۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۲
رهایی از وابستگی اقتصادی؛ درسی که باید از جنگ اوکراین گرفت
بازار بررسی کرد؛

رهایی از وابستگی اقتصادی؛ درسی که باید از جنگ اوکراین گرفت

دلیل عمده ناتوانی اروپا در مقابله و رویارویی کارآمد با روسیه در جریان جنگ اوکراین، وابستگی بی بدیل قاره سبز به منابع انرژی روسیه بوده و لازم است وضعیت امروز اروپا درسی برای همه کشورهای جهان باشد.

بازار؛ گروه بین الملل: با شدت گرفتن جنگ در اوکراین که منجر به افزایش کم سابقه تنش میان اتحادیه اروپا و روسیه دستکم پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد، زیرساخت های اقتصادی هر دو طرف متحمل لطمات بعضا جبران ناپذیری شد.

در سمت روسیه، وضع تحریم های اقتصادی و سیاسی بی سابقه علیه مقامات و زیر ساخت های اقتصادی این کشور همچون بانک ها و حتی نهادهای بین المللی شد. در سمت اروپا اما ظاهرا کیفیت بحران بسیار حیاتی تر بود که بخش عمده آن به موضوع چالش امنیت انرژی در قاره سبز باز می گردد؛ بحرانی که با قطع جریان گاز صادراتی روسیه به برخی کشورهای اروپایی همچون لهستان و فنلاند، امنیت انرژی این کشورها را کاملا زیر سوال برده است.

اما در پس جنگ اوکراین، سوای ماهیت نظامی آن، درس های عبرت آموز بزرگی نهفته است که برای هر ملتی عبرت آموز خواهد بود. به قول بیسمارک، صدراعظم اسبق آلمان، انسان های نادان از اشتباهات خود درس می گیرند و انسان های باهوش، از اشتباهات دیگران.

بزرگترین درسی که در دل این جنگ نهفته بود، لزوم عدم وابستگی اقتصادی و لزوم ایجاد توازن در زمینه تجارت خارجی است که می تواند ناجی هر کشوری در دوران تنش و جنگ باشد.

روسیه سوسیالیست و امپریالیسم انرژی مسکو!
برای آشنایی اجمالی با تاریخچه انتقال نفت و گاز روسیه (شوروی سابق) به اروپا بهتر است بدانیم این پروژه نخستین بار در قالب تاسیس «خط لوله ترانس - سیبری» در دهه ۶۰ میلادی و در جریان جنگ سرد اجرایی شد که از آن تحت عنوان خط لوله دوستی نیز یاد می شود.

در همان زمان، جان. اف کندی رئیس جمهور وقت آمریکا از جمله بزرگترین مخالفین انتقال گاز شوروی به اروپا بود که البته با همه تلاش های دولت وی، سرانجام به دلیل نیاز اروپا به گاز روسیه، این خط عملیاتی شد.

رهایی از وابستگی اقتصادی؛ درسی که باید از جنگ اوکراین گرفت


سپس در دهه ۸۰ میلادی، بار دیگر رونالد ریگان با انتقال گاز اتحادی جماهیر شوروی به اروپا مخالفت کرد که این بار هم واشنگتن موفق به منصرف کردن اروپایی ها در این مسیر نشد.

اما وابستگی عمده اروپا به منابع گازی روسیه در حقیقت از سال ۲۰۰۴ و با الحاق کشورهای اروپای شرقی و مرکزی که اتفاقا از اعضای سابق اتحاد جماهیر شوروی بودند، ایجاد شد. این وابستگی سپس تا جایی پیش رفت که امروز، ۴۰ درصد نیاز های گازی و ۲۷ درصد نفت خام اروپا را روسیه تامین می کند.

با این حساب، نه تنها آلمان و کشورهای صنعتی اتحادیه اروپا، بلکه تمامی قاره سبز تحت سلطه روسیه در بخش انرژی فرو رفته و طی سال های اخیر نیز با افزایش تنش میان تهران و پایتخت های اروپایی، میزان این وابستگی به روسیه افزایش یافت؛ عاملی که نهایتا امروز منجر به زمین گیر شدن سیاست های تحریمی اروپا در برابر مسکو و ناکارآمدی چشمگیر تصمیمات رهبران اروپایی برای تنبیه روسیه شده است.

اگرچه حزب کمیونیست و سیاست های سوسیالیستی بر خلاف محاسبات غرب در دوران پس از فروپاشی شوروی، همچنان بر روسیه حاکم است، اما به نظر می رسد روسیه در حال مقابله به سبک غربی و حفظ نوعی سلطه امپریالیستی در حوزه انرژی اروپا است!

چین و پایان تاریخ معکوس!

رهایی از وابستگی اقتصادی؛ درسی که باید از جنگ اوکراین گرفت


اگرچه فرانسیس فوکویاما، نظریه پرداز معروف روابط بین الملل در نظریه مشهور پایان تاریخ خود معتقد است که تمام نظام های سیاسی و اقتصادی جهان روزی به لیبرال دموکراسی ختم خواهند شد، اما ظاهرا طی سال های گذشته، شاهد نتیجه معکوس بوده ایم.

به عنوان مثال، اگرچه روسیه بنا به اقتضای شرایط و روسیه هراسی آمریکا، هیچگاه نتوانست در بازار ایالات متحده فضایی برای خود باز کند، اما در عوض، چین از پس این موضوع برآمد و در بسیاری از صنایع حساس مانند مخابرات، الکترونیکی، تولید باتری و نیروگاه های خورشیدی و ... تقریبا بازار آمریکا را در اختیار تام خود گرفت؛ موضوعی که منجر به نگرانی جو بایدن رئیس جمهورآمریکا نیز شده و سعی در جمع آوری تجهیزات چینی ساخت دو شرکت هوآوری و زد تی ای از زیرساخت های مخابرات این کشور دارد.

البته بنابر آمار اعلام شده از سوی نهادهای رگولاتوری ایالات متحده، عمق نفوذ این تجهیزات به قدری زیاد بوده که جایگزینی آنها با تجهیزات آمریکایی یا اروپایی نیاز به میلیاردها دلار هزینه داشته و با وضعیت فعلی اقتصاد ایالات متحده، دستکم اجراسازی یکجای آن امکانپذیر نیست.

هرچند در گزارش حاضر، بیشتر سعی بر آن بود که تئوری وابستگی را در مصادیق روابط فی مابین دو بلوک شرق و غرب بررسی نماییم، اما باید توجه داشت که این موارد تنها مختص ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین نبوده و با گشتی در تاریخ روابط بین الملل می توان مصادیق بی شماری از آن را یافت.

لذا اساسا بر اساس ماهیت فعلی نظام بین الملل، ایجاد اتحادهای سیاسی و تجاری آن هم در تمامی ابعاد به ویژه با قدرت های بزرگ به هیچ عنوان اقدام معقول و منطقی به شمار نیامده و لازم است با اتخاذ سیاستی مشابه با هندوستان، روابط خارجی را در تمامی ابعاد و با تمامی قدرت های بزرگ و دیگر کشورهای جهان به پیش برد.

به عنوان مثال، هندوستان بزرگترین متحد آمریکا در جنوب آسیا و شریک تجاری واشنگتن در سازمان های تجاری بین المللی محسوب شده و این در حالیست که کارخانه تولید جنگنده های سوخویی و موشک های بالستیک روسیه نیز در همین کشور مستقر است؛ سیاستی که در مقام عمل می توان آن را مصداق بارز عدم تعهد دانست.

کد خبر: ۱۵۱٬۹۱۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha