بازار - مهدی ابراهیم زاده: مفهوم آمایش سرزمین ، که در متون علمی به آن برنامهریزی فضایی (Spatial Planning) نیز میگویند، ایجاد تعادل بین سه عنصر انسان، فضا و فعالیت تعریف شده است که در ارتباط با انسان مقوله «مدیریت» مطرح است و در رابطه با فضا بحث «اقلیمی» مطرح است و در رابطه با فعالیت مقوله «زیر برنامه و برنامه» برجسته میشود یعنی، مفهوم آمایش تلفیقی از سه علم مدیریت و اقتصاد، جغرافیا و جامعه شناسی است.
به نظر برخی از متفکران، موضوع اصلی آمایش سرزمین، مدیریت کشور است. صاحبنظران دیگری نیز، برحسب دیدگاه خود در بررسی پدیدهها، آمایش سرزمین را به گونهای دیگر تعریف کردهاند. برقراری تعادل به نظر میرسد که به لحاظ مفهومی آمایش سرزمین بین عناصر سه گانه انسان، فضا و فعالیت است و سه مقوله مطرح در بحث آمایش سرزمین در ارتباط با این عناصر سه گانه هستند؛ به این صورت که در رابطه با عنصر انسان مقوله مدیریت مطرح میشود، در رابطه با عنصر فضا مقوله اقلیم و در رابطه با عنصر فعالیت مقوله برنامه و برنامهریزی (اکبری، و همکاران، ۱۳۹۵). بر اساس این سه عنصر و مقولههای مرتبط با آن، آمایش سرزمین ترکیبی است از سه علم اقتصاد، جغرافیا و جامعه شناسی.
بخش مهمی از مقوله آمایش سرزمین موضوع مدیریت داشتههاست؛ به عبارت سادهتر انسان باید استفادهای را از سرزمین به عمل آورد که ویژگیهای محیطی، انسانی و طبیعی (اکولوژیکی) را در نهان خود دارا باشد و سپس این ویژگیها را بر اساس نیازهای اقتصادی و اجتماعی خود مدیریت کند. نخستین عامل در روند مطالعات برای برنامهریزی، به ویژه در سطح منطقه، عامل زمین میباشد، زیرا زمین یا سرزمین با خود مفهوم و معنای منطقه را دارا است. و اصلیترین و اساسیترین جزء ساختمان منطقه به شمار میآید. به عبارت سادهتر اگر بیان کنیم، مسئله اساسی در مطالعات آمایش سرزمین همانگونه که از عنوانش پیداست درک و دریافت چگونگی آماده کردن و استفاده نمودن از زمین، شناخت زمین، مدیریت زمین و بهرهگیری از مطالعات مقایسهای که مقدمه و آغاز آن فضای موجود و در اختیار است.
مسلماً بدون شناسایی توان واقعی زمین، شاهد از بین رفتن روزافزون منابع و افزایش فقر در میان ساکنان خواهیم بود و این امر در درازمدت و کوتاه مدت آثار نامطلوبی را بر جای خواهد گذاشت که شاید نتوان جبران مافات نمود. پارههای مختلف هر سرزمینی از استعداد و پتانسیل ویژهای برخوردار است و بر اساس شناخت این استعدادها، انتظارات و نوع بهرهبرداریهای انسان از آنها محدود و مشخص میشود. تعیین تواناییهای یک سرزمین بدین علت صورت میگیرد که معلوم گردد، بهترین نوع کاربری آن در میان استفادههای ممکن، در چه زمینهای میتواند باشد. در این میان ارزیابی توان اکولوژیکی و آمایش سرزمین میتواند نقش اساسی را در جهت نیل به مقصود ایفا نماید.
اهداف آمایش سرزمین
به طور خلاصه، اهداف و کاربردهای کلی آمایش سرزمین که توسط پایهگذاران اولیه این تخصص تعیین شدهاند عبارتاند از:
الف: سیاستگذاری، به منظور تضمین وحدت، یکپارچگی و استقلال ملی از نظر صنعت، کشاورزی، مدرن سازی امکانات و تجهیزات و خدمات، دسترسی به اطلاعات، توسعه اقتصادی، زیر ساختهای ارتباطی چون راهها، شبکهها و مخابرات و غیره.
ب: تهیه و تدوین طرح، نقشه جامع و سند پایه و ملی آمایش سرزمین به منظور برنامهریزی، ساماندهی و چیدمان کلیه عوامل و زیرساختهای جغرافیایی، صنعتی، اقتصادی، ارتباطی و انسانی در پهنه سرزمین. علاوه بر آن، آمایش سرزمین، ترسیم کننده خطوط اصلی و دیدگاههای کلان ملی و منطقهای در رابطه با عناصر تشکیل دهنده سرزمین، با رویکرد یکپارچه، جامع و راهبردی است.
