سمیه شوریابی؛ بازار: اشکبوس شرفی فعال و پیشکسوت بازار سرمایه با تأکید بر اینکه حذف حجم مبنا از معاملات بورس را میتوان یکی از معدود تصمیمهایی دانست که نهتنها یک قاعده اجرایی، بلکه یک طرز فکر را به چالش میکشد، طی یادداشتی به بررسی این موضوع پرداخت: حجم مبنا از ابتدا بر پایه بیاعتمادی به سازوکار قیمتگذاری بازار شکل گرفت؛ فرضی نانوشته که گویی قیمتها اگر آزاد گذاشته شوند، الزاماً دچار انحراف میشوند.
تجربه چند دهه اجرای این قاعده نشان داد که نتیجه چنین رویکردی، نه ثبات پایدار، بلکه کاهش نقدشوندگی، دستکاری پنهان قیمتها، تعمیق صفنشینی و انتقال ریسک از سطح بازار به سهامداران خرد بوده است، حذف این قاعده در واقع بازگشت به بدیهیترین اصل اقتصاد مالی است: قیمت باید حاصل برآیند عرضه و تقاضا باشد، نه محصول مداخله اداری.

از منظر کلان، این تصمیم را نمیتوان جدا از شرایط ویژه اقتصاد ایران تحلیل کرد، در اقتصادی که با تحریمهای فزاینده، کاهش مستمر ارزش پول ملی و محدودیت شدید ابزارهای سیاستگذاری مواجه است، بازار سرمایه به ناچار به یکی از معدود سوپاپهای تعدیل فشار نقدینگی تبدیل میشود، اصلاح ریزساختارها —از حذف حجم مبنا گرفته تا بازنگری در دامنه نوسان و افزایش ساعات معاملات— نشان میدهد سیاستگذار دریافته است که بورس با قواعد تاریخگذشته، نه میتواند نقدینگی را جذب کند و نه قادر است نقش تأمین مالی را ایفا کند.
با این حال، باید صادقانه گفت که رشد اسمی بازار، بدون جبران عقبماندگی عمیق دلاری آن، نه نشانه رونق است و نه معیاری برای موفقیت سیاستگذاری.
در نهایت، حذف حجم مبنا را باید یک شرط لازم در جهت کارایی بازار دانست، نه شرط کافی برای نجات آن، چنانچه این اصلاحات به مجموعهای منسجم از تغییرات نهادی، شفافیت اطلاعاتی و ثبات در متغیرهای کلان —بهویژه در حوزه اقتصاد سیاسی و ریسکهای ژئوپلیتیک— منجر نشود، اثر آن موقتی و شکننده خواهد بود، اما اگر این تصمیم، آغاز یک تغییر پارادایم باشد؛ تغییری از کنترل قیمت به تنظیمگری هوشمند، آنگاه میتوان امید داشت که بازار سرمایه ایران، پس از سالها عقبماندگی، به نهادی بالغ، کارا و قابل اتکا در اقتصاد ملی تبدیل شود.




نظر شما