۲۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۷:۲۷
روحانی مسیر رفوزه را تکرار کرد| این شرایط را پیش بینی کرده بودم| کاهش تورم کار نفت بود
گفتگوی «بازار» با حسن سبحانی؛ اقتصاددان

روحانی مسیر رفوزه را تکرار کرد| این شرایط را پیش بینی کرده بودم| کاهش تورم کار نفت بود

سبحانی، اقتصاددان که سابقه چند دوره حضور در مجلس به عنوان نماینده را دارد، می گوید که برنامه های پنجساله توسعه با متن مناسب نوشته می شود ولی پشتیبانی تدارکاتی برای اجرای مناسب آن وجود ندارد.

بازار؛ گروه ایران: حسن روحانی که چهره رای آوری در انتخابات ریاست جمهوری نبود با اتکاء به حمایت های کارساز رهبران جریانات سیاسی اعتدال گرا و اصلاح طلب، در انتخابات سال ۱۳۹۲ پیروز میدان شد و در سال ۱۳۹۶ هم با اتکاء به بخشی از حامیان قبلی و قدری جسارت و برخی برچسب زنی های موثر، رقبای انتخاباتی را پست سر گذاشت. در این دو دوره، خصوصا رای دهندگان به حسن روحانی امیدوار بودند که او بنا به قولی که داده چنان رونقی ایجاد کند که به یارانه نقدی ۴۵ هزار تومانی نیاز نداشته باشند و التهابات اقتصادی خاتمه پیدا کند.

هم اکنون بیش از هفت سال از دوره هشت ساله ریاست جمهوری رئیس سابق مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهوری فعلی ایران گذشته و اقتصاد ما شرایط ناگواری همچون سال های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ دارد ولی روحانی، در کنفرانس خبری دوشنبه ۲۴ آذر ماه جاری گفت که «وقت این دولت تا روز آخر به ارائه خدمت به مردم اختصاص دارد».

در گفت و گوی «بازار» با دکتر حسن سبحانی، وضعیت بغرنج دولت حسن روحانی و به طور خاص عوامل بروز تورم دو رقمی کنونی بررسی شده است. سبحانی در سال های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ به عنوان داوطلب انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد و در هر دو بار صلاحیت او برای کاندیداتوری به تایید شورای نگهبان نرسید. سبحانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران است و در دوره های پنجم، ششم و هفتم، نماینده مردم دامغان در مجلس بوده است.

عامل تعیین کننده، در  اقتصاد ما نفت است. در سال ۱۳۹۱ و بخشی از سال ۱۳۹۰، تحریم بود و نمی توانستیم نفت صادر کنیم و بنابراین، قیمت ها بالا رفته بود و رشد اقتصادی منفی شده بود. در دو، سه سال بعد از آن که باز نفت صادر کردیم این اوضاع، دو مرتبه بهتر شد و وقتی فروش نفت به خاطر تحریم، متوقف شد دوباره به حالت قبلی برگشته ایم. این یک دور قابل پیش بینی است که در اقتصاد ایران وجود دارد

*در سال ۱۳۹۲ آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی خودشان، موضوع کنترل تورم را مطرح کردند و در سال های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ نرخ تورم کشور ما تک رقمی شد ولی در حاضر یعنی در سال ۱۳۹۹ ما دچار یک تورم لجام گسیخته شدیم و قیمت ها به طور مکرر و روزانه افزایش پیدا می کرد و بالاخره الان وضعیت مناسبی نداریم.  به نظر جنابعالی، چرا ما دوباره دچار همان مشکلاتی شدیم که در سال ۱۳۹۲ وجود داشت؟

وقتی که از اقتصاد نفتی صحبت می شود، معنایش این است که بخش اعظم مسائل اقتصادی کشور، متاثر از فروش یا عدم فروش نفت است. تجربه این موضوع را نشان داده و آمار تایید می کند که هر موقع، ما توانسته ایم نفت صادر کنیم به دلیل این که درآمدهایی وارد کشور شده و از طریق دولت هزینه شده، آثار خودش را در رشد اقتصادی کشور گذاشته و هر موقع هم، نتوانسته ایم نفت صادر کنیم، برعکس شده.

