۱۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۵
چه تفاوتی بین بانک و صندوق بین المللی پول وجود دارد؟

چه تفاوتی بین بانک و صندوق بین المللی پول وجود دارد؟

استیگلیتز در کتاب جهانی سازی و مسائل آن چه گفت؟ کمی با ژوزف استیگلیتز؛ دردها و آلام وی از اقتصاد تجربی همراه شویم!

محمدشهاب، بازار: نتیجه تلاش های علمی جوزف استیگلیتز تجزیه و تحلیل بازارها با وجود عدم تقارن اطلاعات؛ شد که بابت این موضوع در سال ۲۰۰۱ جایزه نوبل به او تعلق گرفت. اما نتیجه کار تجربی جوزف استیگلیتز نگارش کتاب هایی با موضوع جهانی سازی و مسائل آن شد که نه تنها بابت آن جایزه نگرفت بلکه منجر به کناره گیری او از عرصه کارهای تجربی شد.   کتاب های ما حصل تجربیات عملی استیگلیتز پس از دریافت جایزه نوبل توسط وی به نگارش و چاپ رسید و خیلی ها بر این باور هستند که شهرت وی کمتر مدیون دریافت جایزه نوبل و بیشتر مدیون این کتاب ها، بوده است.

شرح چگونگی و چرایی انتقاد استیگلیتز به ممزوج شدن تئوری های اقتصاد با آنچه به مزاق سیاست مداران خوش آید را می توانید در کتاب جهانی سازی و مسائل آن دنبال کنید این که نتیجه سیاست های تعدیل ساختاری پیشنهادی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی چه بود.

امروزه، به جز گروه های با نفوذ که جلو کالاهای کشورهای فقیر را گرفته اند، معدود هستند مدافعان رفتار دوگانه تظاهر به مساعدت به کشورهای در حال توسعه از راه فشار آوردن به آنها برای اینکه بازارهای شان را به روی کالاهای کشورهای پیشرفته صنعتی باز کنند در حالیکه بازارهای خود را تحت حمایت نگه داشته اند، سیاست هایی که مرفه هان را مرفه تر و فقرا را فقیر تر و روز به روز خشمگین تر می کند

شباهت و تفاوت بانکها با صندوق بین المللی پول بانک جهانی:

نگاه حاکم، نگاه یکسانی است. صندوق بین المللی و بانک جهانی به دنبال بازگشت اصل و بهره وام هستند از این رو چون نگاه و هدفشان آن است، دولت های دریافت کننده ی وام را مشروط به کاهش هزینه ها، کاهش یارانه ها، فروش مالکیت ها، آزاد سازی متغیر های قیمتی در چارچوب و لقای قانون بازار، قرار می دهند. بانک ها هم به دنبال بازگشت اصل و فرع آنچه از خلق اعتبار بر پایه پول مردم، به یک بنگاه تخصیص میدهند هستند. کسب و کار متقاضی وام از این ناحیه که چقدر سودآور و دست یافتنی است مورد بررسی قرار می گیرد. پیامد آن می شود که یک دولت یک وام دریافت می کند ولی پیامدهای اقتصادی ناخوشایند آن بر دوش مردم قرار می گیرد. یک تولید کننده یک وام دریافت می کند ولی پیامد و عواقب منفی آن به علت درآمد سرانه پایین که معلول همین حمایت های ناقص و نادرست  است، را بر دوش خود و جامعه قرار می دهد.

ژوزف استیگلیتز در مورد جایگاه قانون بازار بر اساس شواهد تجربی اقتصاد کشورهای توسعه یافته و نگاه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی این گونه گفته است:

"امروزه، به جز گروه های با نفوذ که جلو کالاهای کشورهای فقیر را گرفته اند، معدود هستند مدافعان رفتار دوگانه تظاهر به مساعدت به کشورهای در حال توسعه از راه فشار آوردن به آنها برای اینکه بازارهای شان را به روی کالاهای کشورهای پیشرفته صنعتی باز کنند در حالیکه بازارهای خود را تحت حمایت نگه داشته اند، سیاست هایی که مرفه هان را مرفه تر و فقرا را فقیر تر و روز به روز خشمگین تر می کند. "

لیبرالیسم به چه معنا است؟

لیبرالیسم در تعریف سیاسی و سیاست مداران با لیبرالیسم در تعریف عملی متفاوت است. در تعریف عملی لیبرالیسم، حمایت درست و پایدار دولت از تولید کنندگان تصدی گری و مداخله دولت در اقتصاد حساب نمیشود. در لیبرالیسم عملی،  مدیریت و مالکیت به بخش خصوصی سپرده شده است و حمایت به بخش دولتی. ولی در لیبرالیسم سیاسی بیان نمی شود که حمایت درست و پایدار دولت از بنگاه ها، نفی لیبرالیسم نیست و پیش روی به سمت کاهش حمایت ها توصیه میشود آنها هم که خود را نفی کننده مبانی لیبرالیسم معرفی می کنند منطق این مساله را در مرتبط کردن رانت با حمایت هایی که انجام شده است بیان می کنند سوای این که بیان نمی شود حمایت ها ناقص و نادرست بوده است و ممکن است در اختیار بخش خصوصی مردمی نیز از همان ابتدا قرار نگرفته باشد. لیبرالیسم سیاسی منافع عده محدود را دنبال می کند.

ماده ی مخدری به نام وام:

وقتی حمایت به صورت درست و پایدار به صورت درون زا (نه از محل پس انداز ها و نظریه پل رومر، بلکه از محل سیاست گذارها) تعریف نشود، بسیاری چنان از اینکه وام صندوق (یا وام بانک ها) و به تبع آن وام های دیگر را از دست بدهند بیمناک بودند که اگر هم حاضر میشدند تردیدهای خود را ابراز کنند، آنها را با احتیاط و در محافل خصوصی بیان می کردند. لیکن در حالی که هیچ کس از رنج و محنتی که برنامه های صندوق با خود می آورد، راضی نبود، در داخل صندوق فرض را بر این می گذاشتند که این بخشی از رنج و محنتی است که کشورها باید تحمل کنند تا بتوانند به یک اقتصاد بازار (قانون بازار) موفق تبدیل شوند و این در واقع رنج و محنتی را که کشور در بلند مدت باید تحمل کند، کاهش خواهد داد(استیگلیتز، جهانی سازی و مسائل آن ص ۲۱).

شاخص تمیز سیاست گذاری نادرست از سیاست گذاری درست:

قرار نیست برای لذت بردن از زندگی  در قالب یک کسب و کار محنت و رنجی بر فرد پیش برنده کسب و کار یا صاحب یک ایده بار شود. تعریف و تحمیل رنج و محنت برای موفقیت دنیایی را می توان نزدیک به آموزه های کلیسای گذشته در تحمل محنت های دنیایی برای بهره مندی های اخروی دانست.

تردیدی نیست که بخشی از این رنج و محنت لازم بود ولی به نظر من میزان رنج و محنتی که فرایند جهانی سازی و توسعه، به هدایت صندوق و سازمان های اقتصادی بین المللی، بر کشورهای در حال توسعه تحمیل کرده بودند، بسیار فراتر از میزان لازم بوده است(استیگلیتز همان ص ۲۱).

کد خبر: ۷۱٬۲۸۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha