شهرام شهبازی؛ بازار: جابهجایی در طبقه شانزدهم ساختمان میرداماد، آن هم در روزهایی که التهاب ارزی به اوج خود رسیده، پیامهای روشنی برای فعالان اقتصادی دارد.
انتصاب عبدالناصر همتی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی، تنها چند ماه پس از استیضاح جنجالی او در قامت وزیر اقتصاد، نشاندهنده تغییر استراتژی دولت در مواجهه با بحران پیشرو است، اما سوال اصلی اینجاست که این بازگشت، برای بورس تهران و سهامداران چه معنایی خواهد داشت؟
استراتژی تکنرخی سازی؛ جانی دوباره در کالبد صنایع صادراتی
یکی از اصلیترین نقدهایی که همواره از سوی همتی به سیاستهای پیشین وارد میشد، تعدد نرخهای ارزی و رانت حاصل از فاصله دلار نیما و بازار آزاد بود، انتظار میرود با حضور دوباره او در بانک مرکزی، سیاست حرکت به سمت نرخ واحد ارزی با سرعت بیشتری پیگیری شود، این اتفاق برای بازار سرمایه به معنای واقعیسازی سود شرکتهای بزرگ و لیدر است، زمانی که فاصله نرخ ارز صادراتی با نرخ بازار آزاد به حداقل برسد، شرکتهای پتروشیمی، فولادی و معدنی که ستونهای اصلی بورس تهران محسوب میشوند، با جهش درآمدهای عملیاتی روبرو خواهند شد که این موضوع میتواند موجی از تقاضا برای خرید سهام این شرکتها ایجاد کند که نتیجه آن، سبزپوشی شاخص کل خواهد بود.
نرخ بهره؛ معمای دشوار پیشروی رئیسکل
اما سکه مدیریت همتی روی دیگری نیز دارد که موجب نگرانی اهالی بازار سرمایه شده است. سابقه او نشان میدهد که در مواقع بحرانی، ابزار نرخ بهره یکی از گزینههای روی میز وی جهت کنترل نقدینگی و مهار رشد دلار است، بورس تهران همواره به افزایش نرخ بهره واکنش منفی نشان داده، چراکه هزینه فرصت سرمایهگذاری را بالا برده است و نقدینگی را از تالار شیشهای به سمت سپردههای بانکی سوق میدهد.

چالش بزرگ همتی در دوره جدید، برقراری تعادل میان کنترل نرخ ارز و حفظ جذابیت بازار سرمایه است، چنانچه او بتواند به جای تکیه صرف بر نرخ بهره، از ابزارهای نوین پولی و مدیریت عملیات بازار باز استفاده کند، بورس میتواند بدون ترس از رکود به رشد خود ادامه دهد.
از وعدههای پارلمانی تا واقعیتهای میرداماد
ویدئوهای منتشر شده از سخنرانیهای همتی در صحن مجلس که در آن بر حمایت قاطع از بورس و تبدیل آن به منبع اصلی تأمین مالی تولید تأکید میکرد، حالا به سنگ محکی برای سنجش عملکرد او تبدیل شده است، بازار سرمایه اکنون منتظر است تا ببیند آیا آن نگاه حمایتی که از تریبون مجلس شنیده میشد، در بخشنامههای بانک مرکزی نیز تجلی خواهد یافت یا خیر. اصلاح ناترازی بانکها و جلوگیری از دستاندازی دولت به منابع بازار سرمایه برای جبران کسری بودجه، آزمونهای سختی هستند که همتی باید در آنها سربلند شود.
در نهایت، بازگشت همتی به بانک مرکزی را میتوان یک «جراحی بدون بیهوشی» در بدنه پولی کشور دانست، اگر او موفق به حذف رانت ارزی شود، سهامداران پاداش صبر خود را خواهند گرفت اما چنانچه بار دیگر سایه سیاستهای انقباضی شدید بر بازار سنگینی کند، اعتماد بازگشته به بورس نیز ممکن است دوباره دچار خدشه شود.




نظر شما