به گزارش بازار، به نظر نمیرسد تحولات شرق یمن آخرین حلقه از زنجیره تقابل سعودی ــ اماراتی باشد؛ نه فقط در درون این کشور، بلکه در سطح کل منطقه. با این حال، گسترش نفوذ امارات در یمن نشان میدهد که ابوظبی دیگر عربستان را همچون «برادر بزرگتر»ی که باید از هژمونیاش بیم داشت، تلقی نمیکند.
این امر بهروشنی در تحرک امارات در یک مقطع سیاسی حساس نمایان شد؛ تحرکی که از این برداشت سرچشمه میگیرد که توان عربستان برای یکسرهسازی تحولات بهطور محسوسی کاهش یافته و سرمایهگذاری سریع در این خلأ میتواند موازنههای قدرت در خلیج فارس را برای دهههای آینده بازترسیم کند.
رویدادهای شرق یمن ریشههای یک منازعه را آشکار ساخت که در پوشش تفاهمات اعلامی پنهان مانده بود. این تحولات پرسشهای عمیقی را درباره حدود عقبنشینی عربستان و بازتابهای آن بر نقش این کشور در یمن و پیامدهای آن برای جایگاه منطقهای ریاض برانگیخت.
زیانهای انباشته عربستان، صرفاً به ناکامی در پایاندادن به رویارویی با جنبش انصارالله محدود نماند، بلکه به عقبنشینی قابلتوجهی در برابر شریک اصلیاش در «ائتلاف عربی» نیز انجامید؛ مسیری که میتواند عربستان را عملاً از صحنه یمن خارج کند و فرسایش تدریجی نفوذ آن را نهتنها در یمن، بلکه در دیگر میدانهایی که عمق راهبردی این کشور محسوب میشوند، آغاز کند.
رقابت این دو منحصر در یمن نیست و به دیگر مناطق از جمله شاخ آفریقا نیز گسترش یافته است. ابوظبی در این جغرافیا از اتیوپی در منازعهاش با اریتره حمایت میکند، همزمان به نیروهای «پشتیبانی سریع» در سودان برای یکسرهکردن نبرد با ارتش این کشور کمک میرساند. همچنین از طریق جمهوری سومالیلند حمایت میکند و با سرمایهگذاری در بندر راهبردی بربره، حضور خود را تثبیت کرده و در عین حال، حمایتهای امنیتی محدودی برای تقویت نیروهای محلی آنجا ارائه میدهد.
افزون بر این، امارات کنترل جزایر و بنادر جنوبی یمن را در دست دارد و همزمان حضور خود را در بنادر حیاتی آنسوی دریای سرخ در شاخ آفریقا تقویت کرده است؛ امری که به این کشور توان دوگانهای برای کنترل مسیرهای تجارت و کشتیرانی بینالمللی میبخشد.
در مقابل و در روزهای اخیر، عربستان از رئیسجمهور اریتره و عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیتی سودان میزبانی کرد؛ دو شخصیتی که از ریاض خواستند در پروندههای بحرانی منطقه مداخله کرده و نفوذ روبهرشد دیگر قدرتها را مهار کند.
این امر تلاشی از سوی عربستان برای بازیابی نقش منطقهای خود در آن حوزهها را برجسته میسازد. با این حال، عربستان در عمل تنها از ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک محدودی برخوردار است و در مقایسه با امارات، از توان کمتری برای تأثیرگذاری میدانی مستقیم بهره میبرد؛ در حالی که ابوظبی بهنوبه خود، حضوری عینی و عملی بر زمین در سودان، اریتره و شرق آفریقا بنا نهاده است.
افورقی نیز در یک گفتوگوی مطبوعاتی به این دگرگونی اشاره کرده و گفته است که نقشهای منطقهای برخی کشورهای دیگر ــ با اشارهای آشکار به امارات ــ به پیچیدهتر شدن صحنه منطقهای انجامیده است؛ چه در لیبی از طریق انتقال سلاح و چه در یمن از راه حمایت از پروژههای تجزیهطلبانهای که وحدت دولت را تهدید کرده و زمینه نفوذ فزاینده خارجی را فراهم میسازد.
وی افزود که نفوذ قدرتهای منطقهای کوچکتر ــ کنایهای به امارات ــ در شاخ آفریقا و در امتداد دریای سرخ بهطور چشمگیری گسترش یافته و از عربستان خواست متناسب با وزن سیاسی و اقتصادی جهانی خود، بازآرایی جایگاهش را در دستور کار قرار دهد.
در همین حال، تشدید تنشها در یمن در پی رویدادهای حضرموت و المهره ادامه دارد و یکی از نمودهای آن، عرصه رسانهای است. در این چارچوب، عضوان الأحمری، روزنامهنگار سعودی نزدیک به دیوان پادشاهی، حملهای تند علیه شورای انتقالی جنوب آغاز کرد و نسبت به پیامدهای گسترش نفوذ این شورا در استانهای شرقی، بهویژه حضرموت و المهره، هشدار داد.
الأحمری در مقالهای که در وبسایت «ایندیپندنت عربی» منتشر شد، بر اهمیت راهبردی این دو استان برای ریاض، بهعنوان عمق مستقیم امنیت ملی عربستان، تأکید کرد و تصریح نمود که پادشاهی اجازه نخواهد داد هیچ طرفی در پرونده یمن دست به «بازی» بزند؛ اشارهای صریح به مخالفت با نفوذ امارات در این مناطق.
با این حال، به باور ناظران، این تشدید لحن رسانهای بیش از آنکه از توان واقعی برای تغییر موازنههای قدرت حکایت کند، بازتابدهنده نگرانی فزاینده عربستان است؛ بهویژه در شرایطی که تعدد تشکلهای نظامی در مرزهای این کشور افزایش یافته و برخی از آنها به ابزارهای نفوذ و اهرم فشار در اختیار قدرتهای منطقهای و بینالمللی بدل شدهاند.




نظر شما