پ: ایجاد تعادل، توازن و مساوات بین مناطق و جوامع مختلف، چون توزیع عادلانه ثروت، تعادل جغرافیایی بین مناطق فقیر نشین و ثروتمند، توزیع مناسب امکانات و خدمات و شبکههای شهری، تعدیل حاشیه نشینی، از بین بردن مناطق محروم و تبعیض اجتماعی.
ت: مهار و کنترل عناصر فضایی، جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی. برای مثال، وقتی که جمعیت یک شهر به مرز یک میلیون نفر رسید، باید سیاستهایی را اتخاذ کرد تا جمعیت در آن منطقه کنترل شده و گسترش پیدا نکند؛ و یا مهاجرت روستائیان به شهرها، قیمت زمین و ساخت و سازهای غیر قانونی مهار و کنترل گردد.
ث: ساماندهی مناطق طبیعی و جغرافیایی. برای مثال شناسایی مناطق قابل زیست و مناطق جهت اسکان جمعیت، منطقه بندی و تقسیمات کشوری، تراکم زدایی و تمرکز زدایی مناطق، طراحی و تدوین قانونهای قابل اجرا به منظور کاهش ساخت و ساز در دامنه کوهها، رودخانهها، جنگلها، محیطهای روستایی و شهری و غیره
ج: حمایت از میراث طبیعی به خصوص محیط زیست، منابع طبیعی و حیاتی چون آبریزگاهها، رودخانهها، ساحل دریاها، حاشیه کوهها، مراتع و غیره
چ: پیشگیری از عوارض طبیعی و بحرانها، چون پیشگیری از سیل، زلزله، جنگل سوزی، حوادث غیر مترقبه، بیکاری، قحطی، خشکسالی، طوفان شن، کویرزایی (گویر گستری) و غیره.
ح: حفظ میراث فرهنگی چون بناهای تاریخی و آثار باستانی که تنها متعلق به کشور ما نیستند، بلکه به بشریت تعلق دارند.
برنامهریزی فضایی
واژه برنامهریزی فضایی به مجموعه اقداماتی گفته میشود که توسط بدنه حکومت در ارتباط با وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی انجام میگیرد و نه تنها به آینده استفاده از زمین، بلکه به طیف وسیعی از اقداماتی که بر پهنه سرزمین تأثیر میگذارد، مربوط میشود. قوانین برنامهریزی فضایی در کشورهای مختلف با واژههای متنوعی تعریف میشوند، ولی مفهوم آنها یکی است. غیر از قوانینی که با حکومت مرکزی مرتبط هستند، همه مسئولان سرزمینی (دولت، استان، شهرستان) باید هماهنگ عمل کنند. در چنین زمینههایی برنامهریزی منطقهای گاه به عنوان زیرمجموعهای از برنامهریزی فضایی در نظر گرفته میشود که خود برنامهریزیهای بخشی را نیز شامل میشود.
آمایش سرزمین که تلفیقی از سه علم اقتصاد، جغرافیا و جامعه شناسی است، شامل اقدامات ساماندهی و نظام بخشی به فضای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی در سه سطح ملی، منطقهای و محلی است. آمایش سرزمین از منظر برنامهریزی، در اصل نوعی برنامهریزی فضایی است. اما هر برنامهریزی فضایی لزوماً آمایشی نخواهد بود. عمدهترین تفاوت بین این دو الگوی برنامهریزی را میتوان در حیطه عمل آنها جستجو کرد. از این نظر آمایش سرزمین از شمول و حوزه عملی گستردهتری نسبت به برنامهریزی فضایی برخورداراست و ابعاد کیفی آن بر ابعاد کمی غلبه دارد. اما از منظر تکنیکی و فرآیندی دارای وجوه مشترک بسیاری هستند. برنامهریزی فضایی یک ابزار کلیدی برای ایجاد چارچوب بلند مدت و پایدار برای توسعه اقتصادی اجتماعی و سرزمینی است، به طور سنتی، آن در توزیع منابع فضایی و مدیریت متمرکز شده است. برنامهریزی فضایی، محور اصلی آمایش سرزمین را تشکیل میدهد.
جغرافیا و آمایش سرزمین
جغرافیا دانشی کاربردی است و هر رشته علمی هنگامی پا به چنین عرصهای میگذارد که تجربیات و یافتههای علمی خود را نهایتاً در رابطه با انسان و در خدمت به اهداف وی قرار دهد. سیطره جغرافیا از اعماق زمین و دریاها و تا بلندای جو و گاهی فراتر وسعت دارد. این قلمرویی است که به پژوهش در جغرافیا جایگاه خاصی میبخشد. امروزه در بطن موضوعات وسیع جغرافیا، در «انجمن جغرافیدانان آمریکا» بیش از ۵۰ موضوع زیرشاخهای نظاممند (سیستماتیک) و بیش از ۶۰ ویژگی منطقهای و ۳۹ گروه تخصصی وجود دارند.
باید توجه داشت که اگر با نگاهی ژرف به موضوع نگریسته شود، در مییابیم که هر چند هدف جغرافیا و آمایش سرزمین، سازماندهی فضایی است، اما این جغرافیاست که به عنوان یک علم نحوه پراکندگی، افتراق و بازساخت مکانی فضایی پدیدهها را در ارتباط با ساختار اجتماعی اقتصادی تبیین میکند.
باید توجه داشت که برنامهریزی فضایی سرزمین (از کوچکترین تا بزرگترین مقیاس) به مطالعه علوم گوناگون نیاز دارد و جغرافیا با تمام تخصصهای آن، یکی از مهمترین و زیربناییترین این علوم به شمار میآید. امروزه اگر در بیشتر کشورهای جهان سوم و از جمله ایران، سازماندهی فضایی با مشکلات فراوان روبه رو شده، به دلیل عدم شناخت علوم مرتبط با آن است. رابطه آمایش سرزمین و جغرافیا میتواند بیانهای متفاوت داشته باشد. بر همین اساس میتوان «جغرافیا» را تبیین نوع استقرار و توزیع جمعیت و فعالیت در عرصه سرزمین دانست و «آمایش» را تنظیم رابطهی بین این عناصر به حساب آورد.
برنامههای آمایش سرزمین در ایران
رشد سریع جمعیت و به عبارت دیگر انفجار آن در کشور که در اوایل سده اخیر و به ویژه در دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی با روند شتابان صورت گرفت، دولتمردان و برنامه ریزان کشور را در مقابل انبوهی از نیازهای اساسی، خدماتی و زیربنایی قرار داده است که به تبع آن سیاستها و برنامههای متعددی در قالب طرحهای عمرانی در کشور برای پاسخگویی به این نیازها به اجرا درآمد که بازخوردهای آن به صورت فعالیتها و سکونتگاههای متعدد در پهنه سرزمین نمایان شده است. به طور خلاصه عوامل مؤثر در شکلگیری سازمان فضایی کشور را میتوان در دو گروه عوامل ارادی و عوامل غیر ارادی تقسیم بندی نمود.
· عوامل غیر ارادی به آن گروه از عوامل اطلاق میشود که اراده بشر حداقل در شرایط حاضر نقش تعیین کنندهای در دگرگونی و تحول آن ندارد. این عوامل نیز به نوبه خود به دو گروه جغرافیای طبیعی و پیشینه تاریخی طبقهبندی میشود. اسکان جمعیت در جوار منابع آب و خالی از سکنه شدن بخش اعظم کشور از سکنه، به دلیل کمبود و فقدان آب از مهمترین عوامل غیر ارادی اسکان جمعیت و فعالیت در پهنه کشور قلمداد میشود.
· عوامل ارادی نیز به عواملی اطلاق میشود که تحت تأثیر اراده آدمی و تبعیت از سیاستها و برنامههای اتخاذ شده باعث تکوین، تکامل و مکان گزینی فعالیتها در پهنه سرزمین میشوند. این عوامل نیز به نوبه خود به سه گروه اقتصادی، ویژگیهای فرهنگی -سیاسی- نظامی و تحولات فراملی طبقه بندی میشوند.
ساختار اقتصادی (عوامل اقتصادی) همواره در شکلگیری و مکان گزینی فعالیتها نقش داشته اساسی داشته است. شیوههای تولید، اولویتبندی فعالیتها در تخصیص منابع و به دنبال آن اتخاذ سیاستهای مختلف واردات و صادرات که به نوبه خود باعث شکلگیری مراکز تولید و مصرف، ایجاد قطبهای صنعتی و کشاورزی و … غیره میشود همواره در شکلگیری سازمان فضایی کشور نقش اصلی را ایفا مینماید و همچنان نیز نقش اصلی را دارا میباشد. ویژگیهای اعتقادی، قومی و فرهنگی و ملاحظات سیاسی و نظامی نیز از دیگر عوامل شکلگیری سازمان فضایی کشور قلمداد شده و به صورت مستمر بر نحوه توزیع فعالیتها و سکونتگاهها تأثیر گذاشته است.
تغییر و تحولات سیاسی، اقتصادی در سطح جهانی و منطقهای نیز در سازمان فضایی کشور نقش بسیار زیادی ایفا میکنند و سازمان فضایی کشورها را تغییر میدهند. به عنوان مثال میتوان به جنگ هشت ساله ایران و عراق و محدودیتهایی که همواره از ناحیه همسایه غربی وجود داشته، به عنوان یک عامل محدود کننده برای توسعه فعالیتهای زیر بنایی در حاشیه مرزها اشاره نمود، اما پس از اشغال عراق توسط ایالاتمتحده و روی کار آمدن دولت جدید که تا حدودی ارتباط مناسبی با ایران دارد، الزامات جدیدی را در زمینه توسعه و استقرار فعالیتها در مرزهای غربی و جنوب غرب کشور مطرح کرده است.
به هر حال، برنامههای آمایشی در مسائل گوناگون و به درجات مختلف در کشور اجرا میشود. به عنوان مثالی کاملاً آشنا، میتوان به آمایش دانشگاهها در سراسر کشور اشاره داشت. در واقع طبق برنامههای وزارت علوم و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ایران به چندین منطقه و ناحیه تقسیم میشود به طوری که هر یکی از این مناطق و نواحی باید در رشتههای مختلف باهم برابر باشند.
با این حال، برنامههای آمایش در ایران با حد مطلوب فاصله دارد. که نمونه بارز آن بحران ریزگردها در استان خوزستان است در واقع، با گذشت بیش از ۵۰ سال از اجرای اولین برنامههای آمایشی کشور، هنوز شاهد نابرابریهای بسیار زیاد در توزیع امکانات در سراسر کشور هستیم.
نتیجهگیری
مفهوم آمایش سرزمینی، که در متون علمی به آن برنامهریزی فضایی نیز میگویند، ایجاد تعادل بین سه عنصر انسان، فضا و فعالیت تعریف شده است که در ارتباط با انسان مقوله «مدیریت» مطرح است و در رابطه با فضا بحث «اقلیمی» مطرح است و در رابطه با فعالیت مقوله «زیر برنامه و برنامه» برجسته میشود یعنی، مفهوم آمایش تلفیقی از سه علم مدیریت و اقتصاد، جغرافیا و جامعه شناسی است. آمایش سرزمین از منظر برنامهریزی، در اصل نوعی برنامهریزی فضایی است. اما هر برنامهریزی فضایی لزوماً آمایشی نخواهد بود.
مسئله اساسی در مطالعات آمایش سرزمین همانگونه که از عنوانش پیداست درک و دریافت چگونگی آماده کردن و استفاده نمودن از زمین، شناخت زمین، مدیریت زمین و بهرهگیری از مطالعات مقایسهای که مقدمه و آغاز آن فضای موجود و در اختیار است. ساختار اقتصادی (عوامل اقتصادی) همواره در شکلگیری و مکان گزینی فعالیتها نقش اساسی داشته است. شیوههای تولید، اولویتبندی فعالیتها در تخصیص منابع و به دنبال آن اتخاذ سیاستهای مختلف واردات و صادرات که به نوبه خود باعث شکلگیری مراکز تولید و مصرف، ایجاد قطبهای صنعتی و کشاورزی و … غیره میشود همواره در شکلگیری سازمان فضایی کشور نقش اصلی را ایفا مینماید.
برنامههای آمایشی در مسائل گوناگون و به درجات مختلف در کشور اجرا میشود. به عنوان مثالی کاملاً آشنا، میتوان به آمایش دانشگاهها در سراسر کشور اشاره داشت. برنامههای آمایش در ایران به آنچه که مدنظر بوده نرسیده است. در واقع، با گذشت بیش از ۵۰ سال از اجرای اولین برنامههای آمایشی کشور، هنوز شاهد نابرابریهای بسیار زیاد در توزیع امکانات در سراسر کشور هستیم. بر همین اساس، باید به فکر یک چاره اساسی در این زمینه بود. چندی پیش شرکتهای مشاوره مهندسی در نامهای اعتراضی به عملکرد سازمان برنامه و بودجه در زمینه طراحی برنامه آمایش سرزمینی معترض شدهاند. طبق نظر آنها سازمان برنامه و بودجه نه دنبال طراحی برنامه آمایش است و نه اینکه مثل گذشته این وظیفه را به شرکتهای مشاوره مهندسی برون سپاری میکند.
نظر شما