سید مجتبی حسین زاده استاد دانشگاه و اقتصاددان در رابطه با نوسانات اخیر بازار سرمایه و راهکارهای دولت در این حوزه، به نقش اساسی دولت در همه این تحولات اشاره کرده و معتقد است که پودر شدن سرمایه مردم در این بازار و خارج شدن بورس از وضعیت فعال، این، دولت است که نهایتا متضرر خواهد شد، چرا که مردم با دعوت دولت وارد این فضا شدند و حالا طرف حساب خود را فقط دولت می دانند. حسین زاده در همین موضوع و نیز موضوعات مرتبط با آن، با خبرنگار بازار به گفتگو پرداخت. در ادامه به شرح این گفتگو خواهیم پرداخت.
* پیشبینی شما از قیمت نهایی دلار چیست؟ آیا باز هم باید منتظر کاهش قیمت آن باشیم؟
بازار ارز یک بازار مثل بقیه بازارهاست و باید ببینیم عرضه و تقاضا در این بازار به چه صورت است. اگر مازاد عرضه داشته باشیم قاعدتا کنترل ارز را خواهیم داشت و اگر سیگنال مثبت داشته باشیم کاهش ارز را در پیش داریم، اما برعکسش اگر مازاد تقاضا یا سیگنال منفی داشته باشیم با افزایش ارز روبرو هستیم. تا زمانیکه ما اثرات مثبتی مبنی بر ورود ارز به کشورمان نداشته باشیم، نباید انتظار کاهش قیمتها را داشته باشیم. اگر ما سیگنال مثبتی مبنی بر اینکه سیاستهای خارجی نسبت به کشورمان تغییری نداشته است دریافت کنیم، نمیتوانیم شاهد یک ثبات ارزی در بازار کشور باشیم. اگر واقعا اتفاق مثبتی نیافتد، به هیچ عنوان کانالهای دلار یک کانال مطمئن نیست. شاید این انتظار بوجود بیاید که حتی این کانال را هم بشکند و به سمتی برود که تا بحال فکرش را نمیکردیم. حال اتفاقی که در خصوص انتخابات آمریکا رخ داد یکی از همان اتفاقات است که طبیعتا به هر دلیلی در بازار ایران اثرگذار است و باید به درستی این شرایط را تحلیل کرد.
* بورس، طلا، ارز یا مسکن؟ سرمایهگذاری در کدام بازار مطمئنتر است؟ این در واقع سئوالی است که بین مردم جریان دارد و شما به عنوان یک استاد دانشگاه، تحلیلتان در این باره چیست؟
با وضعیت اقتصادی که الان با آن روبرو هستیم، اصلا اسم پولی وارد بازاری بشود، سرمایهگذاری نیست؛ این فرار از کاهش ارزش پولی است که هر شخصی در اختیار دارد. اگر دقت کنید در این چند ساله ارزش پول ملی بسیار کاهش پیدا کرده است. پس ما نباید اسم سرمایهگذاری بیاوریم. به نظر من باید بگوییم برای حفظ ارزش پول باید چیکار کرد؟ برای حفظ ارزش پول هر بازاری که بتواند کمک کند که شما پولتان را تبدیل به یک کالای دیگر کنید خوب است، حالا آن کالای دیگر برگه سهام، طلا یا هر چیز دیگری میتواند باشد که باعث شود ارزش پولتان حفظ شود. نکتهای که باید بگویم این است که هیچکدام از این بازارها مطئن نیستند و هیچ اطمینانی برای هیچکدام نمیتوانیم بدهیم.
* آیا عدم حمایت دولت از بورس به دلیل جبران شدن کسری بودجه دولت از این بازار است که دیگر احساس نیازی به این حمایت پیدا نکرد؟
من با این موضوع تا حدودی موافقم. شکی در این نیست که دولت را در مقام فروشنده سهام دیدیم و برای این کار تبلیغات هم زیاد کرد. اما بصورت کلی سیاستهای توسعهای به دولت میگوید که دستش را از بازار بیرون بکشد و اگر میخواهد فقط بعنوان ناظر در آنجا باشد، اگر هم میخواهد ناظر باشد باید در کنار دیگر شرکتهای خصوصی باشد، یعنی فقط تنها دولت ناظر نباشد. دولت خوشبختانه به سمت خصوصیسازی رفته است و باید در این بحث امتیاز خوبی به دولت بدهیم که دست خودش را کوتاه کرده است و بخش خصوصی و مردم را وارد میدان کرده است. اما این ناگفته نماند که اگر رشد بازار بورس کم شود، اولین کسی که ضرر میکند خود دولت است؛ چون دولت باید در سمت ناظر جوابگو باشد. زیرا مردمی که آمدند و سهام فلان شرکت را خریدند، دولت را میشناسند. بنابراین اولین مشکل برای خود دولت پیش میآید و خود دولت هم در تکاپوست که رونقی به این بازار بدهد. اینکه بتواند یا خیر را نمیدانیم ولی مطمئن باشید اولین کسی که تحت اتهام قرار میگیرد خود دولت است و گذشته از هزینههای مادی که برای دولت اتفاق میافتاد، هزینه از بین رفتن اعتماد مردم، دهها برابر هزینههای مادی است که باید صرف کند تا بازار بورس را به نقطه مناسب برساند.
* آیا بورس موجب خلق پول و رشد نقدینگی در کشور شده است؟
من با این موضوع مخالفم. اتفاقا بازار بورس جمعکننده نقدینگی است. زمانیکه قیمتها در بازار مسکن، خودرو، ارز و طلا نجومی بالا میرفت، مردم ناگزیر بودند که یک بازار جایگزین را انتخاب کنند. این کار خلق پول نیست، جمعآوری پول است که توسط بازار سرمایه اتفاق افتاده است. بازار سرمایه بازاری است که به خوبی میتوان از آن استفاده کرد، اما همانقدر که نباید سیگنالهای خیلی مثبت میدادند که اینقدر تزریق به بازار صورت بگیرد و بازار یک رشد فزایندهای در یک بازه بسیار کوتاه داشته باشد، به همان اندازه هم نباید اجازه دهند که عدم اطمینان مردم بوجود بیاید تا این سرمایههایی که جمع شده است دوباره وارد بازارهای دیگر شود. متأسفانه الان شاهد این موضوع هستیم. اتفاقی که الان برای بازارهای موازی مثل طلا، خودرو و مسکن رخ داده است، جدای از سیگنالهای منفی بینالمللی که ناشی از تحریمها بودهاند، بخشی به این خاطر بود که ملت پولهایشان را از بازار سرمایه بیرون کشیدند و به سراغ بقیه بازارها رفتند. در اینجا دولت باید در جایگاه تصمیمساز و تصمیمگذار وارد شود و جهتی که به این مردم و نقدینگیشان داده شده است را بتواند کنترل کند.
نظر شما