بازار؛ گروه بین الملل: پایگاه تحلیلی «شورای آتلانتیک»، در گزارشی به قلم «کرستن فونتن راوزه» به بررسی سیاست های آمریکا در دوره بایدن در ارتباط با خاورمیانه پرداخته است.
در این گزارش نویسنده می گوید: طبق گفته های مشاوران بایدن در هفته های اخیر، دولت او چهار اولویت پیرامون خاورمیانه را در دستور کار قرار داده است: ۱. مهار برنامه هسته ای ایران و اقدامات بی ثبات سازش در خاورمیانه، ۲. تضمین و پیشبرد صلح اسرائیلی- عربی، ۳. پایان جنگ در یمن و لیبی، ۴. ارتقاء حقوق بشر.
سه مورد اول همان اهداف دولت ترامپ هم بودند. در واقع چه جنبه هایی از سیاست ایالات متحده در دوران بایدن تغییر خواهند یافت و کدام یک ثابت می مانند؟
به گفته یکی از دوستان نزدیک بایدن، او نمی خواهد خروج نیروهای آمریکایی را تکمیل کند، اما می خواهد به جنگ های همیشگی پایان دهد. این به معنای تکیه به کشورهای منطقه برای تقسیم بار است.
فشار بر شرکای عرب و اسرائیل در راستای کاهش روابط با روسیه و چین از دیگر برنامه های بایدن به ویژه در زمینه دفاعی و امنیتی، هوش مصنوعی و انرژی هسته ای است.
مبارزه با تروریسم از دیگر برنامه هاست. حملات انتحاری اخیر در بغداد و حمله به شهروندان فرانسوی، نشانه ای از افراط گرایی خشونت آمیز است. ایالات متحده باید به دنبال همسویی بیشتر با شرکای فراآتلانتیک در زمینه مبارزه با تروریسم باشد.
دولت بایدن به تکیه اش بر نفت خلیج فارس ادامه خواهد داد. بایدن مانند ترامپ درگیر سیاست بین المللی نفت نخواهد شد. احتمال می رود که او از سیاست فشار بر اوپک استفاده نکند و از صنعت نفت شیل آمریکا نیز پشتیبانی چندانی به عمل نیاورد. بیشترین تولید نفت شیل در ایالت های جمهوری خواه صورت می گیرد که با برنامه انرژی های سبز بایدن در تضاد است.
بایدن می خواهد در روابط ایالات متحده با عربستان بازنگری کند. اگر عربستان با افزایش تولید نفت تلافی کند و قیمت نفت را کاهش دهد هم می تواند صنایع شیل آمریکا را از مدار خارج کرده و هم بایدن را از نظر مالی برای اجرای اهداف گذار انرژی، غیر مسئول جلوه دهد.
به این ترتیب، چه بسا اراده بایدن برای بازنگری در روابط با عربستان که در بردارنده جلوگیری از همکاری هسته ای عربستان با چین، فشار برای آزادی زندانیان سیاسی، پایان پشتیبانی از جنگ یمن و جلوگیری از دسترسی عربستان به بمب های هوشمند و سیستم های پیشرفته آمریکاست با واکنش سنگینی از سوی عربستان همراه باشد.
تیم بایدن توافق آبراهام را به رسمیت شناخته و با پیوست بیشتر مخالفت می کند. آنها می خواهند فلسطینیان انزجار خود از معامله قرن را کنار بگذارند و آماده همکاری شوند. تیم بایدن انتظار دارد فلسطینی ها فردی را انتخاب کنند که در غیاب ایالات متحده بتواند رهبری را به دست گیرد. این موضوع روشن است که بخش زیادی از شکستِ گفتگوهای صلح از اختلافات داخلی فلسطینی ها ریشه می گیرد.
جلسه شورای همکاری خلیج فارس با استقبال محمد بن سلمان از امیر قطر و اعلامیه العلا برگزار شد. این اعلامیه گذرگاه های مرزی و هوایی را باز کرد و روابط دیپلماتیک را از سر گرفت.
گروه کاری امیدوار است که این رویکرد با استقبال مثبت دولت بایدن روبرو شود و تهدیدات منتهی به پایان فروش تسلیحات امریکا به عربستان، امارات و مصر، خالی کردن پشت عربستان در جنگ یمن و انتقاد از عربستان، مصر و بحرین پیرامون حقوق بشر را کنار بگذارد.
خرد متعارف می گوید که قطر بیش از عربستان از دولت بایدن بهره مند خواهد شد. قطر اعلام کرده که روابطش را نه با ترکیه و نه با ایران کاهش نخواهد داد. اگر هیچ یک از خواسته های قطر برآورده نشوند و ایالات متحده نیز پا درمیانی چندانی نکند، انتظار می رود که توافق العلا به یک صلح سرد منتهی شود.
سیاست های ایالات متحده با دولت بایدن تاکید بیشتری بر حقوق بشر و آزادی های مدنی خواهند داشت. این موضوع به ویژه برای عربستان، مصر و ترکیه آزار دهنده خواهد بود. قبل از تصمیمات مهم پیرامون خاورمیانه، دولت بایدن با شرکای اروپایی اش رایزنی می کند. درگیر ماندن آمریکا در یمن پایان می یابد. متاسفانه پایان دخالت آمریکا در یمن این جنگ را پایان نخوهد داد. تنها یک راه حل سیاسی می تواند گره مشکل را بگشاید و تیم بایدن در این باره سخت تلاش خواهد کرد.
فروش اسلحه در دوران بایدن محدود خواهد شد. با این حال، دولت با یک دوراهی روبروست. از یک سو محدود کردن فروش سلاح نه تنها بر خاورمیانه بلکه بر شرکایی همچون ژاپن و تایوان نیز تاثیر می گذارد و از سوی دیگر اقتصاد به رکود رفته ایالات متحده نیازمند درآمدهای فروش سلاح است.
تا زمانی که راه حل سیاسی برای یمن حاصل نشود عربستان می تواند بمب هایش را از چین بخرد. وقتی بمب های هوشمند آمریکا با بمب های چینی جایگزین شوند تلفات غیر نظامیان در یمن افزایش خواهد یافت. اینجا همان جایی است که خاورمیانه عرب به طرز غم انگیزی به پای خود شلیک می کند.
دولت بایدن از یک معماری امنیتی منطقه ای چند جانبه تازه پشتیبانی خواهد کرد. حمایت هایی از این پلتفرم امنیتی منطقه ای از سوی اعضای کنگره، اتحادیه اروپا و سطوح بالای سازمان ملل وجود دارد. با این حال، چشم اندازهای کنونی برای هر معماری امنیتی در بردارنده اسرائیل، شاید ترکیه و چه بسا حتی ایران باشد.
بایدن تهدید ایران! را درک می کند. هدف او این است این بار توافقی را رقم بزند که به جامعه بین الملل اجازه دسترسی و بازرسی از تاسیسات هسته ای و ذخایر ایران را می دهد و همچنین سیاست منطقه ای ایران را مهار می کند. تیم او شکایات متحدان خلیج فارسی را شنیده و پس از مشورت با آنها، رویکرد خود را اعلام خواهد کرد.
تیم بایدن باید از پای بندی کامل ایران به توافق اطمینان حاصل کرده و بعد برای توافق قدم بردارد. بایدن نباید قبل از اثبات پایبندی ایران به محدودیت های هسته ای وارد توافق تازه ای شود.
بایدن پنج ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران فرصت دارد تا به مردم ایران بگوید انتخاب رئیس جمهوری که با آمریکا کار می کند به نفع آنهاست.
تیم بایدن گفته است که در صد روز اول ریاست جمهوری اش بر پرونده هسته ای ایران متمرکز خواهد بود. احتمال می رود که در ماه فوریه بایدن پیرامون حضور ایالات متحده در خاورمیانه بیانیه ای بدهد. او احتمالا جلسات راهبردی در بسته ای با شرکای ناتو پیرامون حضور نظامی در عراق و افغانستان خواهد داشت.
از دیگر اولویت های بایدن حذف نام حوثی های یمن از فهرست تروریستی است که به نوبه خود می تواند تلاش کشورهای عربی و اسرائیل برای مقابله با اقدامات ایران در حمایت از گروههای نیابتی و رسیدن به یک توافق هسته ای را دشوار کند. دولت بایدن بدون حمایت کشورهای خلیج فارس و اسرائیل در توافق هسته ای نیز با چالش هایی روبرو خواهد شد.
به این ترتیب بایدن با این سوال روبروست که چگونه بین رابطه ایالات متحده با عربستان، مصر و امارات متحده عربی و توافق هسته ای ایران تعادل برقرار کند و همزمان جلوی شکافی که چین یا روسیه می توانند پر کنند را بگیرد.
خلیج فارس باید بین دو سناریو تصمیم بگیرد: مخالفت با همگرایی ایالات متحده و ایران که برخی تحریم ها را بر می دارد و به ایران اجازه افزایش بودجه نظامی را می دهد ضمن آنکه همچنین تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل نیز برداشته می شوند، یا یک توافق عدم تعارض ایرانی- عربی(با راستی آزمایی توسط اتحادیه اروپا و ایالات متحده) که کشورهای خلیج فارس را از حملات با مبدا ایران و یا دیگر نیروهای نزدیک به ایران در امان نگه می دارد.
به دلیل منافع پایدار ایالات متحده در خاورمیانه و پیگیری مداوم اهداف بلندمدت، مهم ترین دگرگونی اساسی دیگر به سبک گذشته نخواهد بود. در واقع، همچنان که کشورهای خلیج فارس و اسرائیل تلاش می کنند آمریکا را در سمت خود نگه دارند، دگرگونی های سیاسی چه بسا در قلب خود خاورمیانه اتفاق بیفتند.
نظر شما