۲ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۹
کارگر: مدیران بی تجربه بر مسند مرکز ملی فرش ایران نشستند
گفتگوی بازار با رئیس انجمن علمی فرش ایران

کارگر: مدیران بی تجربه بر مسند مرکز ملی فرش ایران نشستند

کارگر، رئیس انجمن علمی فرش ایران بر این باور است که در دولت دوازدهم در نوعی بازگشت به عقب، افرادی بر کرسی ریاست مرکز ملی فرش ایران تکیه زدند که تجربه و شناختی نسبت به این هنر- صنعت نداشتند و سه ساله اخیر را به آزمون و خطا گذراندند و نتوانستند گرهی از مشکلات حوزه فرش بگشایند.

ملیحه خورده پا؛ بازار: هنر-صنعت فرش دستباف ایران که سالیان متمادی نقش مهمی در سبد صادراتی و ارزآوری برای کشور داشت این روزها دوران سختی را می گذراند؛ از یک سو تحریم ها شرایط فعالیت در این صنف و صنعت را سخت کرده است و از سوی دیگر بی توجهی مسئولان به این عرصه موجب شده تا از یک سو میزان صادرات فرش به حداقل برسد و از سوی دیگر فرصتهای تولید و اشتغال در این زمینه از میان برود. به منظور بررسی شرایط تولید تا صادرات فرش دستباف ایرانی در  دولت یازدهم و دوازدهم با حمید کارگر رئیس سابق مرکز ملی فرش ایران که این روزها ریاست انجمن علمی فرش ایران را به عهده دارد به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید.

*در آستانه آخرین سال فعالیت دولت آقای روحانی، عملکرد این دولت در حوزه فرش دستباف را چگونه ارزیابی می کنید؟
عملکرد این دولت در حوزه فرش دستباف را حداقل باید به دو بخش تقسیم کرد زیرا دولتهای یازدهم و دوازدهم به کلی متفاوت بودند.

وزارت صنعت، معدن و تجارت در دولت یازدهم مدیریتی واحد داشت اما در دولت دوازدهم این وزارتخانه تاکنون دو وزیر و دو سرپرست را به خود دیده است و مرکز ملی فرش ایران هم در این وزارتخانه از این تغییرات تاثیر پذیرفته است.

مقایسه این دو دوره آسان نیست و می توان با توجه به سنجه ها و معیارهای متفاوتی به تبیین عملکردها پرداخت اما به هر روی ثبات مدیریتی هم یکی از شاخصه های قابل اعتناست که امتیاز بالاتری را به دولت یازدهم نسبت به دولت دوازدهم می دهد.

در همین زمینه قابل ذکر است که متأسفانه در دولت دوازدهم در نوعی بازگشت به عقب، افرادی بر کرسی ریاست مرکز ملی فرش ایران تکیه زدند که تجربه و شناختی نسبت به این هنر- صنعت نداشتند و سه ساله اخیر را به آزمون و خطا گذراندند و نتوانستند گرهی از مشکلات حوزه فرش بگشایند.

*شاید یکی از شاخص ترین معیارها برای این مقایسه، آمار صادرات فرش باشد. در این زمینه چه تفاوتهایی بین دو دولت یازدهم و دوازدهم بوده است؟
اگر متوسط صادرات سالانه فرش دستباف در چند دهه اخیر را ۵۰۰ میلیون دلار در نظر بگیریم، این عدد در دولت دهم تقریباً روندی کاهشی یافته بود تا آنجا که در انتهای سال ۱۳۹۲ عدد صادرات فرش دستباف ایران به ۳۱۴ میلیون دلار رسیده بود اما اتفاقی ارزنده در دولت یازدهم موجب شد تا این عدد دوباره روند افزایشی به خود بگیرد. آن اتفاق ارزشمند، لغو تحریم فرش ایران از سوی آمریکا در خلال برجام بود. در آن زمان با رایزنی های وزارت صنعت، معدن و تجارت با وزارت امور خارجه و همت دیپلمات ها و مذاکره کنندگان ایرانی، لغو تحریم فرش ایرانی هم به متن برجام افزوده شد.

با لغو تحریم ورود فرش ایرانی به ایالات متحده آمریکا به عنوان بزرگترین واردکننده و خریدار فرش دستباف در دنیا، فرش های ایرانی در گام نخست از طریق آلمان و سپس به صورت مستقیم از ایران به آمریکا صادر شدند و در نتیجه آمار صادرات فرش ایران در پایان سال ۹۵ به ۳۵۹ میلیون دلار رسید و یک سال بعد با تداوم روند افزایشی عدد ۴۲۶ میلیون دلار به ثبت رسید.

در همین دوره، تلاش های فراوانی هم در تثبیت حضور فرش ایرانی در بازارهای جدید از جمله چین و نیز حفظ بازارهای سنتی مانند آلمان به انجام رسید و از جمله برنامه تبلیغات فرش ایرانی در بازارهای اروپایی طرح ریزی شد.

این روند افزایشی صادرات متأسفانه از سال ۹۷ به این سو بار دیگر جای خود را به روند کاهشی داد به طوری که در پایان سال ۹۷ فقط ۲۳۸ میلیون دلار فرش دستباف از ایران به دیگر کشورها صادر شد و با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم، در پایان سال ۹۸ عدد صادرات فرش ایرانی حتی به یکصد میلیون دلار هم نرسید!

*در حوزه تولید فرش چه روندی را طی کرده ایم؟
به طور طبیعی تولید فرش پیوند کاملی با صادرات آن دارد. در نظر داشته باشیم که همواره بیش از دو سوم از تولید فرش در ایران صادراتی بوده است و وقتی بازار جهانی کوچک شود و صادرات ما به حداقل برسد، به سرعت بر روند تولید نیز اثر می گذارد و در نتیجه با انباشت تولید و رکود و کسادی بازار مواجه می شویم.

در دوره ای که سالانه به طور متوسط ۵۰۰ میلیون دلار فرش از ایران صادر می شد، تخمین زده می شد که حدود ۳ میلیون مترمربع فرش در کشور تولید می شود و حال که آمار صادرات با افت شدید مواجه شده است، عجیب نیست که آمار تولید سالانه فرش دستباف به کمتر از یک میلیون مترمربع رسیده باشد.

وقتی صادرات کاهش می یابد، تولید هم کم می شود و در نتیجه میزان اشتغال در این حوزه هم به حداقل می رسد و بخشی از تولیدکنندگان و قالیبافان ایرانی ناگزیر به خروج از گردونه تولید می شوند. نتیجه این فرایند، تبعات ناخوشایندی است که به جامعه فرش کشور و اشتغال موجود در آن تحمیل می شود.

*آیا می توان همه این مشکلات را به پای دولت دوازدهم نوشت؟
هرگز! بخشی از مشکلات موجود در حوزه فرش از جمله تحریم بدخواهانه آمریکا ناشی از فشار بیرونی و خارج از اختیار دولت است. بخش دیگری از کاستی ها و دشواری ها نیز متأثر از شرایط عمومی اقتصاد کشور است و در دیگر صنایع و رسته های تجارت نیز مشاهده می شود. اما به هر روی بخشی از این مشکلات هم ناشی از کم لطفی و بی توجهی دولت و مدیران اقتصادی کشور است.

بی توجهی دو وزیری که بر کرسی وزارت صمت در دولت دوازدهم تکیه زدند به فرش دستباف، شواهد متعددی دارد. از انتخاب افرادی به ریاست مرکز ملی فرش ایران که هیچ آشنایی، شناخت و سابقه ای در این هنر- صنعت نداشتند و در سه سال گذشته جز شعارزدگی و دادن وعده های بی پشتوانه چیزی در کارنامه ندارند، تا ناتمام گذاردن پروژه هایی که در دولت یازدهم برای فرش دستباف طرح ریزی و آغاز شده بود. برای نمونه پروژه ایجاد نمایشگاه دائمی فرش دستباف قم که سالها با کندی و عدم پیشرفت مواجه بود، در دولت یازدهم شتاب گرفت و با بیش از ۹۰ درصد پیشرفت پروژه، در دولت دوازدهم متوقف ماند. در نمونه ای دیگر، ایجاد باغ موزه فرش جنوب شرق کشور در کرمان که با تملک ملکی قدیمی طراحی شد و متأسفانه در دولت دوازدهم کاملاً متوقف مانده است. و باز در نمونه ای دیگر می توان به پروژه تبلیغات فرش ایران در اروپا اشاره کرد که پس از رایزنی های گسترده با شرکت های تبلیغاتی اروپایی، طرح نهایی به تایید وزیر صمت در دولت یازدهم رسید اما اجرای آن به دولت دوازدهم رسید و متوقف ماند.

در کنار اینها کم لطفی هایی دیگری را نیز می توان برشمرد که از جمله آنها کاستن از بودجه مرکز ملی فرش ایران و عدم تخصیص مناسب منابع بود. همچنین حذف و لغو برنامه هایی که سالها در مرکز ملی فرش ایران به انجام می رسیدند از جمله جشنواره گره زرین برای تکریم هنرمندان این هنر- صنعت، المپیاد فرش دستباف برای توجه به دانش آموزان و دانشجویان این رشته، مسابقه طرح و نقشه فرش دستباف و بسیاری برنامه های دیگر که از فهرست عملکرد خط خوردند و هیچ جایگزینی هم نیافتند.

در نمونه ای دیگر می توان به افزایش تعرفه واردات ابریشم اشاره کرد که موجب شد قیمت تمام شده فرش ایرانی به شدت افزایش بیابد و در نتیجه حتی از سبد خانوار مشتریان داخلی نیز به کناری گذارده شود. همچنین تداوم مشکل بیمه قالیبافان برغم وعده های داده شده مبنی بر بیمه شدن یک میلیون نفر قالیباف نیز فقط بر دردها افزود و درمانی به همراه نداشت.

*آیا می توان در یک سال باقیمانده از عمر دولت برای بهبود شرایط فرش و شاغلان آن کاری انجام داد؟
بی گمان باید هر فرصتی را غنیمت دانست و یک سال پیش رو هم فرصتی مناسب برای جبران کم لطفی هاست. در شرایط فعلی از یک سو تورم داخلی، افزایش هزینه‌های تولید و افزایش بهای مواد اولیه کار را بر تولیدکنندگان سخت کرده و از سوی دیگر معیشت خانوارهای قالیباف دچار بحران شده است و در کنار اینها با کاهش صادرات، تجارت فرش نیز دچار اغما و رکود شده است.

در این شرایط وزیر صنعت، معدن و تجارت باید از یک سو مدیری شایسته و کاردان بر مرکز ملی فرش ایران بگمارد که این مرکز را سکوی پرش خود نپندارد و با دلسوزی به فعالیت در این حوزه بپردازد. از سوی دیگر باید با اتخاذ تدابیری مانند تسهیلات خرید فرش دستباف در رونق بخشیدن به بازار داخلی بکوشد. همچنین با تخصیص بودجه مناسب، استفاده از ابزارهای حفظ و گسترش بازارهای خارجی همچون نمایشگاه های برون مرزی و تبلیغات در دستور کار قرار گیرد. در کنار اینها لازم است از مقررات متناقض و سختگیرانه ای که در برابر صادرکنندگان فرش ایرانی نقش بازدارندگی دارد پرهیز شود و تسهیل صادرات در اولویت های دولت قرار گیرد.

حمایت از تولیدکنندگان و قالیبافان نیز از ضرورت های این حوزه است که شاخص ترین آنها اجرای تمام و کمال بیمه قالیبافان با تخصیص بودجه مناسب است.

به بیان دیگر می توان گفت مهم آن است که اراده دولت و وزارت صمت بر رفع و جبران کاستی ها باشد که اگر چنین باشد، راهکارهای بهبود شرایط قابل احصا و در دسترس هستند.

کد خبر: ۳۷٬۲۲۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha