فاطمه محمدی پور؛ بازار: سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیرا مقاله ای با قلم «اریک کی هونتز» معاون مدیر منطقه ای اروپا و اوراسیا در مرکز خصوصی بین المللی با عنوان «سرنوشت جهانی شدن در دوران پس از کرونا» منتشر نموده است. ترجمه متن این مقاله در ادامه می آید.
بعد از بحران کرونا، جهانی شدن نمی تواند به سادگی از سر گرفته شود و چون زخمهای ناشی از این بحران خیلی عمیق هستند، به سادگی قابل درمان نیستند.
اکنون در حوزه تجارت بین الملل و اقتصاد جهانی با دو تیم مواجه هستیم که هر کدام بازی متفاوتی را انجام می دهند. آمریکایی ها و غرب سیستمی پیچیده از قوانین بین المللی و تجارت را با فرض اینکه همه قصد بازی یکسانی را دارند، تنظیم می کنند این در حالی است که چینی ها، روس ها و دیگران قوانین بازی دیگری را تنظیم می کنند به همین دلیل جهانی شدن پس از ویروس کرونا به سادگی از سر گرفته نمی شود. جای زخمهایی که پشت سر گذاشته می شوند خیلی عمیق خواهند بود و نمی توان با وعده های تو خالی و غیر جدی بر آن سرپوش گذاشت. واقعیت این است که ساختار اقتصادی چین و روسیه اساساً با کشورهای غربی متفاوت بوده و مقایسه آنها مانند این است که بخواهید در مسابقه فوتبال با کارت امتیاز بیس بال امتیاز کسب کنید.
مقایسه این دو اقتصاد با یکدیگر غیرممکن است و منجر به نتیجه گیری اشتباه و سوءتفاهم می شود. به عنوان مثال، تسلط بانک های دولتی در چین بر اقتصاد از اینکه بخش خصوصی بدهی داشته باشد جلوگیری می کند و این مهم بشدت تحت تأثیر مواضع سیاسی حزب کمونیست چین قرار دارد. در غرب، بانک های وابسته به دولت وجود دارد اما آنها بخش کوچکی از اقتصاد هستند و معمولاً هدف سیاسی مشخصی را دنبال می کنند و تحت همان بررسی همتایان بخش خصوصی قرار دارند.
اصطلاحات و تعاریف تجارت در کشورهای غربی که در طی دهه ها ایجاد شده، نئومرکانتیلیسم چین و روسیه را در بر نمی گیرد. در کشورهای چین، روسیه و ... دولت چنان درگیر بخش خصوصی است که نمی توان تشخیص داد آغاز و پایان یک شرکت خصوصی کجاست و حقوق مالکیت قابل معامله است. در این اقتصادها، دولت بر تصمیم گیری در مورد هر جنبه ای از شرکت های خصوصی، از حاکمیت محکم تا استراتژی، تسلط کامل دارد.
باید گفت ساختار اقتصادی چین مبتنی بر مالکیت بخش عمومی است. در چنین سیستمی دولت بطور روزانه در حال مدیریت امور اقتصادی، تولید، تامین و توزیع نیازهای جامعه است. لذا زیرساختهای دولتی ارائه اقلام و ارزاق عمومی به مردم از قبل فراهم بوده و دولت در این خصوص مهارت کافی دارد.
ایجاد انعطاف در این شرایط و حقوق اگر نگوییم غیرممکن، دشوار بوده و روند پاسخگویی به مردم، ریشه یابی فساد و محافظت از منافع امنیت ملی هنگام ارزیابی سرمایه گذاری ورودی به این بازارها را دشوار می کند.
در غرب، بخش خصوصی بارها و بارها برای استقلال خود از دولت تلاش کرده است. در این سیستم دولت دخالت مستقیمی در تولید، تأمین و توزیع کالاها و خدمات نداشته و به دلیل فقدان تجربه کافی و خصوصاً نبود زیرساختهای لازم که در اختیار دولت باشند؛ عملاً در مواردِ اضطراری، فلج و ناکارآمد می شود.
طی چند دهه گذشته کاملاً آشکار شده است که غرب و کشورهای نئو-مرکانتیلیست بازی های مختلفی را انجام می دهند. جهانی سازی آینده و تجارت بین الملل باید مبتنی بر شرکت کنندگانی باشد که از یک کتاب قانون استفاده می کنند. برای ادامه تجارت بین الملل، اقتصاد باید بازی یکسانی را انجام دهد.
نظر شما