به گزارش بازار، پکن در مواجهه با تهدیدات تعرفهای دونالد ترامپ، دست به واکنشهای استراتژیک زده است؛ واکنشهایی که نه صرفاً بازدارندهاند، بلکه تلاش میکنند بازی را به زمین واشنگتن بکشانند و معادلات قدرت اقتصادی را به نفع خود تغییر دهند.
تعرفههای متقابل و فشار بر مصرفکننده آمریکایی
همزمان با شروع جنگ تجاری توسط ترامپ، چین فوراً با وضع تعرفههای تلافیجویانه بر کالاهای وارداتی از آمریکا پاسخ داد. این تعرفهها گاه به ۳۴٪ یا بیشتر رسید و راهبردی بود که هدفش انتقال فشار به مصرفکنندگان و شرکتهای آمریکایی است یعنی آنکه بار جنگ اقتصادی را از شانه تولیدکنندگان چینی به شانه اقتصاد آمریکا منتقل کند.
فلزات نادر: ابزار راهبردی کلیدی
نقطه اوج استراتژی پکن را باید در حوزه مواد معدنی نادر جستوجو کرد. چین کنترل بیسابقهای بر استخراج، فرآوری و تصفیه این فلزات دارد. به همین دلیل، در پاسخ به تشدید تعرفهها، پکن محدودیتهای صادراتی گستردهای اعمال کرد؛ از الزام به صدور مجوز صادرات برای محصولاتی که حتی تنها ۰٫۱٪ از ترکیبشان به این مواد بازمیگردد، تا ممنوعیت صادرات کامل در برخی موارد حساس.
چنین تدبیری، اگرچه خطراتی دارد، اما به چین اهره اهرمی میبخشد که میتواند صنایع حساس آمریکا را هدف قرار دهد به ویژه در صنایع الکترونیک، خودروسازی برقی، دفاع و نیمهرسانا.
لیست سیاه و مقابله نهادی
علاوه بر اقدامات تجاری، پکن گامی حقوقی، سازمانی برداشت و لیستی موسوم به «نهادهای غیر قابل اعتماد» تدوین کرد. در این فهرست، شرکتهای آمریکاییای گنجانده شدند که به نظر پکن با امنیت یا منافع حیاتی چین تضاد دارند، مانند شرکتهایی که به تایوان فروش تسلیحات داشتند یا در فناوری نظامی فعالیت میکردند.
این تحریمهای غیرفیزیکی ضمن سیگنال قاطع به واشنگتن، نشاندهنده آن است که پکن میخواهد عرصه مقابله را در حوزه حقوق بینالملل و مقررات جهانی نیز گسترش دهد.
انعطافپذیری در مسیر صادرات
یکی از نکات برجسته رفتار چین این است که وقتی فشار آمریکا بر بازارهای سنتی صادراتی افزایش یافت، پکن سریعاً بازارهای جایگزین را هدف گرفت و صادراتش را به اتحادیه اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین افزایش داد. به این ترتیب توانست زیانهای ناشی از کاهش صادرات به آمریکا را از طریق گسترش در بازارهای دیگر جبران کند. این تاکتیک، هم ریسک تمرکز در بازار آمریکا را کاهش داده و هم پتانسیل اقتصادی چین را در عرصه جهانی تقویت کرده است.
یارانه، سیاست پولی و تسهیلها
نظام اقتصادی چین مزیتهای ساختاری دارد: یارانههای دولتی، امکانات مالی دولتی، تخفیف مالیاتی برای شرکتهای منتخب و سیاست کنترل نرخ ارز (تثبیت یا کاهش ارزش یوان در مواقع فشار) همه در خدمت رقابتپذیری صنایع صادراتی قرار گرفتهاند.
مدیریت نرخ ارز و بینالمللیسازی یوان
پکن در عین حال در تلاش است یوان را بهصورت بیشتر بینالمللی کند تا وابستگی به دلار کاهش یابد و تحریمهای دلاری تأثیر کمتری بر توان اقتصادیاش بگذارند.
کاهش داراییهای دلاری و افزایش ذخایر طلا
چین به دنبال کاهش آسیبپذیری در برابر تحریمها یا جنگ مالی احتمالی، به تدریج از اوراق خزانه آمریکا خارج شده و بخشی از ذخایر ارزی خود را به طلا تبدیل کرده است. این اقدامات، ضمن مدیریت ریسک، نشاندهنده اعتماد بیشتر پکن به منابع ذاتی و توان اقتصادی ملی است.
چین با این مجموعه اقدامات، نه صرفا در موضع واکنش بلکه در جایگاه فعال بازیگر اصلی قرار گرفته است. این استراتژیها، اگرچه با مخاطرات جدی همراهاند، نشان میدهند پکن میخواهد نه تنها پایداری را حفظ کند بلکه حاصل تقابل را به نفع خود رقم زند.
در مقابل، واشنگتن در وضعیتی قرار گرفته که علاوه بر فشار اقتصادی، باید از پس پیچیدگی حقوق بینالمللی، کنترل زنجیرههای تأمین حساس و تنشهای ژئواکونومیک نیز برآید. به نظر میرسد بازیگران ثالث (مانند اتحادیه اروپا، آسیای جنوبشرقی و کشورهای تأمینکننده مواد معدنی نادر) نقش مهمی در تحولات آتی ایفا خواهند کرد.
نظر شما