در حقیقت عامل تعیین کننده، در  اقتصاد ما نفت است. در سال ۱۳۹۱ و بخشی از سال ۱۳۹۰، تحریم بود و نمی توانستیم نفت صادر کنیم و بنابراین، قیمت ها بالا رفته بود و رشد اقتصادی منفی شده بود. در دو، سه سال بعد از آن که باز نفت صادر کردیم این اوضاع، دو مرتبه بهتر شد و وقتی فروش نفت به خاطر تحریم، متوقف شد دوباره به حالت قبلی برگشته ایم. این یک دور قابل پیش بینی است که در اقتصاد ایران وجود دارد.

*در همه برنامه های پنجساله توسعه تاکید بر این بوده که وابستگی بودجه جاری به نفت کاهش پیدا کند. جنابعالی درسه دوره به مدت ۱۲ سال در مجلس به عنوان نماینده حضور داشتید و در برخی سال های رئیس کمیسیون برنامه و بودجه بوده و همین طور رئیس کمیسیون تلفیق برنامه چهارم توسعه بوده اید. در برنامه های پنجساله توسعه، به نحو مطلوب و ایده آل هدف گذاری می شود و به طور مشخص اعلام می کنیم نرخ تورم تک رقمی شود. در برنامه ششم توسعه هم مقرر شد که نرخ تورم سالیانه ۸.۸ درصد باشد اما در عمل نرخ تورم فعلی چند برابر آن است و این تورم هم قدرت خرید اکثر مردم را از به شدت کاهش داده است. آیا نمی شد در همه این سال ها سازوکاری در نظر گرفته شود که وابستگی به نفت و آن درآمدی که به نظر شما در رشد یا عدم رشد به شدت تاثیر گذار است، به نوعی کنترل شود تا تورم مناسب و تک رقمی به طور مستمر داشته باشیم؟

برنامه ریزی، بیش تر ناظر به نگاه به آینده بوده و البته هر برنامه ریزی به طور منطقی، باید واقعیات موجود را در نظر بگیرد یعنی در نظر گرفتن واقعیات موجود، پیش بینی آنچه که در طی سال های اجرای برنامه رخ خواهد داد، نیروی انسانی لازم و امکانات مالی برای اجرای برنامه، جزو الزامات یک برنامه ریزی است. من با قاطعیت می توانم بگویم این امور، نه در دولت و نه در مجلس، هیچ موقع با همدیگر در نظر گرفته نمی شود. برخی فکر می کنند که برنامه ریزی عبارت است از نوشتن مطالب خوب و آنچه که انسان دوست دارد برای کشورش رخ بدهد.

در حالی که در زمان این نوشتن، در نظر نمی گیرند که اگر اهدافی مشخص شد تحقق این اهداف چقدر امکانات می خواهد یا مثلاً چقدر نیروی انسانی می خواهد یا احتیاج به چه میزان تکنولوژی دارد که باید تهیه شود.

به خاطر این که برنامه، بدون در نظر گرفتن این الزامات نوشته می شود، تحقق اهداف به مشکل برمی خورد. در عین حال، در کشور ما نهادها و مراکز قدرت دیگری هم هستند و اگر در طی سال های اجرای برنامه توسعه، آنها تصمیم بگیرند اقدامی انجام بدهند که در سیاست داخلی و خارجی کشور موثر است، لزوماً سازگاری کارهای خودشان را با برنامه تدوین شده، در نظر نمی گیرند.

بنابراین، در تهیه یک برنامه توسعه، ظاهراً با یک فرآیند منسجم رو به رو هستید، اما آنچه که در عمل رخ می دهد، به اهداف برنامه نزدیک نیست. افراد، اهداف برنامه را بدون توجه به امکانات اعم از نیروی انسانی و مادی و پول و منابع و همچنین بدون در نظر گرفتن اتفاقاتی که در محیط اقتصادی رخ می دهد، می نویسند. منظور من از محیط اقتصادی، آن عناصری است که اقتصادی نیستند ولی به شدت بر اقتصاد، تاثیر می گذارند مثل سیاست. در نهایت شما مواجه می شوید با نکات خوبی که در برنامه توسعه مطرح شده ولی پشت سر اعداد و ارقامی که خوب هست و در برنامه می آید، لزوماً انسجام تدارکاتی وجود ندارد.

در عمل و بعد از اجرای برنامه هم، به واقعیاتی می رسید چون هرکس، کار دلخواه خودش را انجام می دهد. در این حالت، بدیهی است که اگر عمل با برنامه، تطبیق داشته باشد شما باید آن را به حساب تصادف (شانس) بگذارید. به خاطر این که ما این دو را با هم جفت و جور نکرده ایم. به نظر من، دلیلش به همین سادگی است یعنی فقدان توان کارشناسی برای طراحی یک فرآیند منسجم و سیستمی.

منافراد نزدیک به آقای روحانی را می شناسم و رویکردهای گذشته آنها نشان می داد که اهل تغییر مسیر نیستند. زیرا مسیری را که از دولت آقای احمدی نژاد تحویل گرفتند، بعضاً خودشان در نهادهایی که بوده اند طراحی کرده بودند

*بر اساس محاسبات بانک مرکزی، نرخ تورم سال ۱۳۹۸ در حد ۴۱ درصد بوده و مرکز آمار ایران هم، برای سال گذشته نرخ تورم ۳۴.۸ درصد اعلام کرد. در اوایل سال ۱۳۹۹ آقای همتی رئیس بانک مرکزی، اعلام کرد که نرخ تورم هدف برای امسال ۲۲ درصد است و بانک مرکزی در خرداد امسال طی بیانیه ای رسماً همان نرخ تورم هدف را اعلام و تاکید کرد از این به بعد هر ماه نرخ تورم اعلام می شود. البته بانک مرکزی، ماهیانه نرخ تورم را اعلام نکرد و به نظر می رسد نرخ تورم موجود، رقم های بالایی و بیش از آن ۲۲ درصد نرخ هدف گذاری است. از طرفی، برخی اقتصاددانان می گویند ما الان اَبَر تورم داریم و برخی دیگر می گویند ابرتورم وجود ندارد و ایران مثل ونزوئلا نیست و شرایط ما فرق می کند. به نظر شما، وضعیت فعلی تورم چگونه است؟

آن اتفاقاتی که واقع شده و آمار آن منتشر شده، بالاخره بین ۳۰ تا ۴۰ درصد تورم را از طریق مقامات دولتی، تایید می کند. این که اسم و عنوان این پدیده را تورم یا اَبَر تورم بگذارید، خیلی مهم نیست. آنچه که مهم است، این است که در دنیا نرخ های تورم، عمدتاً زیر ۱۰ درصد است. در حالی که ما برای چند دهه، به طور میانگین نرخ تورم ۲۰ درصد داریم. در بعضی سال ها نیز، نرخ تورم به ۳۴ یا ۴۱ رسیده و به طور متوسط در این سال ها نرخ تورم بین ۳۰ تا ۴۰ درصد در نوسان بوده است.

وقتی عوامل این وضع را بررسی می کنیم، نتیجه به غیر از وضع موجود نمی تواند باشد. میانگین رشد اقتصادی در دهه ۱۳۹۰ در کشور ما، سالیانه حدود صفر درصد است و این وضع، به معنای این است که بر تولید، چیزی اضافه نمی شود اما هر سال، یک تعداد بر جمعیت، اضافه می شود.

این افزایش جمعیت و ثابت ماندن تولید، باعث می شود قیمت کالاها بالا برود. البته به این مسائل، باید مساله تحریم را اضافه کنیم. متاسفانه تورم در کشور ما، به طور فرسایشی روی جنبه های عینی و جنبه های ذهنی مردم، عملیات انجام می دهد و بنابراین، در این حالت و به نظر من، اسم این تورم اهمیت ندارد که چه باشد.

افزایش جمعیت و ثابت ماندن تولید، باعث می شود قیمت کالاها بالا برود. البته به این مسائل، باید مساله تحریم را اضافه کنیم. متاسفانه تورم در کشور ما، به طور فرسایشی روی جنبه های عینی و جنبه های ذهنی مردم، عملیات انجام می دهد و بنابراین، در این حالت و به نظر من، اسم این تورم اهمیت ندارد که چه باشد

*بیش از هفت سال از دولت آقای روحانی گذشته و کمتر از هشت ماه به پایان این دولت مانده است. جنابعالی، نقاط قوت و ضعف این دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟

من در تیر ۱۳۹۲ یعنی حدوداً یک ماه بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و قبل از تشکیل دولت اول ایشان، در مرداد همان سال نامه ای خدمت آقای روحانی فرستاده و گفتم اگر تغییر سیاست اقتصادی اتفاق نیفتد در پایان دوره ریاست جمهوری شما، شرایط بدتری وجود خواهد داشت. البته هیچ موقع امیدی به توجه به آن نامه نداشتم چون آقای روحانی و افراد نزدیک به او در دولت ایشان، قبلاً در مجلس نماینده بودند و برخی از اعضای دولت از جمله رئیس سازمان برنامه و بودجه، قبلاً نماینده بوده اند.

