بازار؛ گروه بورس: در سال ۱۳۹۹، بورس تهران، جذاب ترین بازار کشور بود و بازارهای دیگر از جمله بازار مسکن و بازار های ارز و خودرو، در رکود به سر می بردند و رشد شتابان بورس تا اواسط مرداد امسال ادامه داشت.
از اواسط مرداد به بعد اتفاقاتی رخ داد و تعارض شدید بین وزارتخانه های اقتصاد، نفت و صنعت و معدن، ضرباتی به بازار سرمایه به عنوان یک بازار ریسک پذیر و پیچیده وارد کرد. در مجموع تصمیمات بخش های مختلف دولت و ناکارآمدهای اقدامات دستوری و مقتدرانه دولت و اعتراض مجلس به اقدامات دولت، وضعیت بغرنجی را ایجاد کرده است.
در گفتگوی «بازار» با مهدی علیخانی- کارشناس بازار سرمایه- وضعیت کنونی بورس تهران بررسی شده است.
*****
*بورس تهران ریزش و صعودهای نه چندان بزرگی را در روزهای اخیر سپری کرده و بعد از حدود ۸۰۰ هزار ریزش طی چند ماه تا کانال یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد پایین آمده است.
اگر از اول سال ۱۳۹۹ تا ۱۸ آبان امسال را در نظر بگیریم بورس تهران حدود ۱۴۳ درصد داشته است. آیا این مقدار رشد برای امسال مناسب است یا این که هنوز جا دارد رشد و بازدهی آن افزایش پیدا کند؟
ما اگر بازار سرمایه را با مابقی بازارهایی که در کشور وجود دارد و مردم ایران به صورت سنتی در آنها از جمله در مسکن، خودرو، ارز و طلا سرمایه گذاری می کردند، مقایسه کنیم، می بینیم که بازار سرمایه ما به شدتی که در دو ماه اخیر اصلاح قیمتی داشته است در خیلی از سهم ها، الان وضعیت بهتری برای سرمایه گذری داشته باشند نسبت به سایر بازارهایی که وجود دارند.
من این نکته را با توجه به تمام مولفه های اقتصادی می گویم . حتی یک مقدار زیاد از بازدهی بازار، به خاطر این است که اصلاً مردم به صورت سنتی عادت نداشته اند در بازار سرمایه سرمایه گذاری کنند. از اواخر سال ۱۳۹۸ این عادت با توجه به سیاست های دولت شکسته شد و در ابتدا بازار سرمایه با سرعت بسیار زیادی رشد کرد.
الان اگر بازارها را مقایسه کنیم متوجه می شویم، اینهمه اصلاح قیمت مخصوصاً در سهم های اصلی و سهم هایی که شرکت هایی صادرات محور هستند و شرکت های خوبی هستند، می بینیم شرایط آنها به گونه ای است که با نگاه بین بازاری وضعیت بسیار مناسبی برای سرمایه گذاری دارند.
انتظار برای یک بازدهی نسبتاً معقول و نه مثل دو، سه ماهه اول سال ۱۳۹۹، می تواند در خیلی از سهم ها تا پایان سال وجود داشته باشد. البته به نظر بنده، این موضوع می تواند کم کم شدت بگیرد. چون یکی از مولفه هایی که همیشه در بازارهای مختلفف باعث ایجاد هیجان می شود، ورود پول است.
خیلی از بازارهایی که نباید محل سفته بازی قرار می گرفتند در عمل محل سفته بازی قرار گرفتند و پول های زیادی به بازار مسکن و بازار ارز و طلا وارد شده بود. به نظر من، با انتخاب بایدن، این بازارها می توانند آرام تر شوند و پول هایی که با نیّت سفته بازی بین بازارها حرکت می کنند، مجدداً وارد بازار سرمایه شوند.
این پول ها می تواند موتور محرکی باشد که تازه آن موقع، همه متوجه می شوند که بازار سرمایه چقدر ارزان بوده است. این یک واقعیت است که وجود دارد و همیشه بازارها بعد از یک رشد، تازه همه فکر می کنند که آیا ارزش دارد یا نه. ما هنوز وارد آن مرحله نشده ایم و فکر می کنم با توجه به مولفه های اقتصادی، ما باید به زودی منتظر این اتفاق باشیم.
*بورس تهران در سال ۱۳۹۷ در حد ۸۶ درصد رشد و بازدهی داشت و در سال ۱۳۹۸ هم ۱۸۷ درصد رشد را تجربه کرد. در چند ماهه اول سال ۱۳۹۹ هم بیش از ۳۰۰ درصد رشد ثبت شد ولی حدود ۱۶۰ درصد آن کم شده و الان ۱۴۳ درصد در کُل سال ۱۳۹۹ رشد وجود دارد.با این حال، شما انتظار دارید که بورس تهران باز رشد کند و یک مقدار از آن رشد ۳۰۰ درصد را پس بگیرد؟
بله. بگذارید یک تفاوت عمده بین بازارهای مختلف ارائه کنم. ما وقتی می گوییم بازدهی، خودرو فلان مقدار بوده است، وقتی یک فرد خودرو می خرد، خودرو کالایی است که بازدهی آن فقط وابسته به این است که قیمت آن خودرو اضافه شود.
همین طور، ما وقتی می گوییم بازدهی بازار طلا، فلان مقدار است، این بازدهی فقط منوط به این است که نرخ طلا یا سکه خریداری شده افزایش پیدا کند. یعنی آن سکه اگر سالیان سال در جایی یا گاو صندوق نگهداری شود، قرار نیست چیزی از ان طلا یا سکه، زائیده یا اضافه شود.
در حالی که این وضعیت در بورس وجود دارد و وقتی که در بورس، یک سهم را می خریم و سهم به درستی خریداری می شود، شرکت آن سود ایجاد می کند. یعنی آن شرکت مثل یک موجود زنده کار می کند و طی سالیان مختلف، سودهای خوبی می تواند به سهامدار بدهد. این طور نیست که فقط به خاطر نگهداری سهم و افزایش نرخ، بازدهی ایجاد شود بلکه زاینده بودن شرکت های تولیدی، باعث بازدهی برای سرمایه گذار می شوند.
*در وضعیت فعلی که رکود اقتصادی وجود دارد و اقتصاددانان ایرانی اعتقاد دارند که این پول های وارد شده به بورس به سمت تولید نمی رود، شما بر چه اساس اعتقاد دارید که خرید سهم ها در شرکت های تولیدی زاینده است؟
بخش یسار زیادی از پول های جامعه یا پول هایی که بین بازاری حرکت می کنند در نگاه اول باعث ایجاد تورم در ان بازار می شوند. وقتی به بورس می آیند به طور مستقیم وارد چرخه تولید یا به نفع شرکت هایی که در بازار سرمایه فعالیت می کنند، نمی شوند.
به نظر من در سه، چهار ماهه اول سال ۱۳۹۹ هم، همین وضع در بورس اتفاق افتاد. اگر مسئولان بورس، آدم های باهوشی باشند و تجربه این گذشته نزدیک را بخواهند چراغ راه قرار بدهند، می بینند که بخش زیادی از پول های وارد شده به بورس، همین طور بود.
من امیدوارم مجموعه بورس ما و مدیران بورس، از این قسمت درس گرفته باشند و اگر مجدداً شرایط به گونه یا شد که رونق در بورس ایجاد شد، روش ها و کانال هایی در نظر گرفته شود که واقعاً پول هایی که وارد بورس می شود به بخش تولید برود.
به نظر من، مهمترین اقدام می تواند در حوزه افزایش سرمایه به روش های مختلف در شرکت های خوب ما باشد یا با برخی روش ها، تامین مالی شرکت ها انجام شود. منظور من از تامین مالی، اوراق های بدهی مختلف است که در بازار سرمایه می تواند وجود داشته باشد.
در تعاریف آکادمیک، وقتی از بورس صحبت می کنیم یکی از بزرگترین ویژگی های یک بازار سرمایه یا بورس، نقد شوندگی بالا است یعنی شرایط به گونه ای باشد که نقد شوندگی دارایی هر شخصی در هر شرایطی حفظ شود. ویژگی دوم، تامین مالی شرکت ها در بورس است که می تواند از طریق انواع اوراق بدهی، باشد یا از طریق افزایش سرمایه باشد.
*بورس نسبت به بازارهای دیگر از جمله بازار سکه، کمتر حالت نقد شوندگی دارد.
خیر. من این جمله شما را قبول ندارم.
*به هر حال اگر در بورس یک فرد بخواهد سهم خودش را بفروشد در همان لحظه نمی تواند و ممکن است طول بکشد. مشکلی هم که در ماه های اخیر در بورس ایجاد شد همین بود که خریدار کم بود.
اگر ما مبنای ذهنی خودمان را مقایسه بین دو بازار در یک یا دو ماه گذشته در نظر بگیریم، صحبت شما در مورد بعضی شرکت ها یا تعدادی شرکت ها درست بود ولی در بورس، در دسترس بودن نقل و انتقال مطرح بوده و بدون هیچ ریسکی، این کار انجام می شود یعنی بدون این که یک نفر، سر فرد دیگر کلاه بگذارد یا افراد نگران نیستند و می دانند وقتی فروش انجام شود پول آن وارد حساب می شود.
در بورس، امنیت نقل و انتقال وجود دارد ولی فردی که سکه می خرد خیالش راحت نیست و ممکن است آن سکه، تقلبی باشد. اگر مثلاً دو ماه اخیر را در نظر نداشته باشیم و یک دوره یک ساله را در معیارها در نظر داشته باشیم، نقد شوندگی و سرعت نقد شوندگی در بازار سرمایه با همه کاستی هایی که بازار سرمایه ایران دارد، بسیار بیشتر و در دسترس تر نسبت به بازارهای دیگر است.
*در سال های اخیر یعنی در سال های دهه ۱۳۹۰ این بحث در زمان ریزش و رکود بورس مطرح بوده که بورس، کوره پول سازی است. در وضعیت فعلی و بعد از سقوط اساسی چند ماهه اخیر، بورس رشد چندانی نداشته است.
در این مدت بحث هایی مطرح است مبنی بر این که دولت و وزارت صنعت و معدن مایل نیستند بورس رشد کند و از طرف دیگر رونق گرفتن بورس باعث می شود دولت با قیمت های بالا سهم های دولتی را بفروشد. از نظر شما آیا دولت و وزارتخانه های دولتی، سهم دارند در ریزش و صعود بورس نقش دارند؟
من جزو آن دسته آدم ها نیستم که بعد از هر اتفاقی به دنبال یک توهم توطئه هستند و می گویند فلانی، این کار را انجام داده است. من جزو ان آدم های نیستم و یک آدم اقتصادی هستم و با اعداد و ارقام تلاش می کنم اتفاقات را تحلیل کنم.
اتفاقی که در چند ماهه اول سال ۱۳۹۹ تا اواسط مرداد امسال رخ داد، این بود که به صورت مداوم عموم مردم که تجربه زیادی هم در بورس نداشتند وارد بورس شدند. در این دوره، بسیاری از بازارها که راکد شده بودند، مردم توسط مقامات دولتی کشور تشویق شدند که سرمایه های خودشان را به بورس بیاورند.
تا اینجای کار، اتفاق مثبتی بود و وارد شدن سرمایه به بورس، می توانست کشور را در شرایط تحریم و شرایطی که شرکت ها برای تامین مالی دچار مشکل بودند، نجات بدهد.
*برخی کارشناسان بازار سرمایه می گویند دولت از مردم به صورت خام بوده و به طور واضح توضیح داده نشده که بورس یک بازار ریسک پذیر است.
فرهنگ سهامداری آموزش داده نشد. اتفاقی که افتاد این بود که مردم به معنای عموم، در مورد بورس فکر می کردند که وارد بورس می شوند و سرمایه گذاری می کنند و در یک چشم به هم زدن، پول های وارد شده دو برابر و سه برابر می شود.
متاسفانه این افراد، بورس را با قمارخانه ای که در ایران وجود ندارد مقایسه کردند و فکر کردند واقعاً قمار خانه است. در حالی که بسیاری از آدم هایی که آمدند این فرهنگ را یاد نگرفته بودند که آنها سهام شرکتی را می خرند که مثلاً فولاد تولید می کند یا ماکارونی تولید می کند.
این بحث ها برای بسیاری از افراد تازه وارد به بورس مهم نبود و آن هجوم و آن بیش واکنشی، یک دفعه به این شکل اتفاق افتاد. به نظر من، بزرگترین مقصران این وضع، مسئولان بورس و وزارت اقتصاد بودند که اصلاً برنامه ای نداشتند برای این که فرهنگ سهامداری ایجاد کنند و این طور نیست که بگوییم ضعیف عمل کردند.
این اولین اتفاق بود و دومین اتفاق، این بود که هیچ برنامه ای حتی در وزارت اقتصاد و در سازمان بورس ما، هیچ برنامه ای برای جذب این پول ها و کانالیزه این پول ها برای دسترسی به سیستم تولید و کارخانجات، وجود نداشت.
نتیجه این شد که در این شرایط که خیلی از سهم ها به صورت تر و خشک، در هجوم عامه با هم بالا می آیند، رشد عجیب و غریب و بی منطقی کردند و ریزش های اخیر، حاصل آن است.
*در اوج رونق بورس، یک تعداد از سهامداران، سهم های خود را فروختند و از بازار خارج شدند.
بله. حرفه ای ترها معمولاً این طور رفتار می کنند ولی واقعیت این است که مسئولانی که متولی هستند هیچ برنامه ای نداشتند. من از ته دل آرزو می کنم که در آینده اگر بورس ما محل جذب سرمایه شد، این مسئولان تجربه گذشته را فراموش نکنند و از قبل برنامه ای برای این موضوع داشته باشند. به نظرم، اتفاق مبارکی بود که پایان آن بسیار تلخ تمام می شود.
*در هفته های اخیر، فشار نمایندگان مجلس بر دولت در مورد بورس وجود داشت و نمایندگان می گفتند بورس باید سقوط نکند و می گفتند دولت باید کارهایی انجام بدهد که بورس رشد کند و سرمایه مردم را بین نرود.شما می گویید به تئوری توطئه اعتقاد ندارید و اگر ندارید آیا این نوع دستوری بودن ها را قبول دارید یا نه؟
در این که این اتفاقات، واقعیت های جامعه ایرانی است هیچکس نمی تواند منکر شود ولی واقعیت این است که دولت و به طور خاص مجموعه وزارت اقتصاد ما، مشکلاتی داشتند. مشکلات آنها این بود که می خواستند تورم را کنترل کنند و دنبال این بودند که با توجه به شعار جهش تولید، به بخش تولید کمک کنند.
بالاخره، یک عاقلی در جمع آنها پیدا شد و گفت تلاش کنید سایر بازارها که محل سفته بازی است فلج شود و خود به خود، پول به سمت بورس می رود. به نظر من، تا اینجا را به درستی فهمیده بودند ولی اصلاً فکر نکردند که حالا که پول آمد آن را چه کار کنیم. تا اینجا را درست فهمیدند و آن را اجرا کردند ولی بعد از ان نشستند و شادی کردند.
فکر کردند که رونق بورس ادامه پیدا می کند. در حالی که اصلاً این طور نیست. این وضع نشان دهنده کوتاه بینی مدیران اقتصادی است که اصلاً آینده را پیش بینی نکردند و برنامه ای برای جذب هجوم نقدینگی نداشتند.
*در زیرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) فعال است. شرکت بورسی ملی مس زیر مجموعه ایمیدرو است و مدیر عامل آن توسط رئیس ایمیدرو تعیین می شود. این شرکت هم یک شرکت بزرگ بورسی است.
بعضی شرکت های بورسی دیگر هم، همین وضع را دارند. وزارت صنعت و معدن و به طور خاص در دوره وزیر جدید، چگونه نسبت به بورس عمل کرده است؟
در وزارت صنعت و معدن، چه صنعت خاص وجود دارد که صنایعی بزرگی در بورس بوده و تحت نظر این وزارتخانه هستند. یک صنعت، صنعت خودرو است و یکی هم صنعت فلزات اساسی بوده و یکی هم صنعت سنگ آهن است.
در این سه صنعت که متولی آن وزارت صنعت و معدن است، شاید دولت و مجموعه دولت دچار یک دوگانگی شد یعنی ناخودآگاه تورم در حال رشد شدید بود و بعد مجموعه دولت از طرف گروه ها، رسانه های و مردم تحت فشار بود.
در چنین حالتی، ساده ترین راه حل را پیدا می کنند و گفتند قیمت گذاری می کنند. الان سالیان سال است که قیمت گذاری توسط دولت انجام می شود. این قیمت گذاری در حوزه فولاد مطرح شد و در سنگ آهن هم همین بحث مطرح شد. عامل ریزش در سهم های بنیادی، همین مدل نگاه های دولتی بود.
وقتی که فرمانده اقتصادی یک کشور، یک شخص آگاه و مطلع نباشد این اتفاقات رخ می دهد. نتیجه بخشی نگاه کردن، همین وضع فعلی می شود و فکر می کنند با قیمت گذاری دستوری، همه چیز درست می شود.
در حالی که نمی دانند با قیمت گذاری دستوری، یک ملغمه درست می کنند. حداقل در این موضوع قیمت گذاری باید خیلی تجربه داشته باشند و از ارز ۴۲۰۰ تومانی تا خودرویی که در کارخانه اسمش این است که قیمت آن ۵۰ میلیون تومان است ولی در بازار، قیمت آن ۱۵۰ میلیون تومان است.
