بازار، گروه استانها: در ادامه سلسله گفتگوهای تفصیلی خبرگزاری بازار استان سمنان درباره نقش جهادگران صنعتگران کشاورزان و اهالی تولید در دوران دفاع مقدس همزمان با برگزاری اجلاسیه سه هزار شهید استان سمنان این بار به سراغ کشاورزان رفتیم تا درباره نقش این قشر توانمند و موثر در تولید در دوران ۸ سال دفاع مقدس صحبت کنیم.
خبرگزاری بازار استان سمنان در هفته اخیر و به مناسبت هفته دفاع مقدس گزارش ها و مصاحبه هایی را تهیه کرده که با کلیک بر روی تیتر آنها در مقابل همین خط، می توانید آن محتواهای جذاب و خاطره انگیز را هم مطالعه کنید: رهسپار روایت ایستادگی| از بسیج سازندگی تا سنگرسازی در جبههها ؛ پیمان همدلی بین صنعتگران | وقتی وطن کلیدواژه تولید میشود ؛ سفر از کارخانه و مزرعه تا بهشت برین | راهی که شهدای عرصه تولید رفتند
در ادامه میز گردی را با حضور سه کشاورز که هم سابقه حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل و هم در پشتیبانی آنان نقش داشتند مطالعه خواهید کرد در این میز گرد محمدرضا عرب یارمحمدی ۶۱ ساله با سابقه ۱۳ ماه جبهه، محمد مهدی رضوانی باغدار و کشاورز ۶۵ ساله با ۹ ماه سابقه جبهه و همچنین مصطفی جلالی باغدار و فعال بخش کشاورزی ۶۹ ساله با سابقه ۳۰ ماه جبهه و چهار سال تعاونی حوزه کشاورزی به گفتگو نشستیم.
حضور در جبههها
جلالی: کشاورزان مانند دیگر اقشار ایران اسلامی به دنبال حمله رژیم بعثی عراق به کشورمان ها و باغهای کشاورزییشان را رها کرده و به دفاع از کشور پرداختند و حتی میتوان گفت در ابتدای جنگ که هنوز سازماندهی درستی توسط نیروها وجود نداشت بخش بزرگی از نیروهای مردمی را کارگران و کشاورزان تشکیل میدادند همچنین کشاورزان به دلیل سابقه کار با تراکتور و ادوات کشاورزی در ساخت سنگر و معابر بسیار مفید واقع شدند و تا زمانی که گردانهای رزمی مهندسی شکل نگرفته بود این کشاورزان بودند که قش محوری را ایفا میکردند.
رضوانی یک کشاورز: ابتدای جنگ هر چه زیرساخت لازم بود توسط همین کشاورزان و کارگران و معدنچیانی که بلد بودند با گریدر و تراکتور و لودر و ... کار کنند، آماده شد
به جرات می توان گفت که ابتدای جنگ هر چه زیرساخت لازم بود توسط همین کشاورزان و کارگران و معدنچیانی که بلد بودند با گریدر و تراکتور و لودر و ... کار کنند، آماده شد و این نقش بزرگ آنان بود از سوی دیگر خیلی از کشاورزان و باغداران بودند که اسلحه دست گرفتند و به نبرد رفتند که باید از این شهدا هم یادی کرد بسیاری از شهدای ما کشاورز بودند. مثلا شهید علی اکبر آهنی که از ما خیلی هم کوچک تر بود شاید زمانی که شهید شد حتی ۲۰ ساله هم نبود بر روی زمین کشاورزی خانواده شان کار می کرد و به جبهه رفت و شهید شد.
روایت شهادت
رضوانی: درست است بسیاری از شهدای ما کشاورز ساده بودند که در جبهه به شهادت رسیدند در کنار نام شهیدی که ذکر شد من می توانم همچنین شهید ابراهیم فاضلی را یادآوری کنم که او هم از شهر مجن شاهرود بود و کشاورزی می کرد و زارع بود که اتفاقا سال های بسیار سختی را هم از بابت شیمیایی گذراند و شش، هفت سال بعد از جنگ در بیمارستان به شهادت رسید آن هم از شدت جراحت های شیمیایی شدن در همان سال ها در صورتی که این شهدای عزیز می توانستند در شهر و روستای خودشان بمانند و کار زراعت کنند اما به جبهه رفتند تا از کشور دفاع کنند.
تفکر حاکم بر نه تنها قشر کشاورز بلکه همه اقشار دیگر، حتی کاسب و معلم و کارمند و راننده و پلیس و ... این بود که امروز اولویت حفظ کشور در برابر حمله دشمنان است و اولویت دوم و سوم و چهارم شان هم حتی حضور در جبهه برای عقب راندن دشمنان بود و اصلا کسی فکر نمی کرد که چه بر سر زمین کشاورزی اش می آید یا چه سرنوشتی نصیب خانواده اش می شوند اصلا کسی به اینها اهمیت نمی داد.
یارمحمدی، کشاورز و رزمنده سال های دفاع مقدس: مسئله مهم خانواده های کشاورز در واقع این بود که با به شهادت رسیدن یکی از اعضایشان، مشکلات شان روز افزون می شد زیرا در واقع مردان بودند که عمده اراضی کشاورزی را می چرخاندند
در باور رزمنده های آن دوران و مشخصاً کشاورزان که درباره آنها صحبت می کنیم در آن روزگار فقط اطاعت از فرمان امام خمینی(ره) که فرمودند جبهه ها را خالی نگذارید است و در نتیجه سیل مردم به سمت جبهه ها سرازیر شدند تا نگذارند دشمن به خواست خودش برسد. همین شهید فاضلی که بیان شد متولد سال ۴۰ بود و در سال ۷۰ که بر اثر عوارض شیمیایی شهید شد با وجود دو فرزند کوچک فقط ۳۰ سال داشت و امروز می توانست ماحصل زحمات بر روی زمین کشاورزی اشرا بچشد پا روی پا بیاندازد و ثمره سال ها تلاشش را ببیند اما اصلاً کسی به آینده فکر نمی کرد همه می خواستند فقط حمله دشمن امروز و اکنون دفع شود.
دشواریها و سختیها
یار محمدی: به این مسائل که بیان دوباره شان وقت گیر است فقط باید یک نکته مهم هم اشاره کرد و آن اینکه کشاورزی بر خلاف دیگر شغل ها است. برای مثال اگر یک کارمند بانک شهید شود بالاخره خانواده اش تا پایان عمر حقوق او را می گیرند اما کشاورز اگر کسی نباشد که آب زمین را بگیرد، بذر بکارد، تراکتور بیاورد می خواهد چه کند؟ چطور می خواهد از زمین محصول بگیرد؟ و در نتیجه باید گفت خانواده شهدای کشاورز و دامدار خیلی بیشتر از دیگر اقشار مظلوم واقع شدند.
ما داریم درباره زمانی صحبت می کنیم که دسته دسته شهید می آوردند و در گلزار های شهدای استان سمنان به خاک می سپردند و این یعنی مرد های خانواده های روستایی که توان و مهارت کشاورزی را داشتند یکی یکی کم می شدند. شما فکر کنید در یک خانواده روستایی کشاورز
برای مثال دو مرد شهید شود، تنها یک پدر یا پسر، یا همسر یا برادر نیست که شهید شده بلکه یک توان اداره اقتصادی خانواده است که دیگر در قید حیات نیست و تنها کافی است از هر خانواده و طایفه سه مرد نباشند، خلاء اداره زمین های کشاورزی بیشتر از دیگر خانواده ها به چشم می آید و لذا از این بابت به نظر می رسد که آنطور باید و شاید به خانواده معظم شهدای کشاورز رسیدگی نشده است.
مسئله مهم خانواده های کشاورز در واقع این بود که با به شهادت رسیدن یکی از اعضایشان، مشکلات شان روز افزون می شد زیرا در واقع مردان بودند که عمده اراضی کشاورزی را می چرخاندند هر چند زنان هم دوشادوش این مردان در میدان هستند اما در نهایت باید گفت از این بابت فشار مضاعفی روی خانواده های کشاورزان وارد شد که با عشق و ایثار و فداکاری توانستند زندگی شان را ادامه دهند و در این راه مقدس سر افراز بیرون بیایند.
پشتیبانی جبههها
جلالی: موضوع دیگری که باید در زمینه کشاورزان و دهقانان و زارعان در حوزه دفاع مقدس به آن اشاره کرد پشتیبانی از جنگ بود. تمام گندم مورد نیاز که به آرد تبدیل و در نهایت نان جبهه ها را تامین می کرد، از تلاش همین کشاورزان بود که به بار می نشست و اگر این تلاش ها نبود به واقع برای تامین اقلام مورد نیاز جبهه ها با مشکل جدی روبرو می شدیم.
شما فرض کنید کشوری که به تازگی انقلاب کرده، تغییرات اساسی در آن رخ داده و تلاطم های جدی سیاسی و اقتصادی و ... روبرو است از ابتدا هم تحریم شده و هر روز هم شاهد ترور یک شخصیت مهم انقلاب هستیم بخواهیم صحبت از تامین امنیت غذایی کنیم! و این نشان می دهد که شرایط آن زمان چقدر دشوار بوده است.
در همین استان سمنان گندم شاهرود و میامی با کار جهادی حتی تا سال های ۵۹ و ۶۰ با حضور گروه های جهادی داوطلب، درو می شد و حتی بعضاً شاهد بودیم که کار را با دست انجام می دادند تا سریعتر صورت گیرد و بتوان به کشاورزان بیشتری کمک کرد! با این شرایط سخت بود که مناطقی مانند کالپوش و فرومد و بیارجمند، روستاهای دامغان و گرمسار و کوه زر و ... که در اوج محرومیت ها و گرفتاری ها بودند اتفاقا در دوران دفاع مقدس توانستند به نقطه عطف تبدیل شوند و گندم مورد نیاز جبهه ها را تامین کنند.
رضوانی کشاورز: باغداران نکته جالبی هم به نام سهم جبهه ها داشتند مثلا اعلام می کردند که میوه این پنج درخت زردآلوی من سهم جبهه ها است و در نتیجه یک زردآلو از این درخت را نمی چیدند تا به جبهه ها بفرستند
اصلا شرایط آن روزگار با امروز قابل مقایسه نیست ما در آن زمان شاهد هستیم که یکباره ۳۰ نفر به صورت جهادی می آمدند و بعداً مشخص می شد که جهادگر هستند و به کمک کشاورزان می آمدند تا گندم درو کنند از سوی دیگر کشاورزان برای گندمی که به جبهه ها می دادند پول نمی گرفتند و بلکه حتی یک پولی هم بابت انتقال آن یا کمک به جبهه ها می دادند!
نذر جبههها
یارمحمدی: در تائید صحبت آقای جلالی ما بسیاری کشاورزان داشتیم که برای مثال اگر پنج هکتار گندم می کاشت بدون اینکه اعلام کند یک هشتم آن را نذر جبهه ها می کرد یا یک چهارم آن را بعد از درو محصول برای نان جبهه ها ارسال می کرد یعنی با وجود همه دشواری ها و سختی ها تازه کشاورزان به جبهه ها کمک هم می کردند.
ما در همین شاهرود کشاورزی را داشتیم که البته امروز در قید حیات نیست ولی خودش گندم می کاشت، درو می کرد، گندم های دیگر کشاورزان را هم گردآوری می کرد حتی جالب اینکه آرد می کرد و برای پشتیبانی جبهه ها آماده می کرد شگفت آور است که بدانید برای اینها حتی هزینه هم می کرد و از ماشین شخصی خودش برای تردد و هماهنگی بهره گیری می کرد و ما اینطور کشاورزانی داشتیم که در دفاع مقدس نقش آفرینی کردند.
کمک به جبههها بدون چشم داشت
رضوانی: ما البته در زمینه باغداران هم همین وضعیت را داشتیم. باغداران به جبهه ها کمک می کردند چه در قالب پول و یا میوه، و نکته جالبی هم به نام سهم جبهه ها داشتند. مثلا اعلام می کردند که میوه این پنج درخت زردآلوی من سهم جبهه ها است و در نتیجه یک زردآلو از این درخت را نمی چیدند و همه محصول را در جعبه می گذاشتند و به جبهه ها ارسال می کردند یا برای اینکه میوه ها خراب نشود آن را به برگه زردآلو تبدیل می کردند و همه آن را بدون اینکه یک عدد زردآلو برای خودشان بردارند به جبهه می فرستادند.
موضوع دیگر اما ارسال تناژ بالای میوه برای تهیه کمپوت های خوراکی برای رزمندگان، یا حبوبات مانند عدس و لوبیا بود که برای تامین غذای مورد نیاز جبهه ها در سطح بسیار بسیار وسیعی کشت و برداشت و ارسال می شد و کشاورزان عاشقانه این کار را بدون چشم داشت انجام می دادند.
مردم ما با این شرایط با خون دل اما با امیدواری و سلاح فداکاری توانستند هشت سال دفاع مقدس را جلو ببرند و البته باید تاکید کرد که همه اینها را کشاورزان در صورتی انجام می دادند که ۳۰ میلیون جمعیت داخل کشور هم نیازمند غذا بود و می خواهم بگویم پشتیبانی از جبهه ها در کنار کار روتین کشاورزان به صورت وظیفه و رسالت مضاعف انجام میشد.
نظر شما