وحیدپورتجریشی؛ بازار: خروج ناگهانی و بدون فراهم آوردن زیر ساخت های امنیتی لازم ایالات متحده از افغانستان منجر به ایجاد نا امنی گسترده به شکل جدیدتری در این کشور و نهایتا سقوط بسیاری از ولایات به دست طالبان طی هفته های اخیر شد. از سوی دیگر، نا امنی ایجاد شده در افغانستان باعث دلسردی بسیاری از کشورهای غربی و حتی چین برای سرمایه گذاری گسترده در این گشور شد.
اگرچه امنیت افغانستان به دلیلی همسایگی این کشور با ایران، برای تهران از اهمیت زیادی برخوردار است، اما در بُعد اقتصادی، هیچگاه نمی توان اهمیت رقابت تجاری را زیر سوال برد و مساله مزیت رقابتی در امور تجاری را به مسائل سیاسی گره زد. ضمن آرزوی بازگشت هرچه سریعتر امنیت و ثبات کامل سیاسی به افغانستان، می توان از موقعیت ایجاد شده در منطقه، به نفع تجارت خارجی کشور به ویژه در بخش ترانزیت استفاده کرد.
فرصتهای برآمده از شرایط افغانستان و ترانزیت چین
همانطور که می دانیم، دولت چین طی سال های اخیر، مسیرهای مختلف و متنوعی برای ترانزیت کالاهای خود به سمت غرب تعریف کرده تا از این طریق بتواند میزان صادرات خود را افزایش دهد.
یکی از مسیرهای تعریف شده برای توسعه ترانزیت در مسیر «یک کمربند - یک راه» در بخش شاخه جنوبی این مسیر، انتقال کالاهای چین از پاکستان به سمت آسیای میانه و بالعکس، با استفاده از مسیر افغانستان است. البته طرف چینی، همواره دو فاکتور صعب العبور بودن مسیر و همچنین موضوع امنیت افغانستان را مد نظر داشته و همین موضوع نیز در کنار ایجاد پاندمی کرونا در سطح جهانی، منجر به ایجاد تاخیر در ساخت مسیر ترانزیتی در افغانستان شده است.
بدون شک، اکنون با ایجاد جنگ داخلی در افغانستان، تردید طرف چینی برای ساخت چنین مسیری بیش از پیش پر رنگ تر شده است. هرچند که پکن بنا به لزوم کنترل امنیت منطقه مسلمان نشین غرب این کشور و همچنین مقابله با هژمونی ایالات متحده در افغانستان از ارتباط نسبتا پایداری با طالبان طی سنوات گذشته برخوردار بوده، اما با اینحال، نمی توان روی این گروه به عنوان شریک استراتژیک حساب کرد و اقدام به سرمای گذاری بلند مدت در افغانستان نمود.
از سوی دیگر، در جریان انفجارها و حملات تروریستی اخیر انجام شده در افغانستان طی روزهای گذشته، طالبان مدعی شده که بسیاری از این حملات توسط اعضای این گروه انجام نشده است. برخی از کارشناسان مسائل افغانستان نیز این ادعای طالبان را تایید کرده و معتقدند به جز طالبان، گروه های شبه نظامی و تروریستی دیگری مانند القاعده و داعش نیز در حملات تروریستی اخیر افغانستان نقش دارند.
با تمامی این اوصاف، دستکم طی ماه های پیش رو نمی توان چشم انداز روشنی برای امنیت افغانستان متصور بود و لذا، موضوع سرمایه گذاری خارجی که به طور منطقی موضوع امنیت و ثبات سیاسی زیر ساخت اصلی آن را تشکیل می دهد، در این کشور منتفی خواهد بود.
این در حالیست که ایالات متحده و بسایری از نهادهای بین المللی نیز با اذعان به موضوع طی روزهای گذشته، ادامه کمک های خارجی به افغانستان را منوط به ایجاد ثبات در این کشور و از بین رفتن جنگ داخلی میان دولت و طالبان و دیگر گروه های شبه نظامی دانسته اند.
دولت جدید و توجه به فرصتها
با عنایت به موارد مذکور، به این نتیجه میرسیم که چین ناگزیر است مسیر افغانستان را برای ترازیت کالاهای خود کنار گذاشته و از مسیرهای جایگزین استفاده نماید. اساسا به جز مسیر سنتی چینی ها برای ترانزیت کالاهای خود از طریق ایران که در حال حاضر از طریق مرزهای سرخس و بعضا اینچه برون (از طریق ترکمنستان) و بنادر جنوبی کشور مانند بندر امام خمینی و بندر عباس به ایران انجام میشود، بندر چابهار به دلیل کوتاهترین فاصله نسبت به کشورهای آسیای میانه، اتصال به زاهدان به عنوان مسیر اصلی کریدور اسلام آباد - تهران - استانبول (ITI)، نزدیکی به خاک و بنادر چینی به نسبت سایر بنادر ایران و از همه مهمتر، رقابت با سرمایه گذاران هندی در این بندر، می تواند جذاب ترین گزینه برای طرف چینی جهت سرمایه گذاری و استفاده از چابهار به عنوان هاب ترانزیتی در خلیج فارس برای ترانزیت کالاهای چینی به سمت شمال باشد.
لذا با روی کار آمدن دولت جدید در ایران که اساسا نگاه بهتری به شرق به نسبت رویکرد غربگرای دولت دوازدهم دارد، می توان از موهبت بندر چابهار و مشکلات ایجاد شده در افغانستان برای ترغیب طرف چینی برای سرمایه گذاری و استفاده از طرفیت های این بندر برای ترانزیت کالاهای چینی به شمال استفاده کرد.
بدیهی است که دستیابی به این مهم، نیازمند دیپلماسی اقتصادی دولت جدید به ویژه در قبال چین بوده و از سوی دیگر، آبادانی هر چه بیشتر بندر چابهار، به توسعه اقتصادی و رونق هر چه بیشتر استان سیستان و بلوچستان خواهد انجامید.
نظر شما