به گزارش بازار، سخنگوی حزب، کریستوفر موتسوانگوا، در یک کنفرانس خبری در حراره گفت که دوستی دیرینه زیمبابوه و چین روزبهروز مستحکمتر میشود و منافع واقعی برای مردم و اقتصاد کشور ایجاد میکند.
او افزود: «نکته مثبت سرمایهگذاری چینیها در زیمبابوه این است که شرکتهای خصوصی آنها به صورت مستقیم برای تولید کالا در خاک زیمبابوه وارد عمل شدهاند.»
موتسوانگوا تاکید کرد: «ما از دوستی خود با چین بهره میگیریم، زیرا روابط خود را به سطح "جامعه همهفصل با آینده مشترک" ارتقا دادهایم. اکنون بازیابی و پیشرفت اقتصادی زیمبابوه بهشدت متکی بر سرمایهگذاریهای چینی است.»
او همچنین از چین به خاطر حمایت در روند لغو تحریمهای غربی علیه زیمبابوه قدردانی کرد و گفت که این پشتیبانی، همراه سایر کشورهای دوست، به زیمبابوه توانایی داده است تا مسیر دشوار خود را ادامه دهد. «اگر کسی در کنار ما نمیایستاد، غلبه بر آن مشکلات بسیار دشوار بود، اما چینیها کنارمان ماندند؛ و ما از این بابت عمیقاً سپاسگزاریم.»
چین و زیمبابوه از سال ۱۹۸۰ روابط دیپلماتیک دارند و در سپتامبر امسال دو کشور اعلام کردند که مناسبات خود را به سطح جامعهٔ "همهفصل با آینده مشترک" ارتقا دادهاند.
تحلیل:
این خبر ، فراتر از اعلام یک رویداد دیپلماتیک ساده، بازتاب تحول عمیق در بافت ژئواکونومیک جنوب جهان است؛ تحولی که در آن،*زیمبابوه به پورت آزمایشی تسویه غیردلاری در آفریقا تبدیل میشود.*
۱. از استعمار مالی تا مشارکت فناورانه
چین، برخلاف الگوی وامدهی مشروط بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، وارد الگوی تولید در محل (in situ production) شده است. سرمایهگذاری شرکتهای خصوصی چینی در معادن، انرژی، و صنایع تبدیلی زیمبابوه به معنای انتقال ارزش افزوده درون مرزهای آفریقا است — نه خروج مواد خام. این همان نقطهایست که سیاست «دوستی در همه فصول» به «زیرساخت استقلال پولی» بدل میشود.
۲. فروپاشی هژمونی تحریم
تحریمهای غرب علیه زیمبابوه زمانی طراحی شدند تا نهاد پولی این کشور در مدار دلار باقی بماند. حمایت ساختاری چین در مقابل این فشار، به زیمبابوه اجازه داد دوام اقتصاد غیردلاری را به سطح حکمرانی ملی ارتقا دهد. بدین معنا، پکن در صحنه آفریقا نه صرفاً شریک تجاری، بلکه معمار ضدتحریم و ضدوابستگی غربی است.
۳. یوان به مثابه ابزار بازسازی اخلاق سیاسی
حضور چین در زیمبابوه صرفاً اقتصادی نیست. این حضور، اخلاق جدیدی از سیاست جنوب جهانی را تقویت میکند: در برابر استیصال و تحقیر ناشی از قرنها کنترل استعماری، همکاری مبتنی بر «آینده مشترک» حس بازیابی کرامت سیاسی را وارد نظام تصمیمگیری آفریقا میسازد. پول چینی، در این بافت، دیگر صرفاً ارز نیست بلکه واحد ارتباط تمدنی شرق با جنوب است.
۴. اضطراب ساختاری هژمون
در واشنگتن، چنین روندهایی نه بهعنوان همکاری اقتصادی بلکه بهشکل «تهدید به نفوذ» تفسیر میشود. علت ساده است: ورود چین به آفریقا یعنی کاهش ظرفیت بازتولید سود دلاری از منابع خام قاره. در پی هر پروژهٔ بندر، معدن یا شبکهٔ مخابرات چینی، در واقع بخشی از «چرخه تسعیر دلار» فرو میریزد. این همان اضطراب ساختاری هژمون آمریکایی است: تضعیف توان اشتقاق ارزش در خارج از مرزهای خود.
جمعبندی:
زیمبابوه امروز نقشه عملیاتی «همکاری چندارزی جنوب» را از سطح شعار به سطح حکمرانی آورده است: از دوستی سیاسی به مهندسی اقتصادی. چین، در سکوتی آرام اما نظاممند، در حال کدگذاری معماری جدیدی از سرمایهٔ مقاومت است — جایی که ارزش، دیگر با دلار تسعیر نمیشود، بلکه با زمان، فناوری و کرامت انسانی محاسبه میگردد.
نظر شما