من آنها را می شناسم و رویکردهای گذشته آنها نشان می داد که اهل تغییر مسیر نیستند. زیرا مسیری را که از دولت آقای احمدی نژاد تحویل گرفتند، بعضاً خودشان در نهادهایی که بوده اند طراحی کرده بودند.

الان و بعد از گذشت این سال ها، در واقع همان پیش بینی بنده محقق شده. دولت چون سیاست تجربه شده دولت های قبلی را ادامه داده، دچار این وضع شده. منظور من از سیاست تجربه شده، همان سیاست تعدیل ساختار است. این سیاست، تجربه شده و آثار خودش را نشان داده بود ولی دولت آقای روحانی آن را تحویل گرفت و همان را استمرار بخشید. بر این اساس، همان پیامدهایی که مورد انتظار بود، رخ داد. شاید اِشکال اصلی که بشود به کار اقتصادی دولت آقای روحانی گرفت، این است که مسیر آزمون داده و رفوزه شده اقتصادی را، ادامه داد.

نباید سیاست تعدیل ساختاری دنبال می شد. تعدیل ساختار، یک بسته سیاستی است که شامل چندین مولفه است از جمله کوچک کردن دولت، اصلاح قیمت ها، آزاد سازی بازارها از قبیل بازار کالا، بازار نیروی کار و بازار پول، خصوصی سازی شرکت های دولتی، هدفمندی یارانه ها، یکسان سازی نرخ ارز و با تعرفه مسائل بازرگانی خارجی را مدیریت کردن و از این قبیل

*در مورد تعدیل ساختار اقتصادی گفته می شود آزاد سازی قیمت ها عملی می شود تا بهره وری و کارایی تحقق پیدا کند. البته بحث کوچک سازی دولت و کاهش هزینه های دولت همیشه به عنوان هدف و ایده آل مطرح بوده است.   در مجموع دیدگاه شما نسبت به تعدیل ساختاری چطور است و وقتی که اعتقاد دارید که تغییر سیاست تعدیل ساختاری باید اتفاق می افتاد شما چه تعریفی از آن دارید؟

من اعتقاد دارم که نباید سیاست تعدیل ساختاری دنبال می شد. تعدیل ساختار، یک بسته سیاستی است که شامل چندین مولفه است از جمله کوچک کردن دولت، اصلاح قیمت ها، آزاد سازی بازارها از قبیل بازار کالا، بازار نیروی کار و بازار پول، خصوصی سازی شرکت های دولتی، هدفمندی یارانه ها، یکسان سازی نرخ ارز و با تعرفه مسائل بازرگانی خارجی را مدیریت کردن و از این قبیل.

الان این موضوعات برای همه افراد آشنا هست از بس که طی ۳۰ سال گذشته در ایران درباره آن صحبت شده و به هر حال، به این کارها تعدیل ساختاری می گویند. تعدیل ساختار، نسخه ای است که موسسات بین المللی مثل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، در دهه ۸۰ میلادی برای کشورهای در حال توسعه جهان، توصیه کرده بودند یعنی همان سال هایی که ما دوران جنگ عراق را می گذراندیم.

این موسسات بین المللی به همه کشورهای دنیا که در حال توسعه بودند، می گفتند اگر می خواهید مسائل شما حل شود این کارها را انجام بدهید. ایران هم، از آن کشورهایی است که بعداً این کارها را انجام داد. در ابتدا باید بگویم که نمی شود اعلام کرد تعدیل ساختار، خوب است یا بد است بلکه باید گفت که آیا شرایط و اقتضائاتی که در کشور وجود دارد برای اجرای موفق تعدیل ساختار، آمادگی و استعداد لازم را دارد یا ندارد.

*شما اعتقاد دارید که شرایط مناسب برای انجام اصلاحات ساختاری وجود ندارد؟

من از همان سال ۱۳۶۸ یعنی بعد از این که آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شد و سیاست تعدیل اقتصادی را در پیش گرفت، مصاحبه چاپ شده دارم که گفته ام شرایط لازم در کشور ما وجود ندارد.

 آزاد سازی قیمت ارز، برای جایی است که دولت یا بخش خصوصی آن، اینقدر صادرات داشته باشند که ارز به مقدار فراوان وجود داشته باشد و بشود آن را عرضه کرد و بعد هم این عرضه با تقاضا تطبیق پیدا کند و نرخی برای ارز مشخص شود

*جنابعالی به خاطر اقتصاد سیاسی و متکی به نفت، می گویید شرایط لازم برای انجام اصلاحات ساختاری وجود ندارد؟

بله. این هم هست ولی خیلی چیزهای دیگر هم وجود دارد. به عنوان مثال، هیچکس از حضور بدون منطق دولت در اقتصاد دفاع نمی کند، اما وقتی شما می خواهید از دولت بگیرید و به دست بخش خصوصی بدهید، می گویند شما باید بخش خصوصی مولّد آماده کار داشته باشید. اگر بخش خصوصی ما غیر مولّد باشد، دنبال کار بازرگانی و صادرات و واردات باشد، به سختی های تولید تمکین نکند و به درآمدهای متناسب با تولید راضی نباشد، وقتی خصوصی سازی شکت های دولتی اتفاق بیفتد سر از فساد در می آورد.

همچنین آزاد سازی قیمت ارز، برای جایی است که دولت یا بخش خصوصی آن، اینقدر صادرات داشته باشند که ارز به مقدار فراوان وجود داشته باشد و بشود آن را عرضه کرد و بعد هم این عرضه با تقاضا تطبیق پیدا کند و نرخی برای ارز مشخص شود.

وقتی شما در کشوری هستید که مثلاً تحریم می شوید یا بخش خصوصی دوست دارد گشایش برایش ایجاد کنید که صادر کند ولی علاقه مند نیست که نتیجه صادرات را به نحوی به داخل کشور برگرداند، بدیهی است که زیرساخت تعدیل ساختاری آماده نیست. چرا که عرضه همیشه کم می شود و تقاضا زیاد است و در نتیجه قیمت، افزایش پیدا می کند. بنابراین، در مورد تعدیل ساختار، بحث ما این بوده که شرایط اجرای آن در ایران، آماده نبوده و آماده نشده. سرنوشت آن نیز، همین چیزی است که الان می بینیم.

*اگر بخواهید نقاط ضعف و قوت دیگری از دولت آقای روحانی مطرح کنید چه مواردی را عنوان می کنید؟

البته این سیاست تعدیل، خودش یک اِشکال عمده و اساسی است و بقیه سیاست ها، ذیل این سیاست معنا می شوند مثل سیاست های بانک مرکزی یا سیاست های مالیاتی. البته انصافاً دولت آقای روحانی، در سال ۱۳۹۹ با مشکلاتی نیز مثل کرونا مواجه شد. قبل از آن هم چون دچار تحریم خیلی وسیع و بی رحمانه ای شد، تا حدودی دست و بالش بیش از اندازه بسته شد.

با این حال، ضعف کارشناسی در دولت باعث شد که دولت نتواند به خوبی از این مضیقه ها استفاده کند و افزایش حقوق ها و افزایش حمایت ها، یک مقدار هزینه دولت را بالا بُرد. جالب این که برای سال ۱۴۰۰ دولت در لایحه بودجه پیشنهاد کرده که به اندازه ۷۳.۵ درصد هزینه هایش اضافه شود. این در حالی است که دولت گفته درآمدهایش را می تواند حداکثر به اندازه ۲۲ درصد اضافه کند. این مشکلات هم برای دولت بوده ولی آن واقعیات سخت نیز، وجود داشته است. به هر حال، دولت آقای روحانی نشان داد که کارگزار مناسب دوران سخت اقتصادی نبوده است.

*اقدام خاص یا اقدامات خاص و مثبت این دولت که نقطه قوت آن باشد، احتمالاً چه بوده؟

انصافاً حتما نقطه قوت داشته است. من چون در دولت حضور ندارم و اطلاعاتی از نزدیک ندارم، شاید الان نتوانم به سراغ آنها بروم.

همان طور که نمی شود ما همه تورم های حادّ فعلی را به دولت نسبت بدهیم و عوامل دیگری را نیز باید موثر بدانیم، همه آن نرخ تورم هایی را که پایین آمد، نمی شود به دولت نسبت داد. یک عامل خارجی مثل نفت وجود دارد و وقتی صادرات نفت انجام می شود، تورم کاهش پیدا می کند و وقتی صادرات نفت انجام نمی شود

*دولت آقای روحانی، نرخ تورم را در سال های ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ تک رقمی کرد ولی در سال های بعد نرخ تورم به صورت جهشی افزایش یافت. آیا مثلاً همین تورم تک رقمی، اقدام مثبتی بود هر چند که ادامه پیدا نکرد؟

من از طرف دیگر موضوع به این سوال پاسخ می دهم. همان طور که نمی شود ما همه تورم های حادّ فعلی را به دولت نسبت بدهیم و عوامل دیگری را نیز باید موثر بدانیم، همه آن نرخ تورم هایی را که پایین آمد، نمی شود به دولت نسبت داد. یک عامل خارجی مثل نفت وجود دارد و وقتی صادرات نفت انجام می شود، تورم کاهش پیدا می کند و وقتی صادرات نفت انجام نمی شود، تورم گرفتاری ایجاد کرده و نرخ ارز هم بالا می رود.

*آیا همان تغییر ندادن سیاست اقتصادی در دولت آقای روحانی، از نظر شما مهمترین اشتباه این دولت است یا این که اشتباه اصلی و مهمترین اشتباه آن، چیز دیگری است؟

من در حوزه اقتنصاد، طی کردن راه تجربه شده و شکست شده تعدیل ساختار را بزرگترین اشتباه دولت آقای روحانی می دانم.

دولت بعدی هم، هرکسی باشد در حقیقت با یک اقتصاد کاملاً شخم زده مواجه است. بنابراین، نباید وعده درست کردن اقتصاد یا غالب آمدن بر مشکلات یا وعده رفاهی، بدهد. دولت بعدی باید این توانمندی را داشته باشد که بگوید من نرخ رشد تخریب در اقتصاد ایران را مهار می کنم

*در حال حاضر در ماه های آخر دولت آقای روحانی هستیم و چند ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود. به اعتقاد شما، دولت بعدی باید چه کار کند و آیا باید کنترل تورم را مطرح کند و به نظر شما باید انجام چه اقداماتی را در پیش بگیرد؟

دولت بعدی هم، هرکسی باشد در حقیقت با یک اقتصاد کاملاً شخم زده مواجه است. بنابراین، نباید وعده درست کردن اقتصاد یا غالب آمدن بر مشکلات یا وعده رفاهی، بدهد. دولت بعدی باید این توانمندی را داشته باشد که بگوید من نرخ رشد تخریب در اقتصاد ایران را مهار می کنم. در چنین حالتی، دولت از ملت کمک بگیرد تا این وضعیت شخم زده را در مدت چند سال هموار کند و بعد از آن، تازه ببینیم با آن چه کار کنیم.

*جنابعالی فکر می کنید اگر یک کاندیدا چنین وعده ای در انتخابات بدهد، رای می آورد یا این که در کشور ما کاندیدا باید شعارهای هیجانی بدهد که بتواند رای مردم را کسب کند؟

در این صورت، هم مردم این طور رای می دهند و هم دولت ها، سرانجام به دردسر می افتند. من همیشه می گفتم که اگر شورای نگهبان، امکان حضور مرا در انتخابات فراهم می کرد و مرا رد صلاحیت نمی کرد، من با همین صداقت با مردم صحبت می کردم. البته فقط یک دولت، نمی تواند مشکلات این کشور دچار گرفتاری را حل کند و مردم باید این مشکلات را حل کنند. چند سال و چند دوره به طور مرتب وعده هایی به مردم داده شد ولی اوضاع بدتر شده.

به نظر من، عین یک بیمار وخیم است و باید یک پزشک ماهر، صادقانه به اطرافیان بیمار بگوید که این بیمار، چه وضعیتی دارد. البته انجام این کار، خیلی سخت است ولی از طریق قول و وعده اقدام کردن، پیمودن ادامه راه نسبت به گذشته خیلی سخت تر می شود.

کد خبر: ۶۰٬۸۲۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha