۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۴
مالیات نقطه پر رنگ اولین بودجه قرن| عدم افزایش تولید مشکل‌زا می‌شود
در گفتگویی مطرح شد؛

مالیات نقطه پر رنگ اولین بودجه قرن| عدم افزایش تولید مشکل‌زا می‌شود

شاهرود- نخستین بودجه دولت سیزدهم با نخستین بودجه قرن و هزاره جدید متقارن شد، بودجه‌ای که در آن افزایش درآمدهای دولتی و به خصوص مالیات پررنگ‌تر از قبل دیده شده است.

بازار، گروه استان‌ها: دولت سیزدهم نخستین بودجه خود را به مجلس داد بودجه‌ای که باید آن را نخستین بودجه هزاره و قرن جدید دانست. دولت سیزدهم در حالی بودجه را بسته که دو عامل شاخص در آن به خوبی دیده می‌شود نخست نقش پر رنگ مالیات و دوم نقش پر رنگ افزایش درآمدزایی برای دولت.

دولت با بودجه جدید در واقع تصمیم دارد درآمد خود را هم افزایش دهد اما برخی کارشناسان هم اعتقاد دارند که وقتی می‌توان روی مالیات حساب کرد که تولیدمان هم افزایش داشته باشد حال آنکه این امر در کشورمان رخ نداده و همین هم می‌تواند یک معضل در سال آینده در سطح کشور ایجاد کند. همه اینها را با محمد مهدی کریمی، کارشناس اقتصادی و بودجه به بررسی گذاشته‌ایم که در ادامه گفتگوی تفصیلی با وی را پیرامون نخستین بودجه قرن مطالعه می‌کنید.

* بودجه ۱۴۰۱ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
چند سالی است که اطلاعات بیشتر و تحلیل‌های بهتری از بودجه ارائه می‌شود. هر چند هنوز زمان زیادی مانده تا اینکه بودجه بخواهد شفاف شود اما امروزه وضعیت بهتری دارد. بودجه ۱۴۰۰ آخرین بودجه قرن بود و بودجه ۱۴۰۱ برای قرن جدید است. لذا این دو بودجه برای دو قرن مختلف است و لذا به لحاظ برهه تاریخی دارای اهمیت است هرچند به لحاظ ماهیت فرقی ندارد و چشم‌انداز جدیدی را به جامعه معرفی نمی‌کند. از نظر مقداری همان جدول، همان مقدار و همان وضعیت را بعلاوه درصدی اضافه‌تر نسبت به سال ۱۴۰۰ تنظیم شده است. به عبارتی بودجه جراحی نشده است.

مثلاً یکی از تغییراتی عمده‌ای که انجام شده، ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی را بر مبنای ارز ۲۳ هزار تومانی تنظیم شده است. در معنای دیگر باید گفت دولت برای اینکه هزینه‌های خودش را پوشش و کسری‌ها را جبران کند، فاصله بین چهار هزار و ۲۰۰ تومان تا ۲۳ هزار تومان تقریباً معادل ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان، ارزی که برای کالاهای اساسی و دارویی اختصاص پیدا کرده را حذف و در اختیار خودش گرفته است پس قدرت مانور دولت در تامین هزینه‌ها بیشتر شده است هر چند به لحاظ عِداد، بودجه تفاوتی زیادی نکرده است. ضمن اینکه قیمت ارز ۲۷ هزار تومان است و در این مورد در ادامه نیز بحث خواهد شد.

بودجه ۱۴۰۰ آخرین بودجه قرن بود و بودجه ۱۴۰۱ برای قرن جدید است

سال قبل بودجه بر اساس نفت بسته شده بوده امسال تغییر دیگری که در آن ایجاد شده آن است که دولت برمبنای مالیات درآمدهایی را برای خود مد نظر قرار داده است پس اگر بخواهیم از نظر درآمدی به آن نگاه کنیم، دو تغییر در بودجه ایجاد شده است نخست تغییر ارز چهار هزار و ۲۰۰ تومانی به ۲۳ هزار تومانی و دوم تغییر پایه مالیاتی؛ به این معنی که ضریب میزان مالیات از اقشار مختلف بیشتر شده است.

* صراحتاً دولت با این بودجه چه می‌خواهد کند؟
حرف دولت این است که ما این منابع درآمدی اخذ شده را در قالب افزایش یارانه به طبقات پائین تر جامعه خواهیم پرداخت. و در واقع تصمیم دارد پایه یارانه را افزایش دهد. پس دولت از این طریق می‌خواهد یارانه را تامین کنند. اما ضعف این موضوع کجا است؟ آنجا است که تولیدی اضافه نشده تا بتوانیم مالیات بیشتری بگیریم بنابراین دولت در توزیع مانور می‌دهد نه در تولید.

تا وقتی که دولت در تولید نتواند مانور دهد، نمی‌تواند بودجه قابل قبولی را تنظیم کند. بودجه زمانی اثر گذار است که در تولید بتواند اثر بگذارد. بعید به نظر می‌رسد با این وضعیت بودجه‌ای تولید تحت تاثیر قرار گیرد. در نتیجه افزایش یارانه بدونه افزایش تولید یعنی افزایش تورم.

* آیا بودجه درباره فروش نفت واقع‌بینانه بوده و اهداف درستی را دنبال می‌کند؟
در برنامه‌ریزی های اخیر و همینطور برنامه پنج ساله ششم، رشد اقتصادی حداقل هشت درصد در نظر هدف گذاری شده بود که اصلاً اتفاق نیفتاد. زیرا دولت‌های اخیر همیشه روی ساده‌ترین موضوعات یعنی یارانه مانور داده‌اند.

مثلاً در سال ۱۴۰۰ پیش بینی فروش نفت ۲۷ میلیارد دلار بسته شده بود. در سال ۱۴۰۱ پیش بینی را بر ۲۴ میلیارد دلار بستند لیکن در همین جای کار مشکلاتی داریم که عمده آن عدم توان فروش نفت است. وقتی دولت نمی‌تواند نفت بفروشد مشکلات درآمدی پیش می‌آید. با شرایط تحریمی حتی قصد فروش داشته باشد، نفت را کالا به کالا و تهاتر خواهد کرد. بنابراین منابع مالی که بتواند مشکلات تولید را برطرف کند وجود ندارد.

پس ادعای دولت این است که ما وابستگی بودجه به نفت را کاهش داده‌ایم یعنی پیش بینی فروش نفت از ۲۷ میلیارد دلار در دولت قبل به ۲۴ میلیارد دلار کاهش یافته اما عملاً همان فشار را بر مالیات آورده است.

برنامه پنج ساله ششم، رشد اقتصادی حداقل هشت درصد در نظر هدف گذاری شده بود که اصلاً اتفاق نیفتاد

بودجه عمومی امسال ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان است و بودجه شرکت‌های خصوصی ۳,۶۰۰ هزار میلیارد تومان است یعنی جمع بودجه بیش از پنج هزار هزار میلیارد تومان است در حالی که در گذشته ۴,۸۰۰ هزار میلیارد تومان بوده و این نشان از افزایش بودجه سال ۱۴۰۱ دارد. البته رشد ارقام بودجه نسبت به سال گذشته متکثر بوده است، اما همچنان انبساطی است.

افزایش بودجه یعنی تورم؛ از سوی دیگر اینکه یک نرخ چهار هزار و ۲۰۰ تومانی به ۲۳ هزار تومان افزایش پیدا کند دهک‌های پایین جامعه را دچار مشکلاتی خواهد کرد. یعنی ارز دولتی که بخش زیادی از آن به خدمات عمومی و مخصوصاً بهداشت و درمان و مایحتاج عمومی اختصاص داشته است، اکنون وجود ندارد. اگر کنترل نشود، به شدت تورم‌زا خواهد بود.

* توزیع سرانه هزینه‌ای بودجه را چطور می‌بینید؟
تا وقتی که نسبت بودجه جاری چند برابر تملک دارایی‌های سرمایه است، سرانه بودجه معنا ندارد. این هدف دولت یعنی اخذ مالیات از کسانی که فرار مالیاتی دارند پسندیده است. چرا که افراد و سازمان‌های زیادی هستند که مالیات نمی‌دهند و در فهرست پرداخت مالیات نیز قرار ندارند.

اما الزاماً همه چیز با مالیات درست نمی‌شود. برای مثال مالیات بر خانه‌های خالی یکی از مواردی است که دولت بر آن تاکید دارد یعنی خانه‌ای که رها شده، قرار است مالیات دهد اما مشکل اینجا است که همان خانه‌ای که رها شده هم روز به روز گران می‌شود پس مکانیزمی که بخواهد قیمت‌ها را کاهش دهد وجود ندارد پس مالیات با افزایش قیمت خنثی می‌شود. ضمن اینکه اغلب خانه‌های خالی از آن بانک‌ها و سازمان‌های خصولتی است که حتی در سامانه مربوطه ثبت نام نشده است.

از طرفی فرآیند ترکیب و تنظیم بوده نشان می‌دهد که دولت دغدغه تأمین حقوق و هزینه‌های جاری را دارد. بدین با تغییرات بودجه منظور تلاش می‌کند هزینه‌های جاری را جبران کند، نه تملک دارایی‌های سرمایه‌ای که در عمران به کار برده می‌شود.

برای مثال سال قبل حدود ۸۵ درصد بودجه صرف هزینه‌های جاری شد و ۱۵ درصد به عمران اختصاص داشت و اکنون نیز این نسبت در بودجه بر قرار است. و این نشان می‌دهد که دولت بیش از اندازه بزرگ شده است به گونه‌ای که هر تأمین اعتبار می‌کند صرف حقوق و صرف هزینه‌های جاری می‌شود. بنابراین بودجه‌ای که نام آن بودجه عمومی است، ۸۵ درصد به کارمندان و هزینه‌های جاری دولت اختصاص می‌یابد. و عموم مردم مثلاً کارگران نفع زیادی از آن ندارند.

* تناسب بین بودجه چطور است؟
اگر بودجه را به پنج واحد قسمت کنیم سه و نیم واحد آن به جایی می‌رود که اصلاً هیچکس نمی‌داند چه می‌شود یعنی در واقع صرف مؤسسات و بانک‌های خصولتی و بخش‌هایی از این دست می‌شود و همانطور که گفته شد از یک و نیم واحد باقی مانده هم ۸۵ درصد به هزینه‌های جاری می‌رود و فقط ۱۵ درصد به هزینه‌های عمرانی می‌رسد پس از این نظر بودجه نسبت به گذشته تفاوتی نکرده و حتی ما به التفاوت ارز هم به سمت تملک دارایی‌های نرفته است که بتوان با آن تولید را رونق داد.

سال قبل حدود ۸۵ درصد بودجه صرف هزینه‌های جاری شد و ۱۵ درصد به عمران اختصاص داشت

یعنی تغییرات بودجه به سمت هزینه‌های جاری سوق پیدا کرده است وقتی که ارز آزاد می‌شود و مابه التفاوت آن به یارانه اختصاص می‌یابد، عملاً طرف تقاضا تحریک می‌گردد و نه عرضه. البته اینکه جلوگیری از رکود تا اندازه‌ای پول باید در اختیار مردم باشد درست، اما راهش این نیست.

برای مثال اعلام شده که قرار است ۱۵ تا ۲۰ تا لیتر بنزین به مردم ارائه گردد با لیتری سه هزار تومان اما به لحاظ اقتصادی اگر این موضوع در بودجه کنترل نشود، اندازه اثر تغییرات تورمی آن برای دهک‌های جامعه متفاوت خواهد بود. یعنی اگر اثر تغییرات قیمت بنزین برای آن کسانی که وضعیت اقتصادی مناسبی دارند یک درصد باید باشد برای دهک‌های پایین به اندازه تفاوت دهک‌های جامه خواهد بود.در حال حاضر تفاوت دهک اول جامعه با دهک دهم حدود ۴ تا ۵ برابر است. به عبارتی در نگاه اول قیمت بنزین به نفع دهک‌های پایین جامه است، اما بر عکس این به نفع دهک‌های بالای جامعه خواهد بود.

* و درباره اقدامات دولت برای کسری بودجه؟
برای کسری بودجه دولت اقداماتی را صورت داده است برای مثال اعلام کرده که ما از ذخیره ارزی پولی بر نمی‌داریم و از بانک مرکزی قرض نمی‌کنیم اما به طریق دیگری این کار صورت گرفته است. فروش اوراق قرضه و از طرفی فروش پیش بینی نفت با وجود تحریم خود نوعی ناترازی و کسری بودجه است. پس تراز بودجه خود جای سوال دارد. که آیا فروش نفت محقق خواهد شد؟ نکته مهم این جاست که دولت قصد دارد ۳۴۰۱۲.۶ میلیارد دلار را با قیمت ۲۷ هزار تومان به صورت آزاد به فروش برساند. که از این طریق ۳۴۰ هزار میلیارد تومان درآمد زایی خواهد داشت.

در حالی که نفری ۱۱۰ هزار تومان برای ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان می‌شود. حال تفاوت بین ۳۴۰ هزار توان و ۸۰ هزار تومان در آمد دولت است. بنابراین دولت به جای اینکه کسری بودجه را از بانک مرکزی تامین کند، به نوعی از جیب مردم تامین کرده است.

* درباره توافق با غرب نیز این نکته صادق است؟
بله؛ در مورد نخست باید گفت اگر توافق با غرب صورت نگیرد، فشار و هیجان جامعه به لحاظ عدم اطمینان به تحقق درامدها، پائین می‌آید و مردم در واقع امیدوار می‌شوند و این امید باعث می‌شود هیجان مردم در راستای خریدن و هجوم آوردن به سمت کالاها کم شود و تورم کاهش پیدا می‌کند. چرا که بخشی از تورم کنونی روانی است. اگر توافق صورت بگیرد از این سمت هم می‌تواند به تحقق منابع مالی دولت کمک کند.

کد خبر: ۱۳۰٬۷۶۶

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha