بازار؛ گروه بین الملل: جهان چند قطبی از اقدامات، راهبردها و نگرش های رقیب تشکیل شده است. درخلال هفته منتهی به شروع دولت بایدن تاملات زیادی در مورد نگرش جهانی دولت تازه و جایگاه خاورمیانه در این نگرش، مطرح شده است.
از زمان حملات یازدهم سپتامبر، منطقه عربی خاورمیانه، جنگ علیه تروریسم، بهار عربی و مساله لیبی جملگی پرسش هایی را در مورد نقش امریکا و محدودیت های آن مطرح کرده اند.
«رایس» وزیرخارجه سابق آمریکا در سخنان سال ۲۰۰۵ خود در قاهره، نگاه دوره بوش را چنین خلاصه کرد: کشور من به مدت ۶۰ سال به دنبال ثبات در خاورمیانه به هزینه از بین رفتن دمکراسی بود ولی به هیچ کدام دست نیافت. ما مسیری متفاوت را دنبال می کنیم که حمایت از تمایلات مردم سالارانه همه مردم است.
نومحافظه کاران علت حملات یازدهم سپتامبر را سیاست مهار دوجانبه دهه های ۸۰ و ۹۰ میلادی می دانند که باعث جنگ میان ایران و عراق و اعمال تحریم ها شد که در نتیجه آن، دیکتاتورهایی مانند صدام حسین قدرت خود را محکم تر کردند و رفتارهای سرکوبگرانه بیشتری را در پیش گرفتند. صدام حتی به کویت حمله کرد، مردم خود را به قتل رساند و در نهایت، زمینه حمله سال ۲۰۰۳ را به کشور خود فراهم ساخت.
بوش پس از سقوط صدام اعلام کرد همه کشورها درس مهمی را آموخته اند و باید بیاموزند: آزادی ارزش جنگیدن، جان دادن و مقاومت کردن را دارد و پیشرفت آزادی باعث صلح خواهد شد.
ولی حمله به عراق به رویدادی غمبار منتهی شد که ایران و سوریه در آن نقش داشتند زیرا با ایجاد آشوب به دنبال اخراج امریکا از منطقه بودند و موفق شدند، زیرا امریکا در نهایت تصمیم به خروج و تسلیم شدن گرفت.
اوباما رویکرد بوش را تغییر داد و به جای مقابله، به برقراری تماس و به جای تغییررژیم، به توافق با ایران و سوریه اقدام کرد و درحالی که بشار اسد به اعزام نیروهای افراطی به عراق برای شکست دادن امریکا مشغول بود، نانسی پلوسی و جان کری به دمشق رفتند و با او دیدار کردند.
ترامپ بیشتر سیاست های سلف خود را از جمله در مورد خاورمیانه تغییر داد. او از برجام خارج شد، سپاه را تروریست نامید و با اعمال فشار حداکثری اقتصاد ایران را فلج کرد.
درحالی که اوباما و جان کری به تلاش برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان اعتقاد داشتند ترامپ آن را مساله ای میان اعراب و اسرائیل نامید و تلاش به رهبری امریکا برای بهبود روابط کشورهای عرب با اسرائیل به عادی سازی روابط چهار کشورعرب با اسرائیل منجر شد.
اکنون همه شواهد بیانگر آن است که بایدن سیاست های ترامپ را تغییر خواهد داد. او وعده بازگشت به برجام را داده و توجه خود را بر جنبه های فلسطینی واسرائیلی این مناقشه معطوف خواهد کرد ولی سیاست او در قبال اسد روشن نیست.
الگوی دولت های متوالی امریکا در لغو تلاش اسلاف خود، بدون داشتن هدفی مشخص و اتخاذ رویکرد عمل به مثل دوحزبی نگران کننده بوده است.
قدرت های دیگر حاضر در منطقه مانند چین از این گونه رفتارها پرهیز می کنند. پکن نگاه جهانی خود را مبتنی بر ابتکار «یک کمربند، یک جاده» دارد. روسیه و ترکیه به دنبال احیای نفوذ گذشته خود در منطقه هستند .ایران نیز راهبرد مشخص جنگ همیشگی با امریکا را دنبال می کند، ولی سیاست های دو حزبی در امریکا هرگز منجر به راهبرد ملی نشده است.
نظر شما