به گزارش بازار، حنیف غفاری دکترای روابط بین الملل نوشت: دوگانه "ساختار -بازیگر" یک شکل هندسی نامرئی اما شناخته شده در نظام بین الملل محسوب می شود. بر این اساس، حتی در مواردی تغییر رفتار بازیگران قدرت از بین بردن یا حتی تضعیف ساختارهای حاکم بر حوزه روابط بین الملل را ندارد. این قاعده در خصوص جنگ تجاری ایالات متحده آمریکا علیه دیگر کشورهای دنیا از جمله چین نیز صادق است. پکن با استناد به اقدامات متقابل، اتخاذ سیاستهای ضد دامپینگ و دستکاری تعرفه ها و ارزش یوآن نه تنها اقدامات حمایت گرایانه اقتصادی ترامپ(که بر مبنای یکجانبه گرایی اقتصادی صورت می گیرد) را بی اثر ساخته، بلکه از ساختار چندجانبه گرایی اقتصادی ترسیم شده از سوی سازمان تجارت جهانی نیز حمایت کرده است. به عبارتی بهتر، ترامپ در تقابل اقتصادی با چین با دو معضل اساسی مواجه شده است:یکی تمایل ساختار کنونی تجارت جهانی نسبت به حفظ قواعد و زیرساختها و دیگری، قدرت واکنش متقابل چین در بازی هزارتوی جنگ تعرفه ها.
اخیرا رسانۀ آمریکایی بلومبرگ گزارش قابل تاملی را در خصوص افزایش کسری تراز تجاری آمریکا و دیگر کشورها در تجارت با چین منتشر کرده است. بر اساس آنچه بلومبرگ می نویسد، ماشین صادرات چین با وجود تحریمهای واشنگتن، بازارهای تازهای یافته و به سمت رکوردی تاریخی در مازاد تجاری میرود. پکن اکنون در مسیر ثبت مازاد تجاری بیش از ۱.۲ تریلیون دلار قرار دارد؛ عددی که در معادلات جهانی بیسابقه است. به عبارت بهتر، چین نگاه فرصت محور نسبت به جنگ تعرفه ای ترامپ را جایگزین نگاه تهدیدمحور خود کرده و از "تمایل ساختارهای تجاری نسبت به حفظ حالت اولیه خود"بیشترین بهره ممکن را گرفته است. این سریعترین نرخ رشد صادرات چین از سال ۲۰۲۲ و همهگیری کرونا بهشمار میآید. اکنون بیش از نیمی از کشورهای جهان چین را شریک تجاری نخست خود میدانند و این مسئله هرگونه اقدام متقابل علیه آن را بسیار پرهزینه کرده است.
نکته مهم دیگر، معطوف به رفتار بازیگران در حوزه روابط بین الملل است. اگرچه ترامپ ساختار تجارت جهانی را به چالش کشیده اما تمایل بازیگران نسبت به صیانت از آن تبدیل به دردسر بزرگی برای کاخ سفید و وزارت خزانه داری آمریکا شده است. بسیاری از استراتژیستهای اقتصادی آمریکا، ترامپ را نسبت به فقدان درک لازم از نسبت "ساختارها-بازیگران"در عرصه تجارت جهانی متهم کرده اند. مخاطب قرار دادن همه بازیگران بین المللی(حتی شرکای اقتصادی آمریکا مانند هند و اتحادیه اروپا) در جنگ تعرفه ای نشان می دهد که رئیس جمهور آمریکا نه تنها قدرت درک ثوابت ساختاری در حوزه تجارت جهانی را ندارد، بلکه حتی در اولویت بندی بازیگرانی که مخاطب جنگ تعرفه ای وی هستند نیز بسیار ایده آل گرایانه و به دور از منطق اقتصادی عمل کرده است. اکنون ترامپ از یک سو قدرت عقب نشینی از جنگ تجاری خود علیه کشورها را ندارد و از سوی دیگر، هر روزه با آمار و ارقامی مواجه می شود که خروجی جنگ اقتصادی وی علیه نظام بین الملل را به چالش کشیده است. انتشار آمار مربوط به کسری تراز تجاری آمریکا و اتحادیه اروپا در تجارت با چین که احتمالا در اوایل سال ۲۰۲۶ میلادی (حدود چهار ماه دیگر) صورت خواهد گرفت، می تواند حکم تیر خلاص بر این نبرد اقتصادی را داشته باشد.
نظر شما