۱۴ شهریور ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۵
بدهی دولت ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان است/ مثلث جدید دولتیها علیه بورس
گفتگو با همایون دارابی؛ کارشناس بازار سرمایه

بدهی دولت ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان است/ مثلث جدید دولتیها علیه بورس

دارابی، کارشناس بورس اعتقاد دارد که در سال ۱۳۹۲ نفرات کلیدی حوزه اقتصادی دولت روحانی، موجب توقف بورس شدند و در سال ۱۳۹۹، تحقق هر یک از دو گزینه متفاوت رشد یا سقوط بورس تهران، بستگی به تصمیمات دولت دارد.

بازار؛ گروه ایران: بورس تهران به عنوان محلی برای خرید و فروش سهام شرکت های بورسی، رقیب بازارهای موازی و رقیب از جمله بازار ارز، بازار مسکن و بازار خودرو است. در چند ماه اول سال ۱۳۹۹، بورس تهران رشد و بازدهی بی سابقه ۳۰۰ درصدی را نصیب سهامداران شرکت ها کرد و ۴ میلیون فرد عادی، در همین سال جاری به امید کسب سود، وارد بورس شدند.

برخی اقتصاددانان ایرانی، به علت رشد افسار گسیخته قیمت سهام، بورس تهران را به نوعی قمار خانه می دانند و پیش از این در گفت و گو با حسین راغفر، اقتصاددان (با تیتر: بورس کازینو است)، او این رشد شتابان قیمت ها را به حال اقتصاد و جامعه مخرب دانست و آن را دارای پتانسیل ایجاد بحران برای کشورمان اعلام کرد.

در گام دوم و به منظور درک بهتر از پُر هیجان ترین و پُریسک ترین بازار مالی کشور، «بازار» با همایون دارابی، کارشناس بورس و حوزه مالی گفت و گو کرده است. این کارشناس بازار سرمایه، آینده بورس تهران از نظر سقوط و رشد را به نحوه تصمیم گیری دولت مرتبط می کند.

*****

*در ماه های اخیر به طرز بی سابقه ای ۴ میلیون تازوه وارد، سرمایه خود را به بورس بُرده اند و شاخص کُل بورس بعد از ریزش سنگین حدود ۵۰۰ هزار واحدی در کانال یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی قرار گرفت و در روزهای اخیر دچار نوسانات کاهشی و افزایشی مستمری در کانال های بالاتر شده.
در ماه های اول سال ۱۳۹۹ شاخص بورس ۳۰۰ درصد رشد کرد و با ریزش اخیر، رشد آن تا الان و در سال جاری ۲۵۰ درصد است. جنابعالی وضعیت کنونی بورس را چگونه تحلیل می کنید و آیا با برگشت شاخص کُل از آن ریزش سنگین، روند مثبت شکل گرفته است؟

بازار واقعاً در حال نوسان است و در روزهای اخیر تصمیمات خوبی برای کنترل بازار اخذ شد. شاخص کل، دو بار با سطح ۲ میلیون واحد روبرو شد و بعد از ان، تَن به یک اصلاح داد. چند عامل، این اصلاح را تشدید کرد که مهمترین آن، وضعیت سهام عدالت بود اما سهام عدالت تعیین تکلیف شد و شاهد معاملات بلوکی سهام عدالت بودیم. سهام عدالت از معاملات خُرد حذف شد و تصمیمات خوبی برای کنترل بازار گرفته شد. هماهنگی خوبی بین حقوقی ها و حقیقی ها و صندوق های سرمایه گذاری ایجاد شد.

ماهیت بازار، ماهیت ریسک و بازده است و بعد از هر مدت اُفت، ما می توانیم یک بازگشت را شاهد باشیم و بالعکس یعنی بعد از هر دوره رشد، یک دوره اصلاح و استراحت اتفاق می افتد.  

به همین خاطر، در حال حاضر بازار در جریان طبیعی خودش در حال حرکت است. هر چند برای عده ای از تازه واردین به بازار، این جریان تا حدودی ناشناخته بوده و ممکن است موجب نگرانی شود اما برای با سابقه های بازار سرمایه، این بازار عملاً قابل پیش بینی بوده و دور از ذهن نبود.

در هفته های اخیر، شاخص کُل با سرعت و نزدیک ۲۴ درصد اُفت کرد و در حال حاضر بازار وارد فاز نوسانی شده. در مجموع و در حال حاضر، پیش بینی ما از بازار یک پیش بینی نوسانی است و بعد از یک دوره رشد یا اُفت، ما یک دوره بازگشت عکس را شاهد خواهیم بود.

*شما گفتید که «بازار برای با سابقه ها قابل پیش بینی است». شاخص کُل بورس فقط در چند ماه اول سال ۱۳۹۹ و تا مرداد امسال، کمی بیش از ۳۰۰ درصد رشد داشت. در حالی که در کُل سال ۱۳۹۸ فقط ۱۸۷ درصد رشد داشت.
با چنین رشد بزرگی و در مقایسه با رشد شاخص کُل در سال ۱۳۹۸، باز اعتقاد دارید که بورس تهران قابل پیش بینی است یا واقعاً امسال بیش از حد رشد کرد و قابل پیش بینی نبود؟

واقعیت این است که بازار ما نسبت به بازارهای دیگر جا مانده بود. در این مدت حمایت خوبی هم از بازار شد. دو، سه موضوع دست به دست هم داد و هم حمایت دولتی را شاهد بودیم و هم کاهش نرخ بهره اتفاق افتاد. جا ماندگی بازار سرمایه نسبت به بازارهای دیگر جبران شد و ما شاهد رشد بازار بودیم.

رشدی هم که اتفاق افتاد، متناسب بود با شرایطی که در اقتصاد ما حاکم است. ما نگرانی خاصی هم نداشتیم اما بعد از هر دوره رشد و رسیدن شاخص به اعداد رُند مثل یک میلیون واحد یا یک و نیم میلیون واحد یا دو میلیون واحد، قطعاً زمان توقف و استراحت بازار فرا می رسد.

در این مدت، خیلی از معامله گران در سود بودند و تمایل به شناسایی سود وجود داشت ولی شاخص کل، باز یک مقدار بالا رفت. متاسفانه دولت هم در ۵ هفته مداوم، نرخ بالا را یک درصد بالا برده و همگی این عوامل باعث شد که اصلاح بازار بیش از حد معمول انجام شود. البته ماهیت کُلی بازار، فراز و فرود است اما این که قیمت ها چگونه و در چه رقم هایی ثبت شود، به بازار برمی گردد ولی رفتار کُلی بازار، در حال حاضر غیر عادی نیست.

*پس به نظر شما دولت نقش اساسی داشت و با اقداماتی که انجام داد موجب تشدید اصلاح و ریزش شاخص بورس شد؟
واقعیت این است که دولت، نقشی در اصلاح شاخص نداشته است.

یک شرط، برای رشد بیش از پیش بازار، تعدیل نرخ بهره است یعنی نرخ بهره باید به گونه ای تنظیم شود که تمایل سرمایه گذاری مردم حفظ شود و سرمایه گذاری در بانک ها جایگزین سرمایه گذاری در تولید نشود.

*گفتید که چند هفته نرخ بهره را بالا برد.
بالا بردن نرخ بهره، یک مساله بود که بین دستگاهی رخ داد. مساله این است که وقتی قیمت ها بالا می رود نسبت به خبرها، حساس می شود و می تواند قیمت ها شروع به نوسان کند. حالا خبرهایی که منتشر می شود عملاً می تواند به شاخص بورس، فشار بیاورد یعنی اگر شاخص در دوره اصلاح باشد، می تواند روند اصلاح را افزایش بدهد و زمانی هم که کاهشی باشد، ممکن است روند کاهشی را تشدید کند.

ما در حال حاضر باید چند موضوع را در نظر بگیریم که یکی مساله سهام عدالت بود که برطرف شد ولی مسائلی که در زمینه خصوصی سازی شرکت های دولتی وجود دارد و بین دستگاهی هایی مثل صندوق سرمایه گذاری «دارا» دوم است برای بازار سرمایه، دارای اهمیت است.

*برخی از فعالان بازار سرمایه با قاطعیت می گفتند که عرضه سهام عدالت تاثیر منفی بر بورس نخواهد داشت ولی عملاً برخلاف نظر آنها، عرضه سهام عدالت تاثیر گذاشت. چرا عرضه این سهام در عمل تاثیر منفی گذاشت؟
در اردیبهشت ماه امسال وقتی ابلاغیه مقام معظم رهبری برای آزاد سازی سهام عدالت اعلام شد، قیمت سهام عدالت تقریباً یک سوم قیمت های هفته های اخیر بود. به همین خاطر عرضه ۳۰ درصد اولیه سهام عدالت، به راحتی در بازار قابل جذب بود اما ۳۰ درصد دوم سهام عدالت، هم یک مقدار شتابزده آزاد شد و هم این که رقم کُلی با جهش قابل ملاحظه ای نسبت به ۳۰ درصد اول روبرو شد.

*در اواسط اردیبهشت ماه امسال، شاخص کل، نسبت به آخرین روز کاری سال ۱۳۹۸ بورس تهران، از ۵۱۲ هزار واحد به یک میلیون و ۴۳ هزار واحد جهش کرده بود. این نشان می دهد که شاخص بورس در مدت کمتر از ۲ ماه سال ۱۳۹۹ در حد ۱۰۳ درصد افزایش پیدا کرده بود. در حالی که بازارهای رقیب از جمله بازار مسکن یا بازار خودرو اینقدر سودآوری نداشتند.
آیا جنابعالی فکر می کردید یا حدس می زدید جدا از آن مقدار رشد بورس تا اردیبهشت، شاخص بورس بتواند در دو، سه ماه آینده و تا مرداد ۲۰۰ درصد دیگر افزایش پیدا کند و از آن یک میلیون اردیبهشت به بالای ۲ میلیون واحد برود؟

ما در آن زمان فکر می کردیم دولت، با ادامه کاهش نرخ بهره فضای سرمایه گذاری را در اقتصاد، مثبت تر می کند و به همین دلیل تعجب ندارد که شاخص به ۲ میلیون واحد رسید. در وضعیت کنونی حتی می تواند به راحتی از این سد ۲ میلیون واحد عبور کند و دوباره به بالای این سطح برود.

رشد بورس، نیازمند چند زمینه سازی است. دولت در هفته های اخیر نرخ بهره اوراق بدهی خودش را به ۲۱ درصد رسانده که این اتفاق خوبی برای فضای سرمایه گذاری نیست و البته این افزایش نرخ اوراق بدهی، برای تمامی فعالیت های سرمایه گذاری تاثیر نامطلوب دارد. چون باعث می شود افراد تمایل پیدا کنند پول خود را صرف خرید اوراق بدهی دولت کنند یا آن را در بانک سپرده گذاری کنند و سرمایه گذاری مستقیم برای تولید انجام ندهند. یک شرط، برای رشد بیش از پیش بازار، تعدیل نرخ بهره است یعنی نرخ بهره باید به گونه ای تنظیم شود که تمایل سرمایه گذاری مردم حفظ شود و سرمایه گذاری در بانک ها جایگزین سرمایه گذاری در تولید نشود.

*ولی تعداد زیادی از اقتصاددانان ایرانی می گویند که این پول و سرمایه ای که به سمت بورس رفته، در حقیقت به سمت بخش تولید و فعالیت های مولّد نرفته و حتی می گویند با این پول های باد آورده ای که سهامداران با افزایش قیمت سهام به دست آورده اند بورس به قمارخانه تبدیل شده. جدا زا نظر اقتصاددانان، واقعیت این است که یک مقدار از پول وارد شده به بورس، صرف افزایش قیمت سهام شده و واسطه گری اتفاق افتاده است.
خیر. واقعیت این است که این ادعا صحت ندارد. البته دومین عامل برای رشد بورس این بود که از ابتدای سال انتظار داشتیم دولت سهم های خوب خودش را در حوزه هایی مثل نفت، گاز، پتروشیمی و شرکت هایی مثل ایمیدرو یا شرکت تولید مواد معدنی که معادن بزرگی دارند، در بازار عرضه کند.

دولت می تواند با این عرضه سهام باعث شود افزایش سهام عمومی در بازار اتفاق نیفتد یعنی ما در حالی که ورود نقدینگی به بازار را داشتیم، شرکت های جدید و پُر قدرت باید در بورس عرضه می شدند تا مانع شوند فقط افزایش شاخص اتفاق بیفتد.

ما انتظار داشتیم که پتانسیل بازار به گونه ای افزایش پیدا کند که بازار بتواند برای چند سال متوالی رشد کند اما در مورد این که بگوییم وقتی پول وارد بورس می شود در اختیار تولید قرار نمی گیرد، یک مغلطه است.

سوال این است که از چه مسیری می خواهیم پول را در اختیار تولید قرار بدهیم؟ الان ما در اقتصاد، بانک ها و بازار سرمایه را داریم. وقتی که ما پول را در بانک سپرده گذاری می کنیم، آیا در همان لحظه بانک باید پول را در اختیار شرکت تولیدی قرار بدهد؟ طبیعی است که چنین اتفاقی رخ نمی دهد.

ما انتظار داشتیم که پتانسیل بازار به گونه ای افزایش پیدا کند که بازار بتواند برای چند سال متوالی رشد کند اما در مورد این که بگوییم وقتی پول وارد بورس می شود در اختیار تولید قرار نمی گیرد، یک مغلطه است.

*کسانی که سهام شرکت های پالایشی داشته اند در فروردین ۱۳۹۹ قیمت هر سهم آنها ۵۰۰ تومان بوده است ولی الان و در اواسط شهریور ماه قیمت آن در حد ۳۵۰۰ تومان است. اگر فرضاً افراد حقیقی این سهم را قبلاً خریداری کرده باشند و وقتی قیمت تا این حد بالا رفته و چنین سهامداری بخواهد آن سهم را بفروشد، این پول چند برابر شده، نصیب همین افراد می شود و نصیب تولید نمی شود.
در این میان، شما در نظر بگیرید که در این مسیر رشد بورس، دولت تقریباً ۲.۵ میلیارد سهم شرکت پالایش نفت اصفهان را فروخته است. سوال این است که دولت باید با این پول چه کار می کند.

*دولت با این پول، کسری بودجه خودش را برطرف می کند و در شرایط کسری بودجه، آن را صرف سرمایه گذاری مجدد و افزایش تولید نمی کند.
وقتی یک شرکت وارد بازار سرمایه می شود و شما بخشی از سهام آن را می فروشید، سهامدار عمده که در اینجا شرکت پخش و پالایش است، باید این پول را برای تکمیل پالایشگاه ستاره خلیج فارس ببرد یا در بقیه طرح های خودش خرج کند. این که دولت، این پول را صرف کسری بودجه خودش می کند، به دولت برمی گردد ولی زمانی که شرکت وارد بورس می شود از سه، چهار جهت تقویت می شود که یکی از آنها بحث افزایش سرمایه است و شورای نگهبان مصوبه مجلس در مورد افزایش سرمایه شرکت های بورسی از طریق صرف سهام را تایید کرد.

این خبری است که منتشر شده و شرکت ها باید از این سازوکار برای افزایش سرمایه و جذب سرمایه استفاده کنند. البته سهامداران عمده می توانند زمانی که قیمت سهام شان افزایش پیدا می کند آن را بفروشند.

ما بارها این موضوع را مطرح کرده ایم که چه دلیل دارد بنیاد مستضعفان، گاوداری های خودش را به هر قیمتی در بازار نگه دارد. در حالی که می تواند آنها را به بخش خصوصی بفروشد و بخش خصوصی به راحتی می تواند گاوداری را اداره کند یا همین طور سازمان تامین اجتماعی.

این پول ها را باید ببرند در پروژه های بسیار بزرگ که الان نیازمند سرمایه هستند. وقتی یک شرکت وارد بازار سرمایه می شود مثل یک جریان رودخانه است. ما می توانیم آب این رودخانه را به پای درخت هایی که داریم هدایت کنیم یا این که می توانیم اجازه بدهیم این آب وارد مرداب شود.

*الان دولت کسری بودجه دارد و می خواهد حقوق کارمندان دولتی را پرداخت کند. این کسری، یک موضوع جدی است و پول شرکت های دولتی فروخته شده صرف تاسیس شرکت جدید یا توسعه شرکت ها برای افزایش تولید نمی شود.
این کار بهتر از این است که پول چاپ کند. من بارها گفته ام که اگر دولت، شرکت های خودش را بفروشد قطعاً وضعیتی بهتر از این که پول چاپ کند، برای اقتصاد رقم می زند. الان دولت به چه دلیل، دچار مشکل است؟

به دلیل این که کسری بودجه دارد. کسری بودجه دارد به این علت که بدنه بسیار بزرگی دارد. این بدنه بزرگ از سازمان های دولتی، ادارات دولتی و شرکت های دولتی، تشکیل شده. دولت باید تمام شرکت هایش را بفروشد که این بدنه را سَبک کند ولی این که حالا دولت از چه مسیری می خواهد برود، من نظرم این است که اگر دارایی هایش را بفروشد برای اقتصاد ما بسیار سالم تر است تا این که دولت، اوراق بدهی منتشر کند.

الان آمار رسمی و درست و حسابی از بدهی های دولت وجود ندارد. اگر ارزیابی برخی افراد و شخصیت هایی مثل آقای توکلی را مبنی بر این که دولت ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد بپذیریم، سالیانه چیزی حدود ۲۴۰ هزار میلیارد تومان بهره به دولت تحمیل می کند. این چیزی نیست که صحیح باشد و من موافق بالا بردن نرخ بهره اوراق بدهی دولت، نیستم. من فکر می کنم دولت باید اولویت ها و استراتژی خودش را مشخص کند.

بورس به عنوان دماسنج یا نماگر اقتصاد کشور، این تصمیمات را نمایش می دهد و اگر تصمیمات دولت، درست نباشد قطعاً بازار سرمایه، باز ریزش می کند.

*در سال ۱۳۹۲ و بعد از ۱۷ ماه رشد مستمر شاخص بورس تهران، رشد بورس متوقف شد و اعتراض سهامداران حقیقی و مردم عادی هم بلند و برای مسئولان ارشد کشور نامه نوشتند که دولت آنها را در باتلاق بورس انداخته است.
الان بیش از ۲ سال است که رشد شاخص بورس ادامه دارد و به وضعیت فعلی در شهریور رسیده ایم. برخی کارشناسان پیش بینی کرده بودند که شاخص تا انتهای فصل تابستان امسال به سطح ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار واحد می رسد ولی برخلاف نظر آنها به ریزش بورس برخورد کرد.
بعضی اقتصاددانان ایرانی هم در اوایل امسال می گفتند تا اردیبهشت ۱۳۹۹، رشد شاخص بورس ادامه پیدا می کند. برخلاف نظر این اقتصاددانان هم، شاخص کل رشد شتابان خود را تا مرداد ادامه داد.   در وضع فعلی که شاخص بورس در محدوده بالای یک میلیون و ۶۰۰ هزار واحد است،   شما فکر می کنید آینده بورس تهران چگونه می شود و شاخص به چه سمتی خواهد رفت؟

در سال ۱۳۹۲ من یکی از کسانی بودم که خیلی خوشبین بودم به این که دولت آقای روحانی، با عقلانیت و منطق وارد حوزه اقتصاد شود. ما برای یک دوره، بی ثباتی اقتصادی و بی برنامگی های دولت آقای احمدی نژاد را داشتیم. دولت آقای روحانی آمده بود آن وضع را تغییر بدهد.

حتی آقای روحانی در میان صحبت هایش قسم می خورد و می گفت «والله بالله تالله سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ تکرار نمی شود». ما انتظار عقلانیت داشتیم و انتظار این را داشتیم که دولت از بخش خصوصی حمایت کند و از آن طرف هم در حال مذاکره باشد برای رفع تحریم ها و همه چیز رو به خوبی برود.

به همین دلیل بود که فردای پیروزی آقای روحانی در انتخابات خرداد سال ۱۳۹۲ تا دی ماه ۱۳۹۲،   بورس رشد کرد اما بعد از آن، با برخی تصمیمات اشتباه دولت مواجه شدیم که بدترین تصمیمات را مثلث آقای مسعود نیلی، طیب نیا و ولی الله سیف، اتخاذ کردند و نرخ اوراق بدهی را تا رقم های بسیار بالا بردند و بانک ها هم مجبور شدند تا ۲۷ درصد و موسسات اعتباری تا ۳۲ درصد سود سپرده بدهند.

*اگر آن وضع را به وضعیت فعلی ارتباط بدهید اوضاع فعلی بورس را در کنار سایر بازارهای مالی، چگونه ارزیابی می کنید؟
در ادامه صحبت قبلی باید بگویم که بعداً دولت در همان سال ۱۳۹۲  آن لایحه بودجه را برای سال ۱۳۹۳ به مجلس تقدیم کرد که در آن خوراک ۱۳ سنتی را برای پتروشیمی ها تعیین کرده بودند. همین نرخ، شرکت های بورسی گروه پتروشیمی را دچار مشکل کرد و هزینه بهره مالکانه عجیب و غریبی را بر معادن تحمیل کرد و چند سال بعد هم، خودشان مجبور شدند آن را کنار  بگذارند.

ماحصل این تصمیمات دولت آقای روحانی چه بود؟ ماحصل این تصمیمات این بود که هم بورس به هم ریخت و هم بیکاری ایجاد شد. امروزه مشکلاتی که ما در استان خوزستان یا در استان های نفت خیز داریم ناشی از همان اشتباهات است.

وقتی وزیر اقتصاد عوض شد و آقای دژپسند آمد واقعاً تسلط روی بازار دارد. آقای همتی رئیس کل بانک مرکزی اصلاً از بدنه مالی و سرمایه ما آمده است. تصمیمات آنها هم در خلال ۱۲ ماه گذشته و تا ابتدای مرداد ۱۳۹۹، کاملاً درست بود.

هر چند که قبلاً در دولت آقای روحانی، اشتباهات اقتصادی بسیار چشمگیر بود اما این ترکیب جدید در وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، تصمیمات درستی می گرفت. امروز هم ما به عنوان فعالان بازار سرمایه که نمی توانیم تصمیمات دولت را عوض کنیم و فقط توقع داریم دولت تصمیمات عاقلانه ای بگیرد.

بورس هم به عنوان دماسنج یا نماگر اقتصاد کشور، این تصمیمات را نمایش می دهد و اگر تصمیمات دولت، درست نباشد قطعاً بازار سرمایه، باز ریزش می کند. هیچ حکمی در مورد این که جریان آتی بازار، محکوم به رشد یا سقوط باشد، وجود ندارد. آینده بورس بستگی به این دارد که آیا دولت تصمیماتی درستی را اتخاذ می کند و آیا فضا را برای بازار سرمایه آماده می کند یا نه.  

کد خبر: ۳۹٬۴۱۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha