به گزارش بازار، این تحلیل با زیر سوال بردن روایتهای غربی که پیمان ابراهیم را عامل ثبات معرفی میکردند، استدلال میکند که این اتحاد اکنون به موتور محرکه هرجومرج و تجزیه در سراسر خاورمیانه و آفریقا تبدیل شده است. نویسنده معتقد است که اگر در سال ۲۰۲۶ مهار قدرتمندی بر این محور زده نشود، منطقه شاهد فروپاشی آخرین بازماندههای دولت-ملتها و جایگزینی آنها با دیکتاتوریهای نظامی یا شبهنظامیان مزدور خواهد بود.
گزارش به طور خاص بر نقش مخرب این دو بازیگر در کانونهای بحران تمرکز دارد. در سودان، امارات به عنوان حامی مالی و لجستیکی اصلی نیروهای واکنش سریع (RSF) معرفی شده است، در حالی که گزارشها از همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با این نیروها حکایت دارد؛ ترکیبی که به طولانی شدن جنگ داخلی و نابودی زیرساختهای این کشور انجامیده است. در غزه و کرانه باختری، نویسنده استدلال میکند که سکوت و حتی حمایت ضمنی دیپلماتیک ابوظبی، به تلآویو جسارت داده تا پروژه «پاکسازی قومی» و الحاق اراضی را بدون ترس از انزوای منطقهای تکمیل کند.
تحلیلگر میدل ایست آی، واشنگتن را شریک جرم اصلی این آشوب میداند. ایالات متحده (احتمالاً تحت دولت ترامپ در بازه زمانی ۲۰۲۵-۲۰۲۶) با برونسپاری امنیت منطقه به این محور، عملاً چراغ سبزی برای مداخلات نظامی و جاسوسی سایبری (مانند استفاده گسترده از نرمافزارهای پگاسوس علیه مخالفان) نشان داده است. این یادداشت هشدار میدهد که هدف نهایی این محور، سرکوب کامل هرگونه جنبش دموکراتیک یا اسلامگرا و ایجاد یک نظم جدید مبتنی بر «سرکوب دیجیتال» و «تجارت جنگ» است.
سال ۲۰۲۶ به عنوان یک نقطه بیبازگشت توصیف شده است. اگر سایر قدرتهای منطقهای (مانند عربستان، ترکیه یا قطر) و جامعه جهانی نتوانند هزینههای سیاسی این مداخلات را برای تلآویو و ابوظبی بالا ببرند، «مدل سودان» - یعنی جنگ داخلی دائمی و غارت منابع - ممکن است به سایر کشورهای شکننده منطقه نیز صادر شود. این ائتلاف، نه به دنبال صلح، بلکه به دنبال «ثبات قبرستانی» است که در آن تنها منافع الیگارشی حاکم تأمین میشود.




نظر شما