اقتصاد ایران از کدام نظریه تورم تبعیت می کند؟

محمدشهاب، بازار: مقاله ای در کشورهای توسعه یافته منتشر شده است که در آن مقاله تجدید خاطر مفهوم سیاست پولی این گونه بیان می شود:

"کاهش موفقیت آمیز تورم به سطوح پایین (هم نرخ هم سطح) در بسیاری از کشور ها این سوال را مطرح می کند که چگونه می توان سیاست پولی و مالی را به بهترین نحو طراحی کرد تا خطر کاهش تورم را کاهش دهد و در صورت وقوع تورم، بازگشت سریع به ثبات قیمت ها را تسهیل کند. تجربه اخیر کاهش تورم و نرخ های بهره کوتاه مدت نزدیک به صفر منجر به تجدید تحقیقات در طراحی سیاست های پولی شده است."

مشخصاً قابل نتیجه گیری است چون در آن کشورها و بسیاری از کشورها تورم وجود ندارد؛ انتظار به بررسی مجدد ماهیت تئوری نظریه های تورم هم ندیدند و با ارتباط بین عدم تورم و کنترل سیاست پولی (که ممکن است آن هم انجام نگرفته باشد) صحت تئوری ها به صورت پیش فرض باقی ماند.

نظریه های تورم اقتصاد متعارف:

1- تورم ،پولی است چون متغیرهای غیر پولی تغییرات پایدار ندارند(فرض)

2- اگر متغیرهای غیر پولی تغییرات پایدار داشته باشند تورم یا تورم فشار هزینه است یا تورم ساختاری ناشی از قدرت قیمت گذاری.

نظریه های تورم در اقتصاد ایران:

قالب پژوهش های تورم در اقتصاد ایران می گویند:

1- تورم هم پولی است و هم غیر پولی

آیا ممکن است که تورم هم پولی باشد و هم غیر پولی؟ تئوری می گوید اگر تورم غیر پولی است، بنابراین تورم یا فشار هزینه است یا تورم ساختاری

قالب های سیاست گذاران اقتصادی برای بیان علت تورم در اقتصاد ایران:

در حیطه سیاست گذاری دلایل دیگری نیز برای تورم بیان می شود: به طور مثال حذف ارز ترجیحی یا حذف یارانه یا کاهش یارانه سیاست هایی که تقریبا از سال 89 بیان شدند.

تقریبا این سیاست گذاری ها ارادی بودن تورم را نشان می دهد یا به بیان دیگر تورم، فشار هزینه ارادی می باشد. اگر ارادی بودن تورم فشار هزینه از سوی کسانی باشد که قدرت قیمت گذاری نیز دارند، علت تورم، تورم ساختاری می باشد.

حال سوال این است که بر اساس همان نظریه های تورم اقتصاد متعارف، تورم در ایران علت ساختاری دارد؟

دولت هدف (چه درست و چه غلط) را برای اجرای تورم فشار هزینه، مبارزه با قدرت گذاران قیمتی بیان کرد. اگر در نظر دولت تنها راه، تقبل تورم فشار هزینه بود؛ راه سخت انتخاب شد. به هر حال اگر تورم در ایران، تورم فشار هزینه باشد یعنی ارتباط با تورم ساختاری پیدا نکند یا پیدا نشود؛ مساله تورم می تواند ادامه پیدا نکند چون با تورم ساختاری مبارزه شده است و اراده برای تورم دیگر نیست ضمن این که تورم فشار تقاضا نیز وجود ندارد (مگر در بهانه برای فاعل یا فاعلان تورم ساختاری).