به گزارش بازار، ایمان محمدی در تحلیل معامله عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر سر اخوان المسلمین یمن نوشت:
شاید بتوان انقلاب جوانان ۲۰۱۱ در یمن را اوج تاثیرگذاری و قدرت اخوان المسلمین در یمن دانست، تحولی که با تصمیم اشتباه انقلابیون و اعتماد به کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله عربستان به بیراهه رفت و به جای تغییر روند اشتباه دولت علی عبدالله صالح در یمن و بازسازی این کشور، با قبول توافق «المبادرة الخلیجیه» باعث شد تا اخراج شدگان از درب مجددا از پنجره به عرصه سیاسی بازگردند و یمن نیز به عنوان حیات خلوت سعودی باقی بماند.
انقلاب ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۴ اقدام دیگری بود که با رهبری انصارالله برای رسیدن به استقلال یمن و کوتاه کردن دست سعودیها و آمریکاییها از یمن صورت گرفت، اما رهبران حزب اصلاح که در آن زمان بخش قابل توجهی از حکومت را تشکیل میدادند، باز در سمت اشتباه تاریخ قرار گرفتند و به جای حمایت از انقلاب به عربستان فرار کرده و مقدمات حمله ائتلاف موسوم به عربی به کشورشان را مهیا کردند تا جنایتی بیش از ۱۰ ساله در یمن آغاز شود و این کشور را وارد آیندهای مبهم کند.
روند اشتباه تصمیمگیری رهبران حزب اصلاح و چهرههای اخوان المسلمین با فشارها و پشتیبانی نکردن سعودی از این حزب در میان تحولات سخت نیز نتوانست آنها را نسبت به تغییر مسیر خویش قبل از دیر شدن، آگاه کند و حزبی را که زمانی به عنوان تاثیرگذارترین اپوزیسیون دولت علی عبدالله صالح شناخته میشد و پس از انقلاب ۲۰۱۱ توانسته بود حوزه نفوذ خود را به پهنه یمن گسترش دهد، محدود به دو بخش جزئی استانهای مارب و تعز کرده که آخرین نفسهای سیاسی خویش را میکشد.
تضعیف اخوان به موازات جنگ با انصارالله
اخوان المسلمین به دلیل ذات اسلامگرایی که دارد، طبیعتا در لیست دشمنان سعودی و امارات طبقه بندی میشود، اما یمن استثنایی بود که به دلیل قدرت روی زمین حزب اصلاح لازم بود که حذف آن به صورت گام به گام صورت گیرد تا علاوه از بهره بردن از ظرفیتهای آن، از سوق دادن آن به سمت انصارالله در زمان اوج قدرت جلوگیری شود. اما این بدان معنا نبود که دشمنی این دو کشور با آن جریان فراموش شده، بلکه به صورت موازی با نبرد با انصارالله از ۲۰۱۵ به صورت گام به گام دنبال میشد.
گام اول این اخراج مرتبط با منطقه نزدیک به باب المندب بود که همزمان با پیشروی نیروهای وابسته به عربستان و امارات به نیروهایی غیر از حزب اصلاح داده میشد. همچنین در محلهایی که تسلط انصارالله صورت نگرفته بود، نیروهای قبایلی، نیروهای مرتبط با تیپهای العمالقه و یا نیروهای مرتبط با طارق صالح گمارده میشدند. خروجی این اقدامات باعث شد تا دست نیروهای حزب اصلاح از ساحل غربی کوتاه شود و حضور آنها به مرکز تعز که پایگاه سنتی آنان بود، محدود شود. در ازای آن نیروهای العمالقه، طارق صالح و قبایلی همانند قبایل الصبیحه در این مناطق فعال شدند.
گام بعدی اخراج وابستگان به حزب اصلاح از عدن به عنوان پایتخت سنتی اقتصادی و پایتخت سیاسی دولت مورد حمایت عربستان و امارات در دوران جنگ بود. این گام به شورای انتقالی سپرده شد و با ترور گسترده چهرههای مذهبی-سیاسی و فشار نظامی با شعار این که «حزب اصلاح یک حزب شمالی است و نباید در عدن فعالیت کند» ادامه پیدا کرد تا در نهایت چهرههای باقی مانده فرهنگی و سیاسی عدن را ترک کردند و تنها بخشهایی محدود از فعالیتهای نظامی که زیر نظر دولت بود در این استان باقی ماند.
اختلاف کشورهای عربی با قطر، بهانه برای تضعیف اصلاح در یمن
گام سوم همزمان با تنش کشورهای حوزه خلیج فارس با قطر آغاز شد و این مسئله بهانهای شد تا تحرکات جریانهای اخوانی که به صورت علنی مورد حمایت ترکیه-قطر بودند مورد هجوم قرار گرفته و اخراج یا محدود شوند. در این دوره بسیاری از چهرههای سیاسی که از ۲۰۱۵ ساکن عربستان بودند، به ترکیه یا قطر نقل مکان کردند و شاخه نظامی اخوان نزدیک به ترکیه که با عنوان «المقاومة الشعبیة» با رهبری حمود المخلافی فعال بود، تحت فشار قرار گیرد. بسیاری از دفاتر این گروه بسته شد و خود حمود المخلافی نیز برای چند سال به ترکیه نقل مکان کرد. در حال حاضر تنها فعالیت قابل توجه این گروه محدود به شهر تعز میباشد و آن نیز تحت فشار عدم پرداخت حقوق و عدم تامین تسلیحات و… فعال است/
پیشروی انصارالله بهانه برای ورود به دژ محکم اخوان
گام بعدی همزمان با تسلط انصارالله بر بخشهایی از استان شبوه در مرز استانهای مارب و البیضاء در اواخر ۲۰۲۱ آغاز شد. این مسئله بهانهای شد تا نیروهای وابسته به امارات از جمله نیروهای العمالقه و الدعم و الاسناد به این دژ محکم حزب اصلاح ورود کنند. این دوره زمانی بود که بن عدیو توانسته بود تحرکات اقتصادی خوبی در شبوه آغاز کند و محبوبیت حزب اصلاح را بازگرداند، اما به یک باره پس از ورود نیروهای وابسته به امارات به شبوه، امارات از جنوب الحدیده عقب نشینی کرد و در مقابل نیز انصارالله شمال غرب شبوه را خالی کرد(بسیاری از توافق پشت پرده در آن زمان صحبت کردند). نیروهای وابسته به امارات که حال بدون دغدغه وارد شبوه شده بودند، شروع به اقدام ضد نیروهای اصلاحی مستقر در این استان کردند تا در نهایت، عبد ربه منصور هادی دستور جایگزینی العولقی(نزدیک به انتقالی) را به جای بن عدیو(اصلاحی) داد و این استان مهم و با ظرفیتهای اقتصادی ویژه همانند نفت نیز از دست اصلاح خارج شد.
آتش بس در یمن و آغاز مرحله جدید کنار زدن حزب اصلاح
گام مهم بعدی با آتش بس ۲۰۲۲ میان طرفهای درگیر در یمن همزمان شد. همزمان با تغییر ساختار دولت عدن از ریاستی به شورایی بلافاصله پس از آتشبس، گام اول خلع سلاح اشخاص برجسته حزب اصلاح همانند علی محسن الاحمر بود. تمام تسلیحات مرتبط با نیروهای تحت فرمان علی محسن الاحمر که شامل تسلیحات سنگین و نیمه سنگین نیز میشد، پس از خلع او از منصب معاون ریاست جمهوری تحویل گرفته و به ارتش تحویل داده شد. دیگر چهرههای سیاسی-نظامی وابسته به حزب اصلاح نیز از این روند مستثنی نشده و همین امر باعث شد که قدرت این حزب در روی زمین بسیار کاهش یابد. در پس این توافق، نیروهای وابسته به امارات در میان سکوت عربستان به ابین هجوم بردند و توانستند آخرین سنگر به جا مانده برای اصلاح در میان شبوه و عدن را نیز به کنترل خود در آورده و حزب اصلاح را تنها در شمال حضرموت(منطقه اول نظامی) و بخشهای اداری المهره به اضافه شهرهای مارب و تعز محدود کنند.
گام نهایی در استانهای شرقی
گام آخر تا کنون را در روزهای گذشته در استانهای شرقی شاهد بودیم، جایی که مباحث نظامی و اداری در وادی و صحرای حضرموت و استان المهره را نیروهای وابسته به حزب اصلاح مدیریت میکردند و به دلیل فاصله داشتن این مناطق از جغرافیای درگیری میان انصارالله و دیگران، همواره آرام بوده است. محاصره تاسیسات نفتی المسیله در شرق حضرموت توسط نیروهای حلف قبایل که در ماههای گذشته بازچینش و تقویت شده بودند، بهانه را برای تحرک به نیروهای انتقالی داد و این نیروها پس از چند روز تقویت به سمت شمال به حرکت درآمدند. حرکت نیروهای انتقالی باعث سقوط سریع استان حضرموت شد و نیروهای متعدد مورد حمایت عربستان از جمله نیروهای قبایلی و نیروهای الدعم السریع هیچ واکنشی نشان ندادند و نیروهای منطقه یکم نظامی که وابسته به حزب اصلاح هستند نیز دستور عدم تقابل گرفته بودند که همین امر، شائبه هماهنگی بین امارات و عربستان را تقویت میکرد.
در حالی که نیروهای وابسته به انتقالی به سیئون، مرکز صحرا و وادی حضرموت رسیده بودند و در المهره نیز بر الغیضه و بندر نشطون مسلط شده بودند، هیئت سیاسی-امنیتی عربستان وارد فرودگاه الریان تحت کنترل انتقالی شد تا بواسطه رایزنی، اوضاع را آرام کند. اولین مذاکرات با قبایل صورت گرفت و همان شب اول اعلام شد که در بخشی از این توافق میان نیروهای حلف قبایل حضرموت و انتقالی با وساطت عربستان آمده بود که قبایل حضرموت متعهد میشوند که به مراکز امنیتی و اقتصادی تعرض نکنند به شرطی که نیروهای قبایلی بخش اصلی تامین این مراکز را بر عهده داشته باشند. طبق توافقات، نیروهای قبایلی به عنوان بخشی از نیروهای رسمی در ارکان نیروهای انتقالی و نیروهای الدرع الوطن برای مدیریت فضای استان جذب خواهند شد.
در گام بعدی، حذف اخوان المسلمین از دو استان شرقی و جایگزینی آنها با نیروهای الدعم السریع مورد حمایت عربستان مطرح شد تا نقشه ابوظبی و ریاض از این تنش صوری به نتیجه برسد. رسانهها اعلام کردند که مطابق توافقات صورت گرفته بین هیئت عربستانی، استاندار جدید حضرموت و شورای انتقالی جنوب، نیروهای «الدرع الوطن» تحت حمایت عربستان تمام مواضع سیاسی-امنیتی-اقتصادی مهم در این دو استان را تحت کنترل خواهند گرفت.
از مواضع مهمی که طی توافق روز گذشته، الدرع الوطن به جای نیروهای حزب اصلاح کنترل آن را بر عهده خواهند گرفت میتوان به این موارد اشاره کرد: محور تجاری العبر، پایگاههای تحت کنترل منطقه نظامی اول بهویژه لشکر ۲۳ که وظیفه کنترل مسیر تجاری از شمال حضرموت به الجوف، مارب تا شبوه را بر عهده دارد، مراکز نفتی و تجاری حضرموت، فرودگاه بین المللی الغیضه، پایگاه نظامی نشطون که وظیفه تامین امنیت بندر نشطون را برعهده دارد و مراکز سیاسی، اداری و امنیتی در استان المهره بهویژه اطلاعات، زندانها، اداره گذرنامه، مرکز تحقیقات نظامی-امنیتی و… . انتقالی متعهد شده است که در بقیه مواضعی که در این دو استان در دست خواهد داشت از نیروهای محلی و قبایلی این دو استان استفاده کرده و نیروهایی که از استانهای غربی در روزهای گذشته وارد این المهره و حضرموت شدهاند را به سرعت خارج کند.
حزب اصلاح در دوگانه بازگشت به صنعا یا حذف کامل
آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، حذف اخوان المسلمین به عنوان یک جریان اسلامگرا از کل مناطق جنوبی و محدود شدن به دو منطقه در خط مقدم درگیری با انصارالله در شهر و وادی مارب و همچنین شهر تعز است. حال سوال اصلی این است که چه چیزی از ائتلاف حزب اصلاح با عربستان و امارات به دست این جریان رسیده است که اگر از سال ۲۰۱۵ در کنار انصارالله ایستاده بود، آن را از دست میداد؟ آیا حزب اصلاح همچنان گمان میکند که در کنار عربستان و امارات ایستادن برای او بهتر از بازگشت به صنعا و ائتلاف با انصارالله است؟ آیا جریان ضد اخوانی که با رهبری غرب در یکسال گذشته شروع شده، نمیتواند همین اندک قدرت باقی مانده وابستگان به حزب اصلاح را از بین ببرد و این جریان را به برگی از تاریخ تبدیل کند؟
به نظر میرسد که بازگشت حزب اصلاح به صنعا و الحاق مأرب و تعز به مناطق تحت کنترل انصارالله، این ظرفیت را دارد تا شمال یمن را یکپارچه کند و کارت قدرتمندی را در دست مقامات صنعا برای هرگونه اقدام نظامی یا سیاسی آبنده قرار دهد. در این میان، بهتر است که صنعا برای تعامل با چهرههای قبایلی حزب اصلاح همانند آل احمر، آل العراده و ال المخلافی پیش قدم شود و از نزدیک شدن به چهرههای مذهبی این حزب دوری کند.




نظر شما