بازار؛ گروه بین الملل: سایت خبری جروزالم پست اخیرا مقاله ای با قلم «ست فرانتسمن» با عنوان «سیاست های سرسختانه دولت بعدی آمریکا در قبال عربستان سعودی» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
یکی از جذاب ترین تحولات سیاست خارجی آمریکا در یک دهه اخیر، تغییر آرام سیاست ها از همکاری نزدیک با ریاض به سیاستی انتقادی تر است که ممکن است به سیاستی کاملاً خصمانه نیز تبدیل شود. چنین تغییری در تاریخ روابط کشورها کم نظیر است. علل این تغییر سیاست آمریکا پیچیده است؛ اما اگر خط سیر آن را دنبال کنیم به دوران ریاست جمهوری اوباما می رسیم.
روز یکشنبه، «جک سالیوان»، مشاور امنیت ملی بایدن در توییتی در واکنش به حکم الهذلول نوشت: دولت بایدن در مقابل نقض حقوق بشر در هر جا که اتفاق افتد، خواهد ایستاد.
با این که بیش از صد سال است که آمریکا مظهر حقوق بشر، آزادی مذهبی و ارزش هایی از این دست بود است، اما سیاست واقعی این کشور در قبال این مسائل یا بی طرفی بوده و یا مخالفت شدید.
رابطه تاریخی آمریکا با عربستان نمونه ای از مواردی است که رفتار آمریکا در خارج با آن چه در داخل می گوید، متفاوت است.
عربستان سعودی بیش از هر کشور دیگر حقوق بشر را نقض می کند و در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ به تأمین بودجه گروه های تروریستی نیز متهم بود. حتی اکنون نیز آموزه های وهابیت ریشه افراطی گری در مناطقی مانند چچن است. اما این موضوع هیچ گاه برای آمریکا جدی نبود. روابط نزدیک این کشور با عربستان سعودی بر این مفهوم مبتنی بوده است که عربستان ستون نظام راهبردی آمریکا در خاورمیانه است.
پس از فروپاشی شوروی و تبدیل ایدئولوژی های بنیادگرای اسلامی به تهدید، پرسش هایی درباره این که عربستان سعودی تا چه حد این تهدید را جدی گرفته است و متحدان سنتی آمریکا پنهان یا آشکار از این گروه های تروریستی ضد غرب حمایت می کنند، مطرح شد.
در بسیاری از موارد به نظر می رسد دیپلمات های آمریکایی متحدانی در میان محافظه کاران مذهبی افراطی پیدا کرده اند که با افراطی گری در منطقه روابط نزدیک دارند.
در ده سال اخیر، به نظر می رسد برخی عوامل تغییر کرده اند و میان آمریکا و عربستان سعودی فاصله انداخته اند. یکی از این عوامل روی کار آمدن نسلی در آمریکاست که در مسائل حقوق بشری دیدگاه انتقادی تر نسبت به ریاض دارد و ایران را نیروی بالقوه مثبت تری در منطقه می داند.
دوم این که اخوان المسلمین و متحدان آن توانسته اند این تفکر خود را به برخی افراد القا کنند که مشکل اصلی در خاور میانه بیش از آن که ترکیه و ایران باشد، قاهره و ریاض است.
عامل آخر هم به مسائل داخلی عربستان سعودی و کنار رفتن برخی از نزدیکان پادشاهی برمی گردد که دوستانی در آمریکا و غرب دارند.
اما انتقاد از وضعیت حقوق بشر در عربستان سعودی زمانی درست بود که در همه خاورمیانه شاهد آن بودیم. مفسران آمریکایی منتقد عربستان سعودی در مقابل کشتار کردهای عفرین به دست افراطی های مورد حمایت آنکارا سکوت کرده اند. در حالی که خواستار آزادی های بیشتر در عربستان سعودی هستند، در قطر و ایران و یا ترکیه چنین هدفی را دنبال نمی کنند.
مثل همیشه، سخنان آمریکا درباره حقوق بشر بیشتر سیاسی است. با روی کار آمدن بن سلمان و کنار زده شدن برخی از نزدیک ترین افراد با آمریکا، انتقادات این کشور از عربستان سعودی افزایش یافته است.
کشتن «جمال خاشقچی» و جنگ یمن موجی از انتقادات از عربستان را به دنبال داشت. بحران با قطر در سال ۲۰۱۸ و روابط نزدیک عربستان با دولت ترامپ نیز این موضوع را بیش از پیش حزبی کرد.
اکنون چالش مهمی برای عربستان سعودی به وجود آمده است و به تغییراتی در راهبرد مربوط به اسراییل منجر شده است. بسیاری منتظرند که ببینند آیا این مواضع تند از سوی افراد دولت آینده آمریکا به تغییراتی در واقعیت خواهد انجامید یا بیشتر در حد حرف باقی خواهد ماند.
اگر واقعاً موضوع حقوق بشر باشد، جالب خواهد بود که ببینیم اصلاح در این موضوع با انتقاد از ترکیه، ایران و قطر نیز دنبال می شود یا فقط به عربستان سعودی و دوستان منطقه ای آن محدود می شود. همچنین جالب خواهد بود که ببینیم انتقاد از اسراییل و امارات افزایش خواهد یافت یا در دوران جدید سیاستگذاری کمتر اتفاق خواهد افتاد.
نظر شما