۶ تیر ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۶
لزوم گشودن متقابل بازارها و تعمیق روابط اقتصادی و تجاری آمریکا و چین
گلوبال تایمز مطرح کرد

لزوم گشودن متقابل بازارها و تعمیق روابط اقتصادی و تجاری آمریکا و چین

سیاست دولت بایدن در قبال چین به دنبال یک تغییر کیفی طولانی مدت از نظر استراتژی است.

بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی گلوبال تایمز اخیرا مقاله ای با قلم «زو فنگ» استاد روابط بین الملل دانشگاه نانجینگ چین با عنوان «سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال چین به قهقرا رفته است» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.

 با بازگشت به ۳۰ سال گذشته در دولت کلینتون که در ژانویه ۱۹۹۳ به قدرت رسید، واشنگتن سعی در اتخاذ سیاستی خصمانه در قبال چین بر اساس ایدئولوژی ضد کمونیستی و دیپلماسی حقوق بشر غرب محور داشت. اما چین اراده و عزمی راسخ برای مقابله با ایالات متحده داشت. اما سرانجام دولت کلینتون به اهمیت احترام متقابل، همکاری سودمند متقابل ایالات متحده و چین پی برد و تنها گزینه برای برخورد با روابط چین و آمریکا تعامل سازنده بود.

سیاست تعامل ایالات متحده با چین دارای خصوصیات زیر است:

اول اینکه علی رغم اختلاف در ایدئولوژی و سیستم های حاکمیت ملی متفاوت، چین و ایالات متحده آمریکا نیاز به احترام متقابل به نیروهای حاکم یکدیگر، مسیرهای توسعه و گزینه های موجود در سیستم  دارند.

دوم، گشودن متقابل بازارها و تعمیق روابط اقتصادی و تجاری بین دو کشور می تواند همکاری مشترک سودمند و توسعه مشترک را تقویت کند. گسترش روابط اقتصادی و تجاری در اولویت روابط پکن و واشنگتن قرار دارد.

سوم اینکه اعتماد متقابل، تعامل و همکاری بین چین و ایالات متحده آمریکا؛ نیروهای پشتیبانی کننده مهم برای مقابله با چالش های داخلی و بین المللی آنها هستند.

چهارم، اختلافات بین دو کشور موانعی غیرقابل حل و تعیین کننده نیست.

پنجم، سیاست تعامل دریچه ای را برای تبادلات گسترده، پر جنب و جوش و عمیق بین مردم دو کشور و بین دو جامعه باز کرده است.

از دولت کلینتون گرفته تا دولت اوباما، سیاست تعامل ایالات متحده آمریکا با چین روابط اقتصادی، تجاری و اجتماعی عمیق و گسترده ای را بین دو کشور شکل داده است.

همچنین راهبرد استراتژیک صلح و رفاه در آسیای شرقی را فراهم کرده است. علاوه بر این، این سیاست به چین کمک کرده است تا به بازارهای بین المللی دسترسی پیدا کند و بیشتر در جهان ادغام شود. این یکی از مهمترین عوامل محیطی خارجی در مورد ظهور اقتصادی چین طی دهه های گذشته بوده است.

تعمیق مبادلات و همکاری با چین همچنین کمک مهمی به ثبات و توسعه ایالات متحده کرده است. از اوایل دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۰، نرخ تورم در ایالات متحده آمریکا به سطح پایین محدود شده است. این امر مستقیماً با برون سپاری صنعت تولید آمریکا و همچنین واردات کالاهای تولیدی صنعتی و داخلی جایگزین شده با یک دلار قوی ارتباط دارد.

از دهه ۱۹۹۰ تا به امروز، چین یکی از سریعترین کشورهای صنعتی در جهان بوده است. تعداد زیادی از محصولات صنعتی با کیفیت بالا و ارزان ساخت چین به ایالات متحده آمریکا صادر شده است. این امر به ثبات قیمت ها در این کشور کمک کرده و تا حدودی علی رغم گسترش نسبتاً زیاد گروه های با درآمد متوسط و پایین، جامعه ایالات متحده را اساساً پایدار نگه داشته است.

اما امروز، دولت بایدن مصمم است سیاست تعامل خود با چین را کنار بگذارد. چرا؟

نخست طبق گفته «کرت کمبل»، هماهنگ کننده امور ایندوپاسیفیک آمریکا، دولت فعلی آمریکا معتقد است که چین به بزرگترین رقیب استراتژیک ایالات متحده تبدیل شده است. واشنگتن تمرکز استراتژیک منافع اقتصادی و توان نظامی خود را از اروپا و خاورمیانه به آسیا و اقیانوسیه تغییر خواهد داد.

دوم قدرت چین به نوعی نشانگر آن است که چین مصمم است نقش قاطعانه تری را بازی کند. سوم، ایالات متحده آمریکا می خواهد شکاف خود را با چین افزایش دهد و از سقوط آمریکا جلوگیری کند.

بنابراین کمپبل ادعا می کند دوره ای که به طور گسترده به عنوان تعامل توصیف می شد، به پایان رسیده است زیرا بیم آن می رود که رشد مداوم چین، هژمونی آمریکا را تهدید کند. علاوه بر این واشنگتن هنوز از نظر عقاید، ذهنیت یا گرایش ارزشی برای افزایش قدرت چین آماده نیست.

دولت بایدن و نخبگان سیاسی افراطی در واشنگتن، با تقسیم سیاسی و تقابل اجتماعی فعلی در ایالات متحده تئوری تهدید چین و سرکوب علیه چین را تشدید می کنند. آنها حتی در حال ایجاد دشمنان جدیدی به سبک جنگ سرد برای ارتقا همکاری احزاب دموکرات و جمهوری خواه در کنگره آمریکا هستند و امیدوارند که این باعث تحکیم نیروهای مختلف اجتماعی علیه چین شود.

دولت بایدن زمانی قول داده بود که خواهان جنگ سرد جدید نیست اما رویکرد اساسی ایالات متحده برای مقابله با چین امروز ذهنیت جنگ سرد را آشکار کرده است. بایدن در سفر اخیر خود به اروپا، هم در اجلاس G۷ و هم در اجلاس اتحادیه اروپا و ناتو، جهان را  کشمکشی بین بلوک لیبرالیسم دموکراتیک غرب و بلوک اقتدارگرایی چین و روسیه تنظیم کرد.

با رسیدن روابط چین و ایالات متحده آمریکا به این سطح، چراغ خودخوانده دموکراسی که بارها آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را به رخ می کشید، اکنون درسی زنده به مردم چین و کل جهان می آموزد. در برابر چنین وضعیتی بهتر است که چین راهی ثابت و محکم را طی کند و حواس واشنگتن را منحرف نکند.

کد خبر: ۹۵٬۶۷۰

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha