«کارلا نورلوف» با عنوان «تسلط دلار: حفظ وضعیت دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی» به رشته تحریر درآورده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.

گستره تسلط دلار آمریکا و حفظ آن به صحنه اصلی جنگ قدرت بزرگ بین ایالات متحده آمریکا، چین و روسیه تبدیل شده است و آینده نظم بین المللی لیبرال را در تعادل قرار می دهد. دلار تنها ارز واقعا جهانی در سیستم اقتصادی امروزی است و به طور گسترده برای معاملات، قیمت گذاری، تسویه حساب و سرمایه گذاری توسط دولت ها و بازیگران خصوصی خارج از ایالات متحده استفاده می شود.

این نقش ها امتیازات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را به ایالات متحده ارائه می کند. از نظر اقتصادی، آمریکایی‌ها از سهولت و راحتی مبادلات به دلار، از حق امضاء، انعطاف‌پذیری پولی و مزایای پناهگاه امن در مواقع بحران سود می‌برند.

از نظر سیاسی، دلار به ایالات متحده آمریکا ابزاری غیرنظامی برای اجبار ارائه می دهد که با آن نظم بین المللی را کنترل می کند

از نظر سیاسی، دلار به ایالات متحده آمریکا ابزاری غیرنظامی برای اجبار ارائه می دهد که با آن نظم بین المللی را کنترل می کند. از نظر اجتماعی، ایالات متحده جایگاه و اعتبار می یابد.

تسلط دلار به استفاده نامتناسب از دلار در اقتصاد جهانی اشاره دارد، شرایطی که در تمام دوران پس از جنگ حاکم بوده است. تسلط مطلق دلار بعید است در دهه های آینده تغییر کند، اگرچه تسلط نسبی دلار از سطوح اوج افول کرده است.

تضعیف نسبی وضعیت دلار به عنوان منادی تغییر قدرت درازمدت به شرق در نظر گرفته می‌شود و شروع نظم چندقطبی را تسریع می‌کند که ایالات متحده آمریکا در آن توانایی کمتر و نفوذ کمتری دارد

اگرچه دلار همچنان غالب است، تضعیف نسبی وضعیت دلار به عنوان منادی تغییر قدرت درازمدت به شرق در نظر گرفته می‌شود و شروع نظم چندقطبی را تسریع می‌کند که ایالات متحده آمریکا در آن توانایی کمتر و نفوذ کمتری دارد.

ارزیابی تسلط دلار

معنای دقیق تسلط دلار در این زمینه همچنان نامشخص است. دلار باید نسبت به سایر ارزهای مورد استفاده برای مقاصد بین المللی تا چه اندازه قوی باشد تا سیستم ارزی بین المللی با تسلط دلار مشخص شود؟ این سوال به ندرت به صورت مستقیم مطرح می شود. تعیین اینکه آیا تسلط دلار واقعاً تهدید می شود و چگونه می توان سیستم ارزی چندقطبی را تشخیص داد که آیا و در چه زمانی اتفاق می افتد، بسیار دشوار است.

با استفاده از معیارهای عملکردهای مختلف یک ارز بین‌المللی می‌توان تسلط دلار را بر اساس معیارهای تعیین‌شده به عنوان مثال قطبیت یا تمرکز سیستمی، کمی کرد. قطبیت اصطلاحی است که به طور سنتی توسط محققان روابط بین الملل برای ارزیابی توازن بین المللی قدرت بر اساس قدرت نظامی استفاده می شود. اما گاهی اوقات از این مفهوم برای توصیف توزیع بین المللی قدرت اقتصادی استفاده می شود. قطبیت به ویژه برای توصیف سیستم ارزی بین‌المللی مناسب است زیرا از قابلیت‌های ارزهای قدرتمند می‌توان برای اجرای توافق‌های بین‌المللی و پلیس نظم بین‌المللی استفاده کرد.

به بیان دقیق، قطبیت تعداد قدرت های بزرگ در نظام بین الملل است. در نظم ارز تک قطبی، یک قدرت بزرگ از برتری برخوردار است و رقیب نزدیکی ندارد. در نظم ارزی دوقطبی، دو قدرت بزرگ غالب هستند و رقبای دوری دارند و در نظم ارزی چندقطبی، بیش از دو قدرت بزرگ نفوذ نسبتاً مساوی دارند. با این حال، هنوز این سؤال باز می ماند که چگونه قطبیت را اندازه گیری کنیم.

در طول نیم قرن، نقش ارز ذخیره دلار در سال‌های پس از فروپاشی سیستم برتون وودز قوی‌ترین بود، زمانی که رئیس جمهور نیکسون وعده تبدیل ذخایر دلار به طلا را رها کرد - شوک نیکسون ۱۹۷۱. صرف نظر از اینکه از کدام معیار تسلط استفاده می شود - قطبیت یا تمرکز سیستمی - ارزش دلار امروز به طور قابل توجهی کمتر از سال ۱۹۷۳ است.

با این حال، نقش ارز ذخیره دلار نسبت به سال ۱۹۹۰ که جنگ سرد پایان یافت، قوی تر است. واضح است که سطح ذخیره ارزی در یک سال یا در یک چارچوب زمانی محدود، پیش‌بینی‌کننده خوبی برای برتری یا کاهش ارزش دلار ایالات متحده به معنای وسیع‌تر نیست. برآوردهای نقطه‌ای از ذخایر ارزی نیز پیش‌بینی‌کننده خوبی برای تسلط دلار نیست. بسته به معیاری که برای ارزیابی تسلط دلار استفاده می شود، آخرین چرخه نزولی دلار در سال ۲۰۱۶ (قطب) یا ۲۰۱۷ (تمرکز) آغاز شد. بر اساس هر دو معیار، یک چرخه صعودی در سال ۲۰۲۰ آغاز شد و با وجود تحریم های ۲۰۲۲ علیه روسیه تثبیت شد.

نقش های بین المللی دلار

نقش ارز ذخیره دلار مترادف با توانایی دلار برای انجام طیف وسیعی از عملکردهای ارزی - به عنوان وسیله مبادله، واحد حساب و ذخیره ارزش - برای دولت ها و بازیگران خصوصی استفاده می شود. این مختصر بیانگر این دیدگاه است که تمایل دولت ها به انباشت ذخایر دلاری شرط ماندگاری سیستم دلاری است.

برای مثال در مواقع بحران، زمانی که کمبود دلار رخ می‌دهد، بازیگران خصوصی برای تامین دارایی‌های دلاری به بانک‌های مرکزی خود متکی هستند، گاهی اوقات از طریق خطوط سوآپ که توسط فدرال رزرو گسترش می‌یابد.

تمایل بازیگران خصوصی برای استفاده و نگهداری دلار برای دسترسی و استقرار سیستم دلار ضروری است، اما نهادهای خصوصی در یک سیستم غیرمتمرکز همزیستی دارند. اقدامات آنها به اندازه اقدامات بازیگران رسمی دارای پیامد نیست، زیرا هر واحد به طور معمول دارای بخش کوچکی از دارایی های دلاری است.

برخلاف بازیگران رسمی، انتخاب ارز خارجی توسط بازیگران خصوصی منحصراً یک تصمیم اقتصادی است. علاوه بر این، بعید است که آنها به طور جمعی با هدف ایجاد اختلال در سیستم اقدام کنند. نقش ارز ذخیره نقشی است که بر اساس آن ایالات متحده نسبت به نزدیکترین رقیب ارزی خود، منطقه یورو، بیشترین پیشروی را دارد.

چگونه دلار مسلط شد؟

دلار پس از جنگ جهانی اول به صدر سلسله مراتب ارزی بین‌المللی رسید و جانشین پوند بریتانیا شد که در سال‌های بین دو جنگ جایگاه شماره یک خود را به دست آورد. پس از جنگ جهانی اول، کشورهای ویران شده اروپایی شروع به اتکا به ایالات متحده برای دریافت وام برای بازسازی اقتصادهای جنگ زده خود کردند.

با ظهور نیویورک به عنوان یک مرکز مالی همتراز با لندن، ایالات متحده به تدریج در جهان بانکدار شد. سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ و رکود بزرگ متعاقب آن ضربه سختی به ایالات متحده وارد کرد و نقش بین المللی دلار بین دو جنگ جهانی کاهش یافت. قرارداد برتون وودز در سال ۱۹۴۴ سیستمی مبتنی بر دلار ایجاد کرد که در آن تمام ارزها به دلار و دلار به طلا متصل می‌شدند. جنگ جهانی دوم صنعت اروپا را که ایالات متحده از طریق طرح مارشال با سرمایه گذاری های بزرگ و صادرات کالا به اروپا به بازسازی آن کمک کرد، نابود کرد.

پیشتازی قوی اقتصادی ایالات متحده آمریکا پس از دو جنگ جهانی، وابستگی اروپا به ایالات متحده برای احیای اقتصادهای بیمار خود، همراه با توافقنامه برتون وودز در سال ۱۹۴۴ در مورد استاندارد دلار-طلا، شرایط را برای تسلط دلار ایجاد کرد.

برتری دلار حتی با جدا شدن ایالات متحده از سیستمی که نقش برجسته دلار را ایجاد کرد، ادامه یافت. سیستم برتون وودز کسری تجاری ایالات متحده را در سطوحی تنظیم کرد که با توانایی ایالات متحده برای انحلال دارایی های دلار خارجی از طریق تبدیل طلا سازگار بود.

تهدید تسلط دلار

دلار به دلیل مبانی اقتصادی و سابقه استفاده از آن همچنان ارز غالب است. عواملی مانند اندازه اقتصاد ایالات متحده، بازارهای تجاری و مالی آن، نقدینگی، عمق، وسعت و باز بودن بازارهای مالی ایالات متحده، تبدیل پذیری دلار، ثبات نسبی و سیاست های اقتصاد کلان سالم، از نقش بین المللی دلار حمایت می کنند.

اثرات شبکه ای اتصال به سیستم دلار به دلیل نقدینگی، عمق و وسعت بازار دلار، مزیتی را ایجاد می کند که غلبه بر آن دشوار است. عدم وقوع تحولات عمده اقتصادی یا ژئوپلیتیکی، اینرسی تغییر عمده به ارزهای جایگزین را از بین می برد.

عوامل سیاسی نیز می تواند بر نقش دلار تأثیر بگذارد. برای مثال، نهادهای سیاسی قوی و حمایت از حقوق مالکیت به تقویت اعتماد به اقتصاد ایالات متحده کمک می کند. همچنین گفته می‌شود که روابط امنیتی با ایالات متحده باعث استفاده از دلار در اوایل جنگ سرد شده است.

تحریم های ایالات متحده برای حفظ نظم بین المللی لیبرال، از دولت های حامی این نظم حمایت دلاری می کند. از سوی دیگر، فرسایش نهادهای سیاسی ایالات متحده، تضعیف یا کاهش تضمین های امنیتی ایالات متحده آمریکا یا به طور متناوب واکنش منفی تحریم ها احتمالاً حمایت دلار را کاهش می دهد.

تا زمانی که تحولات سیاسی در داخل ایالات متحده آمریکا یا سیاست های خارجی آن به طور اساسی اعتماد به واشنگتن و دسترسی به دلار را متزلزل نکند، عوامل اقتصادی به احتمال زیاد سرنوشت سیستم دلاری را تعیین می کنند.

افول آمریکا

کاهش نسبی اقتصادی ایالات متحده آمریکا حداقل شصت سال است که مورد بحث بوده است. در دهه ۱۹۶۰، ارگانسکی ظهور اجتناب ناپذیر چین به عنوان یک رهبر سیستمی را پیش بینی کرد و به احتمال ظهور هند به عنوان یک قدرت بزرگ اشاره کرد.

در دهه ۱۹۸۰، پل کندی پیش بینی کرد که ایالات متحده در رقابت ابرقدرت ها با اتحاد جماهیر شوروی به دلیل کشش بیش از حد نظامی شکست خواهد خورد و تاکید بر رقابت در عصر وابستگی متقابل اقتصادی منجر به هشدارهای مکرر در مورد توانایی ایالات متحده برای حفظ برتری خود بر قدرت های اقتصادی در حال رشد، به ویژه اروپا و ژاپن شد.

قدرت ایالات متحده آمریکا نسبت به دیگر قدرت های بزرگ در ابعاد مختلف کاهش یافته است، اما همچنان قوی ترین قدرت در بیشتر ابعاد باقی مانده است. تولید ناخالص داخلی (GDP) چین تقریباً هشتاد درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است و واردات کالاهای آن تقریباً معادل واردات کالاهای ایالات متحده است.

با این حال، بازارهای مالی چین به هیچ وجه به اندازه یا پیچیدگی بازارهای مالی ایالات متحده نیستند و یوان چین کمتر از سه درصد ذخایر ارز خارجی را تشکیل می دهد. منطقه یورو رقیب نزدیک تری برای دلار است. تولید ناخالص داخلی منطقه یورو تقریباً شصت درصد از تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است، واردات کالا حدود نود درصد از واردات کالاهای ایالات متحده را تشکیل می دهد و بازارهای مالی منطقه یورو هم پیشرفته و هم بزرگ هستند. یورو دومین ارز ذخیره قوی است که تقریباً بیست درصد ذخایر ارزی را در مقایسه با سهم ۶۰ درصدی دلار تشکیل می دهد.

سیاست های اقتصادی داخلی آمریکا

در حالی که دلار از برتری فوق العاده ای نسبت به سایر ارزهای بین المللی برخوردار است، شکست ناپذیر نیست. سیاست های داخلی ضعیف می تواند اعتماد به دلار را متزلزل کند. از نظر ساختاری، نقش ایجاد نقدینگی ایالات متحده - ارائه دارایی های دلاری به سایر نقاط جهان - و توانایی سرمایه گذاری در ایالات متحده می تواند با پس انداز کم در این کشور تعامل نامطلوب داشته باشد و منجر به کسری بودجه بزرگ، افزایش هزینه های عمومی و یا بدهی خصوصی شود.

با این حال بر خلاف منطقه یورو، ایالات متحده با چشم انداز نکول غیر ارادی دولت مواجه نیست زیرا دلار یک ارز مستقل قابل تبدیل است. شبح اخیر عدم پرداخت بدهی ایالات متحده، کاملاً داوطلبانه و به دلیل سقف بدهی خود تحمیلی است.

چالش های ژئوپلیتیک

تلاش‌های عمدی کمی برای از بین بردن دلار به عنوان اولین ارز بین‌المللی صورت گرفته است. در اوایل قرن بیست و یکم، عراق و ایران در مورد تغییر قیمت نفت از دلار به یورو با هدف کاهش وابستگی به سیستم دلاری، پاسخی به تحریم‌ها و مداخلات ایالات متحده در خاورمیانه بحث کردند.

اخیراً یک ائتلاف ضد دلاری با محوریت کشورهای بریکس ظهور کرده است. گنجاندن چین و روسیه و اقتصادهای نوظهور بزرگ، چالشی قوی‌تر برای تسلط دلار نسبت به گذشته ایجاد می‌کند. اگر تحریم‌ها یا هر تحول دیگری باعث نارضایتی سایر کشورها شود، ائتلاف متقابل می‌تواند رشد کند و مخالفت شدیدتری در برابر سیستم دلاری ایجاد کند.

به دلیل زیرساخت‌های پرداخت جدید و توافق‌های دوجانبه مختلف، تجارت و سرمایه‌گذاری در ارزهای غیرغربی تا حدودی آسان‌تر شده است

چین و روسیه به ویژه در پیشبرد ارزهای جایگزین و ایجاد یک زیرساخت مالی چندملیتی برای تجارت و سرمایه گذاری در رنمینبی و روبل پرانرژی بوده اند. روسیه اقداماتی را برای دور زدن سوئیفت انجام داده است و سیستم خود را برای انتقال پیام های مالی (SPFS) پس از الحاق غیرقانونی کریمه در سال ۲۰۱۴ ایجاد کرده است. بانک مرکزی روسیه ادعا می کند که تقاضا برای SPFS نسبت به سال گذشته در مقیاس کامل افزایش یافته است.

با این حال، به دلیل زیرساخت‌های پرداخت جدید و توافق‌های دوجانبه مختلف، تجارت و سرمایه‌گذاری در ارزهای غیرغربی تا حدودی آسان‌تر شده است. روسیه و چین برای تجارت رنمینبی توافق کردند و با احیای مکانیسم روپیه-روبل دوران جنگ سرد، روسیه و هند پس از تهاجم روسیه به اوکراین، در حال برنامه ریزی برای تجارت با ارزهای خود بودند. با این حال، این تلاش اخیراً متوقف شد و هر دو کشور به استفاده از درهم امارات متحده عربی راضی شدند.

در مجموع استفاده از ارزهای جایگزین توسط کشورهای ثالث کم است. از آنجایی که ارزهای بین المللی طبق تعریف توسط کشورهای ثالث استفاده می شود، اتخاذ ارز شریک تجاری لزوماً نقش بین المللی آن ارز را افزایش نمی دهد، حتی اگر نقش نسبی دلار را در مواردی که آن معاملات قبلاً در این کشور انجام شده اند کاهش دهد.

کد خبر: ۲۲۵٬۹۲۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha