دریا قدرتی پور؛ بازار: آسفالتها داغ است و پا که رویشان میگذاری انگار نمیخواهند ولت کنند؛ جای جای آسفالت قهوهای شده و بوی بنزین و گازوییل و روغن سوخته ماشین میدهد. صدای نازلها از تک و تا نمیافتند و صف نسبتا طولانی ماشینها در پمپبنزین حرکتی ناموزون و کند را طی میکنند.
اینجا حسین خیلی وقت است با بوی بنزین زندگی میکند؛ پوستش قهوهای میزند و یک شلوار جین آبی پوشیده با تیشرت مشکی که رگههای عرق روی آن سفیدک زده است.
حسین آهی میکشد و میگوید: نه از حقوقم راضی هستم نه از این اوضاع؛ بخاری که از روی آسفالت بلند میشود و از لبه دیوار میگذرد، سرت را به دَوران میاندازد و مدت زیادی که در پمپبنزین باشی چشمانت میسوزد.
حسین ادامه میدهد : حقوق و دریافتی ما متناسب با زحمتی که در این مجموعه میکشیم، نیستِ با این حقوق فقط میشود کرایه خانه داد و بس.
کارگران پمپ بنزین به گفته خودشان نه بیمه دارند و نه حقوق درستوحسابی و این برای کارگران قراردادی پمپبنزینها نمودش بیشتر است، برای آنها که حالا با آمدن تابستان، بخارات بنزین را بیشتر از همیشه باید تحمل کنند
قراردادهای نامرئی کارگران پمپ بنزین
پمپها در سه ردیف دوتایی در سکوها جا خوش کردهاند. ترافیک نه چندان شلوغی از قطار ماشینهای در صف ایجاد شده است، در این میان رهگذرانی که فقط می توانند چند دقیقه بوی بنزین را تحمل میکنند و ترجیح میدهند که زودتر کارشان تمام شود و از هرم دود و بنزین رها شوند و این تنها جایگاهداران هستند که میمانند.
کارگرانی که به گفته خودشان نه بیمه دارند و نه حقوق درستوحسابی و این برای کارگران قراردادی پمپبنزینها نمودش بیشتر است، برای آنها که حالا با آمدن تابستان، بخار بنزین را بیشتر از همیشه باید تحمل کنند.
یکی از کارگران پمپ بنزین در این ارتباط به ابزار می گوید: بیشترمان بیماری ریوی داریم؛ آرتروز را هم به آن اضافه کنید. در جایگاههای خصوصی وضعیت بدتر است. قرارداد نداشته باشی کلاهت پس معرکه است.
درد دل کارگران پمپبنزین به همینجا ختم نمیشود. اگر کارفرما عوض شود آنها هم عوض میشوند، مگر اینکه قرارداد داشته باشند، اما کو قرارداد؟
درد کارگران فقط درد است
البته جایگاه خصوصی و دولتی فرقی نمیکند، کارگران بدون بیمه و قرارداد همهجا درد دلشان از هر طرف که بخوانی «درد» را معنا میکند.
اصغر از دیگر کارگرانی است که سالهاست در پمپ بنزین کار می کند وی نیز دل پردردی دارد و در این ارتباط به خبرنگار بازار میگوید: دریافتی من یکمیلیون و ۷۰۰ هزار تومان در ماه است که کفاف زندگی من را حتی در حد ابتدایی نمیدهد.
در دستهایش پر است از اسکناسهای سبز و قرمز، عرق روی پیشانیاش را با ساعدش پاک میکند و ادامه می دهد: اینها مال ما نیست ما بعضی وقتها بیشتر از هشت ساعت هم کار میکنیم، اما کارفرما همان مقدار مزد را کف دستمان میگذارد؛ دلیلش هم نداشتن قرارداد است.
قطرههای عرق روی صورت سرخش غلت میخورد و میچکد روی گردنش و می گوید: خیلی از این کارگرانی را که میبینی زیاد عمر نمیکنند چون با مدتی کار کردن نه میتوانند نفس بکشند و نه ریهای برایشان مانده است.
بار گرانی حالا استخوانهای کارگران پمپبنزین را چنان خرد میکند که آنها حتی توان برخواستن زیر این همه بار را ندارند.
علی، یکی دیگر از کارگرانی است که به ستونهای پهن مخزن تکیه داده و شلوار آبی رنگش پشت آنهمه روغن و بنزین، رنگی قهوه ای به خود گرفته است، به بازار میگوید: حقوقمان از اداره کاریها بالاتر نیست. قبلا مردم انعام میدادند، حالا کم یا زیاد؛ البته تابستانها نانمان در روغن بود، اما حالا هر کسی دستش بند مشکلات خودش است.
یکی دیگر از کارگران که از سال ۷۵ در پمپبنزین کار میکند، میگوید: سکوهای پمپبنزین استاندارد نیست و آلودگی بنزین زیاد است بهنوعی که اکنون امکان کار کردن در این فضا برای من مقدور نیست اما کاری نمیتوانم بکنم و چارهای ندارم.
بار سنگین هزینهها؛ انعام بی انعام
شاید در این میان کارگرانی هم بودند که روزی، جایگزین حقوقشان میشد تا درد کم پولی را به جان بخرند و با همان انعامهایی که رویهم حقوق ناچیزی میشد، زندگیشان را بگذرانند.
کارشناسان معتقد هستند که نبود تشکل کارگری برای این قشر باعث شده که کارگران پمپبنزین از پیگیری مطالباتشان معذور باشند
محسن روی سکو، این پا و آن پا میکند؛ او هم از درآمدش راضی نیست و به بازار می گوید: قبلاً روزی پنجهزارم تومان انعام میگرفتم، اما حالا چی؟ ما باید دردمان را به کی بگوییم؟ با این بوی بنزین دچار آسم شدم.
کارشناسان معتقد هستند که نبود تشکل کارگری برای این قشر باعث شده که کارگران پمپبنزین از پیگیری مطالباتشان معذور باشند.
حامدی یکی از فعالان کارگری در این رابطه میگوید: متأسفانه تشکلهای کارگری که مسئول پیگیری مطالبات کارگران است تضعیف شده و از این طریق صدای کارگران را بریدهاند.
وی با طرح این پرسش که آیا کارگران پمپهای بنزین تشکل یا نماینده کارگری دارند؟ میگوید: شک ندارم که اگر این کارگران به حقوق خود نرسیدهاند به دلیل نداشتن تشکل صنفی بوده است.
با توجه به قانون کار، باید بر طبق قوانین، حقوحقوق کارگران را تمامپرداخت کرد و این پرداختی نیز باید دقیق بر طبق آنچه قوانین وضع کرده باشد اما کارگران پمپبنزین از این قانون بیبهرهاند.
گاهی آنها با حقوق ناچیز حتی ۷۰۰هزار تومان استخدام میشوند و چون نه قرارداد دارند و نه بیمه دستشان هم بهجایی بند نیست. کارفرما با هر مشکلی اقدام به اخراج آنها میکند و این حلقه معیوب همچنان ادامه دارد.
حقوق ناعادلانه؛ قانونهای کمرنگ
دبیر اجرایی خانه کارگر اصفهان پیرامون این معضل میگوید: هیچ کارفرمایی حق ندارد که بدون قراردادهای قانونی با کارگران خود برخورد کند و در صورت مشاهده این موضوع مراجع قانونی و نظارتی وظیفه برخورد دارند.
قانونشکنی و پایمال کردن قانون کار در پمپبنزینها اما وجود دارد وقتیکه قراردادها بسیار کمتر از مبلغ عادلانه کار است؛ عدم تعریف درست از قانون کار باعث شده که کارفرمایان هر طور که بخواهند با بیکاران و نیازمندان به شغل رفتار کنند
اصغر برشان میافزاید: کارگر بدون قرارداد یعنی، استثمار و بیگاری و از مسئولان درخواست داریم که نظارت خود در سطح شهر را بیشتر کنند.
وی می افزاید: قانونشکنی و پایمال کردن قانون کار در پمپبنزینها اما وجود دارد وقتیکه قراردادها بسیار کمتر از مبلغ عادلانه کار است؛ عدم تعریف درست از قانون کار باعث شده که کارفرمایان هر طور که بخواهند با بیکاران و نیازمندان به شغل رفتار کنند.
تورم؛ گرانی و کرایهخانهها درد کارگران
مسیب از دیگر کارگرانی است که از وضعیت اقتصادیش به بازار می گوید: من حدود هشت سال است که اینجا کار میکنم کرایهنشین هستم و هنوز بعد از ۱۵ سال که ازدواجکردهام نتوانستهام خانه و مسکنی برای خانوادهام تهیه کنم.
وی ادامه می دهد: هر روز بر تورم و گرانی افزوده میشود و این مسئله فشار بیشتری به اقشار مردم و به خصوص طبقه کارگر میآورد و من واقعاً نمیدانم تا کی باید سر سفرهام گوشت و مایحتاج دیگر نباشد
مسیب در ادامه تصریح می کند: شاید من و همسرم بتوانیم این را قبول کنیم اما فرزندانم کمتر درک میکنند که وضعیت اقتصادی ما خراب است؛ کاش مسئولان کمی هم به فکر طبقه ضعیف جامعه بودند.
وقتی که بازرس بیمه برای بازرسی به اینجا سر می زند هیچ چیزی دستگیرش نمی شود به این خاطر که ما قراردادهای سفید امضا داریم و اگر هم شکایتی به اداره کار کنیم ممکن است بیکار شویم
این کارگر پمپ بنزین در حالی که نازل را سر جایش میگذارد، ادامه می دهد: مشکلات ما به همینجا ختم نمیشود برای رفع مشکلات تنفسی نیازمند دوا و دکتر هستیم اما با نداشتن بیمه درستوحسابی شما بگویید باید از کجا هزینه درمانمان را بیاوریم.
وی در ارتباط با بازرسی از جایگاه های سوخت توسط مسئولان نیز ابراز داشت: وقتی که بازرس بیمه برای بازرسی به اینجا سر می زند هیچ چیزی دستگیرش نمی شود و عملا نمی تواند به این خاطر که ما قراردادهای سفید امضا داریم اقدامی نیز انجام دهد و اگر هم شکایتی به اداره کار کنیم ممکن است بیکار شویم.
مسیب تصریح کرد: در واقع در شرایط حاضر که تقاضا برای کار بسیار زیاد است بسیاری از کارگران ترجیح می دهند که با همین شرایط و با همین حقوق کم هم اعتراضی نداشته باشند.
اسپری تنفسیاش که توی جیب پیراهنش قلمبه شده، ندیده، پیداست. تکسرفههای خشدارش تبدیل میشود به سرفههایی که دیگر جایی برای حرف زدن برایش نمیگذارد. تقریبا اکثر کارگران بدون ماسک یا وسایل ایمنی هستند؛ ایمنی از سرب مواد آلایندهای که حنجرههایشان را میسوزاند در گرمایی که طاقت را طاق میکند.
تاثیر بخارات سرطان زای بنزین بر سیستم تنفسی کارگران
در این میان آنچه که درباره بنزن به اثبات رسیده سرطانزایی آن است اکثر افرادی که در پمپها مشغولاند به یک مرگ تدریجی دچار میشوند.
متخصص ریه و مجاری تنفسی در این ارتباط به بازار می گوید: هوای گرم باعث میشود که بخار بنزین و بنزن در جایگاههای سوخت اثرات نامطلوبی را بر ریه بگذارد.
هدایت نوروزی، ادامه داد: با توجه به حضور کارگران در این جایگاهها به مدت طولانی معلوم نیست چه بر سر اعضای تنفسی آنها در حالی که کرونا هم بیداد میکند، میآورد و باید برای این قشر چاره اندیشی اساسی شود.
زمانی که برای پیگیری مشکلات این کارگران به پیمانکار یکی از جایگاهها که اقدام به استخدام کارگران می کنند مراجعه کردیم، متاسفانه با برخورد نامناسبی روبرو شدیم و وی حاضر نشد در این ارتباط هیچ نوع توضیحی ارائه کند.
حقوق و مزایای کارگران پمپبنزین، حالا باوجود کرونا هم وضعیت بدتری پیدا کرده است و این مسئله معلوم نیست، وضعیت آنها را به کدام سمت بکشاند چرا که هزینههای درمان هم بالاست این در حالی است که اقتصاد کارگران پمپ اکنون چنان بیمار و نحیف شده که ممکن است بسیاری از این افراد را از پای دربیاورد.
نظر شما