حمیدرضا پیرهادی؛ گروه بورس: برای بررسی وضعیت کلان بازار، میزان سود دهی و چگونگی انتظارات موجود در بورس با یکی از کارشناسان این عرصه به گفتگو پرداختهایم.
وضعیت بازار و میزان بازدهی را چطور می بینید؟
در ۹ ماهه سال ۹۹ ماهیانه به طور متوسط ۲۰ درصد در بازار سرمایه و بورس بازدهی کسب شده است. امسال یکی از پر بازده ترین سال های بازار سرمایه محسوب میشود. جدای از اینکه چهار ماه ابتدای سال تا ۳۱۰ درصد بازدهی داشتیم اما انتظار رشد پیاپی و عدم تناسب سودآوری شکست خورد.
اکنون بر اساس پیشبینی سایتکدال ۱۹۰ هزار میلیارد تومن مجموع پیشبینی سود شرکتها در بورس در مقایسه با ۵ هزار و ۷۰۰ هزار میلیارد تومان ارزش بازار است. یعنی نسبت پی به ای متوسطه بازار بالای ۲۲ رقم خورده است. نمی خواهم بگویم که فضای اصلاح منفی مجدد باید برگردد اما مجالی برای اجازه رشد شارپی نیست.
روند بازار را چطور پیش بینی می کنید؟
بیشترین آیتمی که میتواند در پیشبینیهای ما اثر بگذارد در حال حاضر بودجه ۱۴۰۰ است که ممکن است درصورت عدم اصلاح تورمی نهفته حداقل بین ۴۰ تا ۴۵ داشته باشد. بنابراین کماکان مسئله حفظ ارزش پول از طریق سرمایهگذاری در بازار سرمایه و اوراق بهادار یکی از اولویت های جامعه است و به همین ترتیب از آنجا که بازار دیگری وجود ندارد نقدینگی به بورس معطوف و بازار سرمایه خواهد شد.
در نتیجه به دلیل بازدهی های زیادی که تا این لحظه داشته ایم، فکر میکنم که حداکثر بین ۱۵ تا ۲۰ درصد تا انتهای سال نسبت به شاخص فعلی نباید بازدهی بیشتری داشته باشیم. اگر همین معدل کاری مناسب بازار بورس از شاخص ۵۰۰ هزار آغاز و به شاخص ۱ میلیون و ۷۰۰ هزارواحد ختم شود یکی از بازدهی های بسیار مناسب است. اما در این چند ماهه پایانی سال انتظار رشد شارپی و جابجایی صنایع وجود دارد. هر از گاهی نگاه به سهام های بنیادی مانند فلزات خواهد بود و شرکت های ارز محور مانند پتروشیمی، پالایشی، کانی و فولاد کماکان در کنار صنایع غذایی و دارویی اولویتهای اول می مانند.
بحث بازارگردانی که امروز در مورد آن زمزمه زیادی مطرح است، رسالت اولش افزایش نقدشوندگی است. برخی ایراد میگیرند که بازارگردان درحال نوسانگیری است. اما لازم به ذکر است که ذات بازارگردان، نوسانگیری از زمانی است که در کف می خرد و در سقف می فروشد و نوسان ایجاد می کند
زمزمه هایی بین فعالان بازار وجود دارد و معتقدند که حقوقی ها خودشان درزمان افزایش و رشد بازار، فشار فروش را افزایش می دهند تا از رشد شارپی جلوگیری شود اما زمان ریزش حمایتی از بازار نمی کنند، نظر شما دراین باره چیست؟
اکنون انتظار رشد پیاپی افزایش پیداکرده است. اکنون رویکرد مثبتی در بازار حاکم است و اغلب فعالان بازار به واسطه آثار تورمی که در سال ۹۹ نسبت به سال ۹۸ داشتهایم به آن واقف هستند مبنی براینکه طبق گزارش ۹ ماهه و ۱۲ ماهه شرکتها بیشتر شرکت ها درآمد و ترنوول مالی آن ها افزایش پیدا کرده است. اما نکته موجود این است که فعالان جدیدالورود و کد های تازه وارد این انتظار را به بازار القا کرده اند که بازار باید همواره مثبت باشد و حقوقی ها درزمان ریزش بازار حمایت کنند.
این رویکرد را حتی از زبان مسئولان هم می شنویم که اگر شاخص ۲ یا ۵ درصد منفی شد باید فورا آن را در مدار صعودی سوق داد. در این فضا از رفتار و تحلیل های حرفه ای خارج شدهایم. بازار سرمایه یک کار تخصصی است و ابعاد حرفهای کارمان اجازه نمی دهد که اصول اولیه سرمایه گذاری و اقتصادی یعنی تناسب میزان سودآوری شرکتها با ارزش ذاتی و قیمت سهام شان در حال حاضر را زیر پا بگذاریم.
به طور کلی در ایران ما دو راه کسب سود داریم، نخست کپتال گیم که سرمایه گذاری در شرکتها. از طرفی در بازار مثبت و مناسب میتوان انتظار کپتال گیم یعنی ارزش افزوده سهام داشت. بنابراین در حال حاضر بسیاری هستند که ممکن است از ابتدای سال ۹۹ سهام خریدنن و فروختند اما متوسط قیمت تمام شده آن ها کماکان در سود است. مانند حقوقی ها.
ما نمی توانیم هیچ تفاوتی بین حقیقی و حقوقی هیا بازار قائل شویم. هردوی آن ها یک هدف دارند کسب حداکثر سود و حداقل ریسک. بنابراین همین حقوقی هایی که بعضیها به غلط آنها را یک شخصیت مجزا می دانند از بازار جدا نیستند. ما کدهای prx حقوقی داریم که به اشخاص حقیقی ارائه شده است که سبدگردانی کار میکنند. یا به طور مثال اشخاص حقوقی داریم که متشکل از بسیاری از بازنشستگان و مستمری بگیران یا کسانی است که در صندوق های سرمایه گذاری، سرمایه گذاری کردند و آحاد مردم و اشخاص حقیقی هستند اما شکل ظاهری حقوقی است. بنابراین نمیتوانیم حقوقی ها را از بازار سرمایه جدا ببینیم و بگویم حقوقی در کف قیمت قیمت بفروشد و در سقف قیمتی بخرند و از بازار حمایت کنند.
حقوقی زمانی که می بیند یک دامنه نوسان معقول ایجاد شده است سهامش را میفروشد و سودش را دریافت می کند، مانند یک شخص حقیقی که سفته بازی می کند. انتظار حمایت همیشگی از بازار توسط حقوقی ها واقعی نیست و خلاف سرمایهگذاری است. اگر انتظار داشته باشیم که شخص یا اشخاصی برعکس حالت عکس العمل سایر اشخاص حقوقی عمل کنند و زمانی که همه می فروشند او بخرد، درست نیست.
بیشترین آیتمی که میتواند در پیشبینیهای ما اثر بگذارد در حال حاضر بودجه ۱۴۰۰ است که ممکن است درصورت عدم اصلاح تورمی نهفته حداقل بین ۴۰ تا ۴۵ داشته باشد. بنابراین کماکان مسئله حفظ ارزش پول از طریق سرمایهگذاری در بازار سرمایه و اوراق بهادار یکی از اولویت های جامعه است
بازارگردانی چه تاثیری می تواند در بازار داشته باشد؟
ازطرفی بحث بازارگردانی که امروز در مورد آن زمزمه زیادی مطرح است، رسالت اولش افزایش نقدشوندگی است. برخی ایراد میگیرند که بازارگردان درحال نوسانگیری است. اما لازم به ذکر است که ذات بازارگردان، نوسانگیری از زمانی است که در کف می خرد و در سقف می فروشد و نوسان ایجاد می کند. می خواهم بگویم این ادبیات و حتی اصول اولیه که از زبان مسئولان اقتصادی کشور شنیده ایم، درست نیست.
مسئولان مردم را به ورود به بازار سرمایه دعوت کردند اما تعریف نکردند این بازار به چه شکلی است و چه ضررهایی دارد. بازار سرمایه یک سویه نیست که فقط سود داشته باشد. اما این انتظار ایجاد شده است که اگر به طور مثال کسی پالایش یک می خرد ضرر کرده است. مثل این میماند که یک شخص سرمایه گذار میگوید من در بورس سرمایهگذاری کردم و اگر ضرر کردم چه کسی حوابگو خواهد بود؟ این انتظارات نادرست را مسئولان ایجاد کردند. یعنی توضیح واضحی ندادند.
اشاعه فرهنگ سهامداری هنوز به حد متعالی نرسیده است. بنابراین مجالی برای سرمایهگذاری مستقیم افراد وجود ندارد. سرمایه گذاری افراد بی تجربه می بایست به طور غیرمستقیم از طریق خرید یونیت یا استفاده از خدمات مشاوره شرکت های سبدگردان و سرمایهگذاری انجام شود تا آگاهی و دانشی که متخصصان دارند به صورت تخصصی در اختیار افراد تازهوارد بگیرد وریسک سرمایه گذاری آن ها تا حدود زیادی کنترل شود و این انتظارات نابجا که به طور مثال ۱۹۰ درصد بازدهی و ماهیانه ۲۰ درصد برای سهامدار وجود دارد از بین برود.
اگر این میزان بازدهی را به هر مدیر شرکت تولیدی و کارخانه دار یا صنعت گر بگوییم که یک کسب و کاری ماهانه ۲۰ درصد سود میدهد، تمام کارخانه خود را تعطیل میکند و در بورس میآورد. نمی گویم این میزان بازدهی زیاد بوده و نباید باشد. اما بازدهی یک تناسبی دارد. اکنون بازار در حالت متعادل ۱۹۰ درصد بازدهی دارد. اما انتظارات تورمی بازگو می شود و مردم گله مند بودند و اعتراض میکردند.
به دلیل همین انتظار نابجا از میزان سود بازار بورس نمی توانیم به منظور تامین خواسته عموم مردم غیر حرفه ای سمت و سوی اقتصاد و بازار سرمایه را از مدار اصلی خودش تغییر دهیم. مدار اصلی بازار سرمایه این است که اقتصاد کشور ما یک وضعیتی دارد و بورس باید متناسب با آن حرکت کند.
*فکر می کنید چه خلایی در این میان وجود دارد؟ شاید باید بهتر به مردم علم بازار سرمایه را آموزش و تفهیم کنند
در اغلب کشورهای دنیا بازارهای مالی گواهینامه دارند. مانند گواهینامه رانندگی که اکنون در کشور ما درست شده است. گواهینامه رانندگی تعیین می کند کسی که به تازگی گواهینامه گرفته است حق ندارد تا مدتی از شهر خارج شود. دربازارهای مالی جهان نیز همینطور است. در بورس پکن بازار شانگهای ۱۲ ماه بعد از اینکه کسی کد بورسی می گیرد حق فعالیت دارد. در اروپا نیز مقام ناظر نظارت میکند که اگر کسی دوازده ماه کد بورسی گرفته باشد اجازه ندارد مستقیم با شخصی صحبت کند و بگوید من می خواهم سهمی را بخرم یا بفروشم.
او باید نزد متخصص این کار برود و به مشاوران سرمایهگذاری مراجعه کند. زمانی که صلاحیت او تایید شد، مدیر سبد به کارگزار میگوید که چه سهمی را برای او بخرند. اما این فضای کار در ایران وجود ندارد و ورود به صورت انفرادی و مستقیم همین نتایج را برای بازار به ارمغان می آورد که شاهد بودیم و نتیجه اشتباه آن می شود که مسئولان ما این انتظار را برای فعالان بازار به ویژه تازه واردها ایجاد میکند که شما وارد بورس شوید و مسئولیت سودتان با ما!
اکنون این همه ضرر و زیان ایجاد شده مردم را چه کسی پاسخگوست؟ به دلیل همین انتظار مجبور هستند در پی یک ریزش اندک حتی بازدهی ۱۹۰ درصد را افزایش دهند و شاخص را به سمت بالا بکشاند. به این دلیل که مردم اظهار نارضایتی می کنند که ما زیان کردیم. به آن ها توضیح داده نشده بود که اگر پولتان را در بورس بیاورید ریسکهایی شامل حال شما خواهد شد. بنابراین باید طولانی مدت یا غیر مستقیم سرمایه گذاری کنید. بنابراین خلاهای موجود مربوط به زیرساختهای نرمافزاری و فرهنگی و ساختاری است.
نظر شما