به گزارش بازار، برای نخستین بار در شش سال گذشته، کنترل سرزمینی در یمن بهطور چشمگیری دستخوش تغییر شده است. شورای انتقالی تحت حمایت امارات با توسل به زور، شرق یمن را به تصرف خود درآورد. این اقدام، توازنی را که توافق ریاض سال ۲۰۱۹ برقرار کرده بود، معکوس کرد.
اکنون که انتقالی شتاب تلاشهای خود برای جدایی را افزایش داده است، با این حال، گرههای محلی و خارجی فراوانی وجود دارد. در حالی که برتری نظامی نیروهای انتقالیآشکار است، پویش سیاسی و ژئوپلیتیکی همچنان در سطوح قبیلهای و منطقهای، نفوذپذیر و قابل مذاکره به نظر میرسد.
برخی تحولات در تسریع پیشروی انتقالی تاثیر داشتهاند. به هم زدن مذاکرات ریاض-صنعا، تغییر قدرت طرفها در مذارکات سیاسی احتمالی آینده، به دست گرفتن منابع اقتصادی و... از مواردی است که انتقالی را به سمت انتخاب کارت نظامی مجاب کرده است. همزمان، اقدام دونالد ترامپ برای قرار دادن برخی شاخههای اخوانالمسلمین در فهرست گروههای تروریستی، ممکن است انتقالی را به مقابله آشکار با یگانهای وابسته به اصلاح در وادی حضرموت سوق داده باشد.
در این میان، مسئله اصلی اقتصاد است. وخامت شرایط معیشتی که بهدنبال محاصره صادرات نفت خام از بنادر جنوبی توسط انصارالله، تشدید شد. این امر عمدتاً مناطق تحت کنترل انتقالی را تحت تأثیر قرار داد و به زیانهای قابل توجه درآمدی انجامید. در این چارچوب، در سراسر سال ۲۰۲۵ اعتراضهای مردمی، بهویژه در شهرهای پرجمعیتی که تحت اداره انتقالی هستند در واکنش به قطع مکرر برق، نبود خدمات رفاهی پایه و تأخیر در پرداخت حقوق کارکنان رخ داد.
هرچند عیدروس الزبیدی پس از تسلط بر شرق اعلام کرد که جدایی جنوب بهزودی و با «اجرای مطالبات مردم حضرموت» اعلام خواهد شد، اما حضرمیها دو بخش هستند. بخشی که بهطور سنتی خواهان خودمختاری بودهاند(چنانکه در سال ۲۰۱۷، مقامات محلی توانستند از دولت مرکزی مجوز نگهداشت ۲۰ درصد از درآمدهای استخراج نفت در داخل استان را بگیرند) و بخشی وحدت طلب هستند.
با این حال، دو نکته باید مدنظر قرار گیرد. نخست، شکاف فزاینده در بافت قبیلهای و اجتماعی حضرموت است. در حال حاضر، برخی قبایل با انتقالی همسو هستند و برخی دیگر از تلاش عربستان برای ترویج خودمختاری حضرموت در چارچوب یک دولت واحد حمایت میکنند. نکته دوم آن است که حضرمیها به انی میاندیشند که در صورت تجزیه همراه جنوب، باید هزینه آن را بپردازند، پس چرا خودشان کشور مستقل نشوند!؟
در این میان و از آغاز بحران، عربستان هیئتی را برای میانجیگری به حضرموت اعزام کرد. ریاض خواستار عقبنشینی نیروهای انتقالی و تحویل مواضع به نیروهای الدرع الوطن مورد حمایت عربستان شده است. برای عربستان، تهاجم سریع و دوگانه نیروهای مورد حمایت امارات، یک عقبگرد نظامی و سیاسی به شمار میرود.
از زمان آتشبس ۲۰۲۲، سعودیها کوشیدهاند نفوذ خود را در مناطق تحت کنترل دولت عدن به زیان امارات، تقویت کنند و بهطور ضمنی پذیرفتهاند که نبرد برای بازپسگیری شمالغربِ تحت کنترل انصارالله از دست رفته است.
ایجاد و تأمین مالی نیروهای مورد حمایت مانند الدرع الوطن و پشتیبانی از شبهنظامیان قبیلهای، بخشی از راهبرد جدید عربستان بوده است. با این حال، نیروهای مورد حمایت ریاض نتوانستهاند از تشدید تنشهای جداییطلبانه جلوگیری کنند.
باید گفت که تجزیه یمن، نمیتواند با منافع ملی کنونی عربستان همزیستی داشته باشد. برای سعودیها، حضرموت از منظر امنیت مرزی حیاتی است و نباید به رقبا یا دشمنان برسد. افزون بر این، حضرموت و المهره میتوانند تنها دسترسی مستقیم ریاض به اقیانوس هند از خاک یمن را فراهم کنند.
در این میان، نقش گروههای دیگرِ مورد حمایت امارات، مانند نیروهای طارق صالح، پس از تشدید تنشهای انتقالی تعیینکننده خواهد بود. طارق هماهنگ با انتقالی، فراخوان جنگ با انصارالله در شمالغرب را تکرار کرد. با این حال، این موضعگیری پس از سفر طالح به ریاض صورت گرفت و این تردید را برمیانگیزد که طارق صالح برای ایفای تقش میانجیگرانه میان انتقالی و عربستان اینگونه موضع گرفته است.
تنش شرق یمن بیانگر اهداف ابوظبی است. برای نمونه، ابوظبی بلافاصله متعهد شده یک میلیارد دلار برای بازسازی بخش برق عدن و مناطق جنوبی اختصاص دهد. با این همه، روشن نیست که امارات چگونه میتواند آشکارا از استقلال جنوب در برابر اراده عربستان حمایت کند.
به دلایل محلی و منطقهای، پیامدهای سیاسی تهاجم ناگهانی، انتقالیدر شرق یمن سیالتر از موقعیتهای تثبیتشده در میدان به نظر میرسد. بیتردید، فصل پرخطری از درگیریهای داخلی بار دیگر شعلهور شده است.




نظر شما