اگر قصد آنها حمایت از مصرف کننده است، هیچوقت با قیمت گذاری، حمایت از مصرف کننده تحقق پیدا نمی کند. نداشتن یک فرمانده اقتصادی در کشور و بخشی نگری مشکل ساز است. وزارت صنعت، معدن و تجارت، امور بازرگانی و کنترل قیمت ها را بهص ورت بخشی در اختیار دارد.
وزارت اقتصاد و بورس هم، خودش به طور بخشی تصمیم می گیرد. وزارت نفت با شرکت های پالایشی و پتروشیمی، خودش تصمیم می گیرد. نتیجه آن، ملغمه ای به اسم اقتصاد ایران می شود که مردم آخرش می فهمند اگر طلا بخرند راحت تر هستند.
*برخی می گویند وزارت صنعت و معدن به دنبال ریزش بورس است و شرکت های فولادی بزرگ مثل مبارکه و شرکت ملی مس و گل گهر زیر مجموعه دولت هستند. رشد جهشی این شرکت ها در روزهای اخیر و بعد ریزش حدود ۵ درصدی آنها را چگونه تحلیل می کنید؟
اتفاقی که روز چهارشنبه هفته گذشته (۱۳ آبان) در بورس ما رخ داد و اتفاقی که در اوایل هفته جاری رخ داد، ربطی به سهامداران حقوقی یا حقوقی های بزرگ نداشت. من اینقدر منصف هستم که این اتفاقات را به پای این سهامداران حقوقی ننویسم.
هم در جهت مثبت، خریداران اصلی این سهام، حقیقی ها بودند و هم در جهت منفی، فروشندگان اصلی، حقیقی های بازار بودند. دلیل آن هم، یک برداشت بسیار اشتباه از لحاظ منطق اقتصادی است که فکر می کردند اگر ترامپ پیروز شود نرخ دلار بالا می رود و شرکت هایی که کامودیتی محور هستند، رشد می کنند.
روز شنبه هم، با نگاه این که بایدن جلوتر است، وزت بیش تری به انتخاب بایدن دادند و می گفتند دلار ریزشی می شود و شرکت های کامودیتی محور، درآمدشان کاهش پیدا می کند. من اصلاً با این منطق مخالف هستم و اشتباه است که اینقدر اقتصاد ما به انتخابات آمریکا حساس شد.
با حضور بایدن در قدرت، نقل و انتقال پول در شرکت های صادرات محور، راحت می شود و هم ارزان تر می شود. الان هزینه نقل و انتقال برای شرکت های صادرات محور، به خاطر تحریم ها زیاد است. همین طور این شرکت ها می توانند به مقدار بیش تر تولید کنند و صادرات انجام بدهند.
حتی با فرض این که ۲۰ درصد از ارز نسبت به قیمت های اوج ریزش داشته باشد، در نهایت درآمد شرکت ها به شکل واقعی تر، بهتر می شود. من این واکنش حقیقی های بازار را نمی فهمم ولی اتفاقی که رخ داده بود این بود.
*جنابعالی در ابتدای صحبت گفتید که بورس مثبت می شود. در وضعیت فعلی راهکار مشخصی وجود دارد که بورس یک مقدار رونق بگیرد . جذاب شود؟
در مورد جذاب شدن باید بگویم که بسیاری از سهم ها، به نقاط جذاب رسیده اند و خیلی از معیارهای اقتصادی از جمله قیمت به درآمد و چشم انداز سودآوری سال های آتی، بسیاری از شرکت ها به نقاط جذاب رسیده اند ولی سوال این است که چه زمانی باز پول به سمت بازار سرمایه ما سرازیر شود؟
رونق به حجم پولی که در بازار سرمایه وجود دارد برمی گردد. پول یک موجود هوشمند است و در هر شرایطی که پول، یک محیط را محیط امن حس کند و محیط امنی که پتانسیل رشد دارد، حتما به صورت اتوماتیک این پول وارد آن محدوده می شود.
در حال حاضر، سایر بازارها مثل بازار ارز و مسکن، با این انتخابات آمریکا محیط های ناامنی برای سرمایه گذاران تلقی می شوند. اگر با توجه به کاهش های اخیر بورس، مسئولان بورس بتوانند بورس را به عنوان محل امن در ذهن مردم معرفی کنند، باز سرمایه ها به سمت بورس خواهد آمد.
نظر شما