۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۸
قرارداد با چین اتفاق ویژه‌ای نیست| ساختار وزارت خارجه، نقض غرض دیپلماسی اقتصادی است
رامین مهمان پرست در گفتگو با بازار:

قرارداد با چین اتفاق ویژه‌ای نیست| ساختار وزارت خارجه، نقض غرض دیپلماسی اقتصادی است

مهمان‌پرست در گفتگو با بازار اظهار داشت:این اقتصاد جراحی می‌خواهد و باید این ساختار را تغییر داد. ریلی که تا الان روی مسائل اداری و اقتصادی می‌رفتیم اشتباه بوده و باید این ریل را عوض کنیم.

امیرحسین عیدی؛ بازار: رامین مهمان‌پرست دیپلمات اقتصادی که سابقه بلندبالایی در سیاست‌ها و روابط اقتصادی و سیاسی با سایر کشورهای جهان دارد با خبرنگار بازار در رابطه با نحوه سیاست‌های دولت فعلی و دولت آینده و نوع ارتباط موثر آنها با کشورهای همسایه به گفتگو پرداخت. آنچه در ادامه می‌آید شرح گفتگو با وی می‌باشد.

* در روابط خارجی یک بحث مهم چگونگی پیوند میان روابط سیاسی و روابط اقتصادی است. اینکه توازنی میان این دو رابطه وجود داشته باشد موضوعی مهم است. به نظر شما در سیاست خارجی ایران چنین توازنی وجود دارد؟
فکر می‌کنم در تعریف سیاست خارجی باید یک تجدید نظری صورت بگیرد، ظاهراً یک ابهامی در ذهن برخی از دوستان وجود دارد که فکر می‌کنند روابط سیاسی با روابط اقتصادی دو تعریف جداگانه است. در صورتیکه الان روابط سیاسی در دنیا از مؤلفه‌های مختلفی تشکیل می‌شود که مهمترین بخش آن همکاری‌های اقتصادی است؛ یعنی در واقع روابطی پایدار و مستحکم خواهد بود که منافع کشورها را تضمین کند. حتماً باید رویکرد سیاست خارجی ما با اولویت دادن به همکاری‌های اقتصادی شکل بگیرد. شاید همین الان هم مسئولین دستگاه سیاست خارجی در گفتارشان به این مسئله اشاره بکنند، ولی چیزی که اهمیت دارد این است که عملاً باید دیپلماسی اقتصادی، جایگاه جدی و تاثیرگذار خودش را پیدا کند و این باور باید در بین مدیران دستگاه سیاست خارجی و کارشناسان ما شکل بگیرد که وظیفه اصلی‌شان توسعه همکاری های اقتصادی است. هر میزانی که ما بتوانیم روابط اقتصادیمان را به روابط دو کشور بیشتر گره بزنیم، بدین معناست که می‌توانیم از یک رابطه پایدار و بلندمدت‌تری برخوردار باشیم.

* شما در نشست خبری چند روز پیشتان که البته مناسبتش بحث انتخابات بود،  استدلال کردید که در روابط با همسایگان، ایران نتوانسته روابط سیاسی و هزینه های آن را به روابط اقتصادی ترجمه کند و نفع اقتصادی متناسب با روابط سیاسی را ببرد. مصادیق این موضوع کدامند و دلیل عدم نفع اقتصادی از سوی ایران چه بوده است؟
وقتی بحث دیپلماسی اقتصادی را مطرح می‌کنیم بدین معنی نیست که فقط وزارت امور خارجه مسئولیتی را بر عهده دارد. در واقع در بحث دیپلماسی اقتصادی یک نوع سازماندهی و هماهنگی و انسجام بین همه دستگاه‌ها و وزارت‌خانه‌هایی که به شکلی با کارهای اقتصادی، تجاری و بازرگانی ارتباط دارند و وزارت امور خارجه باید وجود داشته باشد. در این هماهنگی دستگاه سیاست خارجی ما باید نقش فرماندهی را بر عهده بگیرد و تلاش کنیم از مجموعه اقداماتی انجام می‌شود، حداکثر منافع ملی را به دست بیاریم. علت اینکه این موضوع هنوز شکل نگرفته این است که هنوز بحث دیپلماسی اقتصادی در کشور ما جایگاه و مفهوم واقعی خودش را پیدا نکرده است و آن درک درستی که باید به وجود بیاید را نمی‌بینیم. در بین دستگاه‌های مختلف بعضی اوقات شاهد این هستیم که هر ارگانی برای خودش جداگانه اقدام می‌کند و حتی در بعضی از مواقع وزارت امور خارجه را در جریان قرار نمی‌دهند. ما باید فرهنگ کار جمعی را تقویت کنیم، ضمن اینکه وزارت امور خارجه هم باید ابزار این فرماندهی مقتدرانه را در خودش به دست بیاورد؛ یعنی اگر وزارت خارجه به یک باور جدی در کارهای اقتصادی و روابط با سایر کشورها برسد و مدیران مسلط به مسئله داشته باشد، کارشناسانی داشته باشد که نیازهای بخش داخلی را خوب بشناسند و  بتوانند از روابط خارجی برای رفع نیازها اقدام کنند، یا برای صادرات ما بتوانیم توانایی‌های داخلی‌مان را به خوبی عرضه کنیم و زمینه‌ را برای تسهیلاتی که می‌تواند صادرکنندگان را در بازارهای خارجی موفق کند، فراهم کنیم و به یک توافق جدی در پیمان‌های مختلفی مثل تعرفه‌های ترجیحی برای حمایت از تولیدکنندگان و صادرکنندگان خارجی‌مان برسیم. پس وزارت امور خارجه باید ابزار این فرماندهی دیپلماسی اقتصادی را در خودش به وجود بیاورد. این موضوع احتیاج به یک کار جدید و جمعی دارد و همه باید به این باور برسیم که برای توفیقات بیشتر اقتصادی کشور، نقش سیاست خارجی بسیار مهم است و در سیاست خارجی هم دیپلماسی اقتصادی رکن اصلی را خواهد داشت.

* دو نوع نگاه در سیاست خارجی ایران به طور عمده وجود داشته است. یکی نگاه به غرب و دیگری نگاه به شرق. برخی استدلال می‌کنند از آنجا که غرب با ماهیت انقلاب اسلامی و به تبع آن جمهوری اسلامی مشکل دارد منافع ایران از رهگذر «نگاه به شرق» تامین می شود. همکاری ۲۵ ساله با چین و احتمال تمدید توافق ۲۰ ساله با روسیه از همین منظر قابل بررسی است. به نظر شما «شرق» می تواند نیازهای اقتصادی ایران را تامین کند؟
کسانی که با این چارچوب فکری مسائل را تحلیل می‌کنند، متاسفانه هنوز درگیر فضای جنگ سرد هستند و فکر می‌کنند در دنیای امروز هم همچنان ما بلوک شرق و غرب داریم و یا باید با این بلوک کارکرد یا سمت بلوکه دیگری رفت. الان تعریف روابط خارجی در دنیا تغییر کرده است. همه کشورها دنبال منافع ملی‌شان هستند. مثلاً اگر چین و روسیه را به عنوان قدرت‌های بزرگ شرق تلقی کنیم، بیشترین روابط اقتصادی را با دنیای غرب دارند. پس باید فضای جنگ سرد را از ذهنمان دور کنیم و متناسب با واقعیت‌ها باید برنامه‌ریزی کنیم. ما باید با همه کشورهای دنیا بهترین رابطه را داشته باشیم. در واقع به خاطر اینکه ما یک غفلتی در طراحی های استراتژیک برای برنامه‌های بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت با سایر کشورها داشتیم، کاری که باید سالیان پیش انجام می‌دادیم و انجام نشده است تا موضوعی مثل قرارداد مثلاً با چین و یا روسیه را مطرح می‌کنیم همه فکر می‌کنند اتفاقا خیلی ویژه‌ای افتاده است. این موضوع به این علت است که تا از این کارها کم برای مردم انجام دادیم و برای آنها غافلگیر کننده است؛ در صورتیکه ما باید با ۲۰-۳۰ تا از کشورهای مهم دنیا در ارتباط باشیم و باید برنامه‌های مشخصی برای آنها در نظر بگیریم. اصلاً نباید فرقی بین قدرت‌هایی که در غرب هستند یا قدرت هایی که در شرق هستند  وجود داشته باشد. ما باید با همه کشورها بر مبنای منافع ملی روابطمان را توسعه دهیم. ما نباید کسی را از این دایره خارج کنیم مگر اینکه یک سیاست خصمانه‌ای که به هیچ وجه منافعی را برای تامین نمی‌کند و به دنبال ضربه زدن هستند، آنها خودشان را از این دایره همکاری محروم می‌کنند. ما در سیاست خارجی باید یکی دیدگاه باز داشته باشیم، کشورهای همسایه برای ما هم به لحاظ اقتصادی هم به لحاظ امنیت کشور فوق‌العاده مهم هستند. ما باید به سمتی برویم که با یک همکاری جمعی با کشورهای قدرتمند منطقه، ثبات و امنیت منطقه را با در کنار یکدیگر تامین کنیم و بپذیریم کشورهای قدرتمند منطقه همه در کنار هم باید امنیت را تضمین کنند و اجازه دخالت کشورهای دیگر را از خارج از منطقه ندهند و در کنار همدیگر می‌توانیم بهترین رشد اقتصادی و وضعیت مناسب برای مردم را فراهم کنیم.

* شما به ساختار کنونی وزارت خارجه در عرصه دیپلماسی اقتصادی و نهاد پیش برنده آن یعنی معاونت اقتصادی نقد دارید. با چه ساختاری در وزارت خارجه می توان دیپلماسی اقتصادی را با قوت پیش برد؟ و آیا اساساً تمام بحث در این حوزه، وزارت خارجه است؟
تغییرات ساختاری در وزارت خارجه امری طبیعی در همه کشورهاست؛ یعنی چون تحولات بین المللی دائما در حال تغییر هستند و همه کشورها منافع ملی‌شان را دنبال می‌کنند، به آخرین تغییرات نگاه می‌کنند و متناسب با آن ساختارشان را تغییر می‌دهند. باید متناسب با تحولات بین‌المللی ساختار را تغییر دهیم. جدای از این بحث، همیشه یک دیدگاه دوگانه‌ای وجود داشته که ما ساختار وزارت خارجه را براساس موضوع تعریف کنیم یا بر اساس منطقه. در یک مقطعی می‌گفتند بگوییم ما معاونت اقتصادی، معاونت فرهنگی و معاونت سیاسی داریم. در مقطع دیگری می‌گفتند ما معاونت اروپا-آمریکا، معاونت عربی-آفریقایی و معاونت آسیا داریم و هر معاونتی همه این موضوعات را پیگیری کند. همیشه این چالش بین تقسیم‌بندی موضوعی و منطقه‌ای بوده است، به نظر من تقسیم‌بندی وزارت خارجه در ساختار فعلی که یک معاونت اقتصادی و یک معاونت سیاسی تعریف کردیم کاملاً نقض غرض است؛ یعنی برخلاف تصوری که برخی فکر می‌کنند همین که وزارت خارجه معاونت اقتصادی دارد یعنی به دیگر به مسائل اقتصادی توجه می‌کند، این بزرگترین مانع است؛ زیرا دیپلماسی اقتصادی‌ای که می‌خواهیم دیگر شکل نمی‌گیرد. وقتی می‌گوییم معاونت اقتصادی کار اقتصادی را انجام می‌دهد، این مفهوم ایجاد می‌شود که معاونت سیاسی فقط باید کار سیاسی بکند. کار سیاسی بدون منافع اقتصادی هیچ معنایی ندارد. پیشنهاد ما این است به جای اینکه تقسیم‌بندیمان را روی معاونت سیاسی و اقتصادی بگذاریم، باید روی معاونت‌های منطقه‌ای برویم و تعدادی معاونت منطقه‌ای داشته باشیم. هر منطقه مهمی از نظر ما مانند همسایگان، یک معاونت اصلی می‌خواهد که در سطح معاون وزیر باشد و با همه این کشورها رابطه مستقیم را دنبال کند، زمان کافی برای تمرکز بر روی طرح‌های مختلف داشته باشد و آن معاون منطقه‌ای همه بحث‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و مذاکرات دیگر را هم دنبال کند. با این کار قدرت بیشتری در ارتباط دوجانبه پیدا می‌شود و همه معاونت‌ها احساس می‌کنند کار اقتصادی، کار اصلی‌شان است. در وزارت خارجه با شرایط فعلی، حتی معاونت کنسولی باید با اهداف اقتصادی کارش را دنبال کند؛ چرا که بخش مهم کار کنسولی این است که که ما اسناد و مدارک تجار، چه ایرانی چه کسانی که می‌خواهند با ما کار کنند را تسهیل کنیم. در بخش بین‌الملل باید تمرکز اصلی‌مان روی کار اقتصادی باشد و روی موضوعات چندجانبه و بین‌المللی با اهداف اقتصادی بیشتر تمرکز کنیم؛ یعنی همه بدنه وزارت خارجه و همچنین همه بخش‌های اقتصادی کشور از وزارت اقتصاد که گمرک، مالیات و ... را شامل می‌شود تا وزارت صمت، جهاد کشاورزی، وزارت نفت، وزارت نیرو و همه کسانی که به شکلی کارشان با خارج از کشور ارتباط دارد باید اولویت اصلی کارشان، کار اقتصادی بداند. از طریق یک روابط گسترده دوجانبه و چندجانبه ما می‌توانیم نیازهای بخش داخلیمان را تامین کنیم و فضا را برای حضور در بازارهای خارجی، صادرات کالا و خدمات فنی مهندسی آماده کنیم.

* برخی استدلال می کنند اساس سیاست خارجی ایران مبتنی بر توسعه اقتصادی نیست. این در حالی است که شما ایرادی به این مساله ندارید و معتقد هستید مشکل در چگونگی اجرا است و نه محتوا. بر همین اساس استدلال کرده‌اید علت اینکه ما با همسایگانمان روابط خوب اقتصادی نداریم این است که توجهمان به روابط دوجانبه و دیپلماسی اقتصادی کم شده است و در این زمینه‌ها با یک عزم و اراده جدی وارد نشدیم. آیا شما ایراد را صرفاً متوجه ماهیت می‌دانید یا چگونگی اجرا؟
من معتقد هستم که حتماً باید توسعه اقتصادی از اولویت‌های کشورمان باشد و هیچ‌وقت این را نقد نمی‌کنم. شاید حتی این حرف را  در شعارها و گفتار خیلی از مسئولین می‌بینیم. حتی در وزارت خارجه به عنوان بخشنامه و یک وظیفه کاری ابلاغ هم شده است اما کافی نیست. وقتی می‌خواهید به هدفی برسید، باید زمینه‌هایش را فراهم کنید. در این موضوع نقش سفرا بسیار تعیین کننده است؛ اگر سفیر خود دید اقتصادی نداشته باشد، اگر یک مدرک مرتبط با آخرین روش‌های اقتصادی و تجاری به روز دنیا یا مدیریت‌هایی با گرایشات اقتصادی نداشته باشد و یا خودش تجربه عملی در این کار نداشته باشد، هر چقدر هم ما بخشنامه کنیم، این سفارتخانه نمی‌تواند در همکاری‌های اقتصادی فعال شود. اول باید این باور بوجود بیاید و بعد باید فردی که می‌خواهد این کار را پیگیری کند توانایی داشته باشد. ما در تغییراتی که در وزارت امور خارجه دنبال می‌کنیم، همه این موضوعات را در نظر گرفتیم. در یک بخش گفتیم ساختار باید تغییر کند، در بخش دیگری گفتیم ورودی‌های وزارت خارجه و نیروهایی که وارد وزارت خارجه می‌شوند باید تجدید نظر کنیم. در بخش دیگر گفتیم نیروهایی که در وزارت خارجه هستند گردش کارشان باید در داخل و سفارتخانه‌ها تجدیدنظر شود. در بخش دیگر مدیرانی که به صورت چرخشی سفیران ما می‌شوند، باید دیدگاه اقتصادی داشته باشند. اگر یک مجموعه‌ای از این اتفاقات بیافتد، وزارت خارجه تبدیل به یک جایگاه بسیار تعیین‌کننده در وضعیت اقتصادی کشور می‌شود. متأسفانه ما فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. وقتی هماهنگ نباشیم و هر کسی کار خودش را بکند، نمی‌توانیم از امتیازات خوبی برخوردار شویم.

           

کد خبر: ۹۰٬۴۵۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha