۲۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۱
سناریوی هندی برای یک نمایش جهانی؛ دهلی توان ایجاد نظم جدید دارد؟| همگرایی اقتصادی_سیاسی با مسکو
بازار گزارش می دهد؛

سناریوی هندی برای یک نمایش جهانی؛ دهلی توان ایجاد نظم جدید دارد؟| همگرایی اقتصادی_سیاسی با مسکو

یک هم افزایی راهبردی روشن و همگرایی مستمر در جهان بینی هند و روسیه در رابطه با ارتقاء نظم بین المللی چند قطبی متعادل، باثبات و غیر هژمونیک، قابل مشاهده است.

تهمینه غمخوار؛ بازار: غرب مدعیست که جنگ اوکراین به این معنی است که روسیه در حال حاضر توسط جامعه جهانی منزوی شده است. به اعتقاد برخی در حالی که دقیقا برعکس این موضوع در حال رخ دادن است، اکثریت جهان در رابطه با جنگ اوکراین یا طرفدار روسیه هستند یا اعلام بی طرفی کرده اند.

در میان کشورها، موضع بی طرف بودن هند برای این توازن بین المللی قدرت حیاتی محسوب می شود و در حالی که روابط تاریخی دهلی با روسیه برای توضیح وضعیت فعلی بسیار مفید است، این مسئله چشم انداز هند برای آینده است که نگرش این کشور را نشان می دهد. بر همین اساس، استدلال تحلیلگران نشان می دهد که هند، همراه با چین و روسیه، به دنبال پایان دادن به هژمونی جهانی غرب و آغاز دوره جدیدی از نظم بین المللی چند قطبی است که با جمعیتی بیش از ۱.۳۸ میلیارد نفر، بخش بزرگی از این توازن جمعیت را به خود اختصاص داده است.

علاوه بر این، امتناع دهلی نو از محکوم کردن اقدام نظامی مسکو، تغییر قابل توجهی را در توازن قدرت جهانی نشان می‌دهد، که اکنون به نظر می‌رسد در حال دور شدن از قدرت‌های غربی غالب است. موضع هند با مفروضات راهبردی غرب مبنی بر اینکه این کشور بخشی طبیعی از یک بلوک طرفدار دموکراسی است، در تضاد بوده است. در عوض، هند خود را به عنوان بازیگر آسیایی زیرک در صحنه جهانی نشان داده که می تواند روابط مثبتی را با طیف وسیعی از کشورهایی که اغلب در رقابت با یکدیگر هستند، تقویت کند.

این آینده یک سیستم بین‌المللی را متصور است که در آن تعدادی از قدرت‌های بزرگ مختلف برای نفوذ در حوزه جهانی رقابت می‌کنند، نه اینکه جهان تحت سلطه یک کشور باشد؛ همانطور که ستون اصلی نظم بین‌المللی تحت ایالات متحده بوده است. چنین نظامی از نظر سیاسی کثرت‌گرا خواهد بود که رژیم‌های دموکراتیک و استبدادی کاملاً مسلط نیستند.

با دیگر بازیگران اصلی از جمله روسیه و چین که برای آینده‌ای چندقطبی، پسا هژمونیک، پساغربی و چندقطبی رقابت می‌کنند، چنین چشم‌اندازی بیشتر رسمیت می‌یابد در حالی که به هند و دیگر کشورهای بزرگ اجازه می‌دهد تا به چنین تاکتیک‌های آفتاب پرستی ادامه دهند

این امر اساساً نشان دهنده پایان هژمونی غرب در امور جهانی و شکل بسیار پیچیده‌تر و غیرقابل پیش‌بینی سیاست بین‌الملل خواهد بود که به طور غیرقابل برگشتی توازن قدرتی را که غرب بر آن تکیه کرده است، مختل خواهد کرد. با توجه به اینکه دیگر بازیگران اصلی از جمله روسیه و چین نیز برای آینده‌ای چندقطبی پسا هژمونیک، پساغربی رقابت می‌کنند، چنین چشم‌اندازی بیشتر رسمیت خواهد یافت.

چنین آینده‌ای در قلب خود، بیانگر تمایل هند به انعطاف‌پذیری و خودمختاری استراتژیک است که به موجب آن دهلی نمی‌خواهد توسط اتحادهای طولانی مدت محدود شود، بلکه در عوض به دنبال مشارکت‌های چندگانه به طور همزمان است، حتی اگر آنها از نظر استراتژیک هم ترازی غیر شهودی باشند. یک نظم چندقطبی گسترده‌تر، چنین پیچیدگی و سیاست‌های به ظاهر نامنظم را عادی کرده و همچنین از قرار گرفتن کامل هند در حوزه نفوذ قدرت‌هایی مانند ایالات متحده یا انگلیس جلوگیری می‌کند.

روابط هند با روسیه عمیق است

هند و روسیه از روابط ریشه‌دار، پایدار و انعطاف‌پذیری برخوردار بوده‌اند که مربوط به دهه ۱۹۵۰ است و از جهت گیری اولیه سوسیالیستی سیاست داخلی هند سرچشمه می گیرد. در آن زمان، کمک های شوروی به هند موجب شد تا این کشور یک صنعت سنگین خودمختار و پایگاه فناوری ایجاد کند. دهلی نو همچنین از همکاری نظامی شوروی و حمایت دیپلماتیک در شورای امنیت سازمان ملل متحد برخوردار شد.

بسیار مهمتر آنکه، اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ هند و چین در سال ۱۹۶۲، به دلیل احساسات مشترک در مورد نیات چین، بی طرف ماند. همچنین، قبل از جنگ پاکستان شرقی در سال ۱۹۷۱ (که منجر به ایجاد بنگلادش شد)، دو طرف معاهده بیست ساله صلح، دوستی و همکاری را امضا کردند که از هند در برابر انتقاد سازمان ملل محافظت می کرد و در برابر یک قرارداد سه گانه اسلام آباد_پکن_واشنگتن متعادل می شد.

موفقیت دهلی نو در مناقشه، پایه های اعتماد را با مسکو برای بقیه دوران جنگ سرد مستحکم کرد. پس از پایان جنگ سرد، روابط نزدیک ادامه یافت. هند همچنان از این روابط در زمینه تامین تسلیحات نظامی، یک نقطه راهبردی کسب کرد، به طوری که مسکو از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۲۱ بیش از ۴۴ میلیارد دلار تسلیحات به دهلی نو عرضه کرد که ۶۵ درصد از کل واردات نظامی هند در این دوره است.

برای هند، این پیوندها با هدف رفع عدم تعادل استراتژیک با چین، تضمین برتری بر پاکستان و ارائه تصویری به عنوان یک قدرت بزرگ است. تمام حوزه های ارتش هند توسط روسیه، به ویژه نیروی دریایی (ناوشکن، ناوچه، زیردریایی، ناو هواپیمابر) و همچنین ارتش (تانک، توپخانه، خودروهای زرهی) و نیروی هوایی (جت های جنگنده، رادار، موشک) تامین می شود.

فراتر از حوزه نظامی، حفاظت دیپلماتیک روسیه از طریق شورای امنیت سازمان ملل، ادعاهای هند در کشمیر و برتری او در جنوب آسیا را تقویت می کند، در حالی که روسیه تامین کننده اصلی هیدروکربن ها به هند و سرمایه گذار اصلی در پروژه های متعدد راکتورهای هسته ای است. این رابطه همچنین شامل عملیات نظامی مشترک و همکاری های فناوری (به ویژه نظامی و فضایی) می شود. در سال ۲۰۱۰، روابط روسیه و هند به روابط ویژه و ممتاز ارتقا یافت و آن را به مهمترین شراکت استراتژیک جهانی دهلی نو تبدیل کرد.

حجم مبادلات تجاری بین دو کشور نیز در سال جاری بیش از ۱۳۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که روسیه و هند بر روی اقدامات دوجانبه برای گسترش استفاده از پول ملی، روبل و روپیه، در تسویه حساب های متقابل کار می کنند. در حقیقت، روسیه و هند در تجارت خود دیگر به دلار آمریکا نیاز ندارند چرا که برای انجام تسویه‌حساب‌های متقابل به ارزهای ملی روی آورده‌اند.

به سوی نظم بین المللی چند قطبی

یک هم افزایی راهبردی روشن و همگرایی مستمر در جهان بینی هند و روسیه در رابطه با ارتقاء نظم بین المللی چند قطبی متعادل، باثبات و غیر هژمونیک، قابل مشاهده است. چنین نظم چند قطبی به وضوح توسط یک کشور خاص هدایت نمی شود و نشان دهنده جایگزینی ساده ایالات متحده توسط چین نخواهد بود. نه تنها شامل یک جنگ قدرت بین پکن و واشنگتن نمی شود، بلکه شامل یک زد و خورد گسترده تر و طولانی تر برای نفوذ است که بازیگران بزرگ دیگری مانند دهلی، مسکو، توکیو و بروکسل را درگیر می کند.

در عمل، چنین نظم چندقطبی پیچیده با حضور بازیگران اصلی که در حوزه‌های خاصی همکاری می‌کنند و در حوزه‌های دیگر با هم برخورد می‌کنند، پیچیده می‌شود، زیرا منافع استراتژیک آن‌ها با پیچیدگی‌های هرچه بیشتر در هم تنیده شده است. حمایت از چنین دیدگاهی با عضویت آنها در گروه هایی مانند بریکس شامل برزیل_روسیه_هند_چین و آفریقای جنوبی و مثلث روسیه_هند_چین مطابقت دارد.

همچنین با جاه طلبی های مشترک در مورد تبدیل شدن به قدرت های بزرگ، ترویج توسعه و برابری (از نظر دستیابی به برابری با دیگر قدرت های پیشرو مانند ایالات متحده) و عدم مداخله تقویت می شود؛ یعنی رد انتقاد از هر چیزی که موضوع داخلی هر کشور دیگری است، نه فقط روسیه یا هند، که برای مسکو شامل اوکراین، برای هند شامل کشمیر و برای چین شامل تایوان است.

گروه بریکس در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که جهان در حال دستخوش تغییرات بزرگ و سریع است که نیاز به تحولات متناظر در حکمرانی جهانی در تمام زمینه های مربوطه را برجسته می کند. اعضای آن همچنین استدلال کردند که فرماندهی جمعی آنها بر بخش عمده ای از جمعیت جهان (۴۱ درصد از کل جمعیت در سال ۲۰۲۱) و تولید اقتصادی (۳۱ درصد از کل در سال ۲۰۲۱) چنین نوسازی را می طلبد. چین، هند و روسیه، ۱۸ درصد از کل هزینه های نظامی را در سال ۲۰۲۱ به خود اختصاص داده اند.

با وجود آنکه، متفکران آمریکایی پیروزی مقاومت ناپذیر نظم بین المللی لیبرال غرب را به عنوان «پایان تاریخ» اعلام می کنند، اکنون جایگزین موفقی برای چنین دیدگاهی وجود دارد. این استدلال ها در خصوص سازمان همکاری شانگهای، یک سازمان امنیتی، که در ابتدا در سال ۱۹۹۶ تأسیس شد، تکرار شده است و اکنون متشکل از چین، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و هند و پاکستان (که در سال ۲۰۱۷ به عنوان اعضای کامل پیوستند)، اکنون بزرگترین رژیم چندجانبه جهان در نوع خود است.

علاوه بر این، در حوزه اقتصادی، در بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا، در سال ۲۰۲۱، چین با ۲۶.۵۷ درصد بیشترین قدرت رای گیری را داشت، پس از آن هند (۷.۶۰ درصد) و روسیه (۵.۹۸ درصد) قرار گرفتند که بار دیگر بر قدرت این کشورها تأکید کرد در حالی که ظهور این گروه های جدید برای به چالش کشیدن سلطه نظم بین المللی غرب عمل می کنند.

در صورت تسلط چین، روسیه و هند، چنین جایگزینی ماهیت غیرلیبرال‌تر خواهد بود، بدون هیچ پیش‌فرضی برای جهانی بودن دموکراسی یا ارزش‌های لیبرال مرتبط. اقتدارگرایی در چنین دیدگاهی به طور فعال ترویج نمی شود؛ برخلاف آنچه ایالات متحده اغلب با انرژی، دموکراسی را ترویج می کند، اما به طور ضمنی پذیرفته می شود که به ضرر نیروهای دموکراتیک در سطح جهانی تمام می شود.

به نظر می رسد که موضع هند در قبال جنگ در اوکراین دارای نشانه های یک نقطه عطف بزرگ در امور بین المللی است

چنین ادعاهای غربی همچنین مستلزم عناصر فرضی است، زیرا همه جهان از جمله چین، هند، بلوک شوروی سابق، بسیاری از جهان اسلام و بسیاری از کشورهای در حال توسعه در چنین مفهومی قرار نگرفتند، چه در طول جنگ سرد و چه در در واقع در عصر حاضر. نظم پساغربی چنین فرضی را رد می‌کند و نظامی را ایجاد می‌کند که بسیار بیشتر نماینده واقعیت‌های سیاسی جهانی است. بنابراین، به نظر می رسد که موضع هند در قبال جنگ در اوکراین دارای نشانه های یک نقطه عطف بزرگ در امور بین المللی است.

این که هند نیز تمایلات اقتدارگرایانه فزاینده ای از خود نشان می دهد، نشان می دهد که فاصله استراتژیک دهلی نو از غرب دموکراتیک، پدیده ای نیست که صرفاً با پویایی جنگ سرد مرتبط باشد، بلکه در حال حاضر زندگی جدیدی برای خود پیدا کرده است.

از طرفی، نه تنها مفروضات استراتژیک غرب رد شده است، بلکه به نظر می رسد که توازن کلی قدرت جهانی اکنون در حال دور شدن از دموکراسی های غربی است. به طور حیاتی، هند به عنوان یک کشور پیشرو ظاهر شده است که در رابطه با جنگ در اوکراین یا خنثی یا متمایل به روسیه است.

همچنین ممکن است منجر به منزوی شدن غرب از چنین بلوکی بی طرفی شود. چنین انزوای غربی هم پیامدهای اقتصادی و هم دیپلماتیک خواهد داشت، زیرا کشورهای درون چنین بلوکی فعالانه به دنبال شرکای غیر غربی می گردند که آشکارا از سیاست های داخلی یا خارجی آنها انتقاد نمی کنند.

در درازمدت، چنین تحولاتی شکافی عمیق‌تر بین رژیم‌های «دموکراتیک» و «اقتدارگرا» ایجاد می‌کند. همچنین، این امر مشروعیت بیشتری به دومی می‌افزاید، به‌ ویژه اگر بازیگران اصلی مانند چین، روسیه و همانطور که دیدیم هند، در سطح جهانی تأثیرگذار باقی بمانند.

پیوندهای قوی‌تر، در زمینه‌های بسیار خاص، بین دهلی نو و مسکو و بین مسکو و پکن فقط به چنین توازن قدرت جدیدی، سرعت می بخشد. اگر هند و چین مناقشات خود را به ویژه از نظر ارضی حل و فصل کنند، در آن صورت یک «بلوک بزرگ قدرت اوراسیایی» و حتی بزرگ‌تر ممکن است پدیدار شود، که نشان دهنده نابودی قدرت غربی باشد.

با توجه به روابط استراتژیک عمیق تاریخی و معاصر بین دهلی و مسکو، بعید است که هند موضع خود را در مورد جنگ در اوکراین تغییر دهد. بدین ترتیب، هند به صراحت نشان خواهد داد که در کنار غرب در مورد این درگیری نیست.

با توجه به نیاز روزافزون غرب به هند برای ایجاد تعادل در برابر چین در ایندو_پاسیفیک که دهلی نو بیش از پیش از آن آگاه است، آمریکا و دیگران متحدین آن نمی توانند برای تحت فشار گذاشتن هند برای تغییر نگرش خود نسبت به روسیه، اقدامی انجام دهند؛ زیرا یک دوره چند قطبی جدید در امور جهانی رخ خواهد داد که به طور فزاینده ای آشفته و غیرقابل پیش بینی خواهد بود.

کد خبر: ۱۹۳٬۳۶۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha