۳۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۲۷
تاوان خوش‌خیالی: تحریم، جنگ، باج‌خواهی

تاوان خوش‌خیالی: تحریم، جنگ، باج‌خواهی

بعضی انتخاب‌ها، تمام نمی‌شوند و تا مدت‌ها، گریبان‌گیر هستند. حاصل همۀ آن ندانم‌کاری‌ها و بیراهه‌روی‌ها پیش رو است: تحریم‌هایی که لغو نشدند.

مهدی جمشیدی بازار: برجام، انتخاب سیاسی جامعۀ ایرانی بود و اینک سال‌هاست که این جامعه، طعم میوه‌های تلخ برجام را می‌چشد. کامش می‌سوزد و ذهنش آشفته می‌شود و در فضای دلسردی، تنفس می‌کند. خودکرده را تدبیر نیست! بعضی انتخاب‌ها، تمام نمی‌شوند و تا مدت‌ها، گریبان‌گیر هستند. جامعۀ ایران، فریب خورد و اغوا شد؛ نه یک‌بار، بلکه چندین بار. آزمود و باز هم آزمود. تجربه‌ها را ندید و کودکانه، تکرار کرد. به انذارها و هشدارها، گوش نداد و لجاجت ورزید. اینک، حاصل همۀ آن ندانم‌کاری‌ها و بیراهه‌روی‌ها پیش روی اوست: تحریم‌هایی که لغو نشدند؛ جنگی که از سایه به در آمد و جان هزار نفر را گرفت و صنعت هسته‌ای را متوقف کرد؛ اقتصادی که از فشار تورم، از رمق افتاده است، و ... . آن انتخاب، انتخاب یک مسیر تاریخی بود که اینک، غلط‌بودنش آشکار شده است؛ اما من همچنان تردید دارم که جامعۀ ایران، به چنین باوری رسیده باشد که خطا کرده و چوب خطایش را می‌خورد. این جامعه، بضاعت عجیبی در خطاکاری و غلتیدن به چرخۀ اشتباهات مهلک دارد. تجربه را دلیل نمی‌شمارد و میلش به #مذاکره با غرب، تمامی ندارد. از یک سوراخ، بارها گزیده می‌شود و فریاد برمی‌آورد اما باز هم تکرار می‌کند. هنوز در نسبت خویش با غرب، به خودآگاهی تاریخی دست نیافته و سرگردان و پریشان است. لگد چندبارۀ غرب به ایران، به این معنی است که باید روند باج‌دهی، آغاز شود، اما مسأله این است که باج‌دهی به غرب، هیچ پایانی ندارد. این مسیر، این چرخه، این انتخاب، غلط است، اما جامعۀ ایران، درکی از این حقیقت ندارد.

جامعۀ ایران، ماهیت عالم تجدّد را نمی‌شناسد.‌ ذهنیت این جامعه، ساده‌ساز و ابتدایی است و بی‌درنگ، جابجا می‌شود. با وعده، خام می‌شود و تغییر مسیر می‌دهد. نوسانی و متلاطم است و رو به ثبات و تداوم ندارد. چرخش می‌کند و قرار ندارد. درنیافته و باور نکرده که هزینۀ سازش، بسی بیشتر از چالش است. این‌همه مصائب که بر سر این جامعه فرود آمده، در متن مذاکره بوده و او به چشم خویش دیده که مذاکره، طرحی برای اغواست، اما حریف میل انفعالی‌اش نمی‌شود؛ دچار اعتیاد به مذاکره شده و همۀ داشته‌هایش را می‌دهد تا برای تسکین روانی، مدتی مذاکره مصرف کند و آرامش بیابد. آری، خودش با خودش دشمنی می‌کند. این همان فقدان خودآگاهی تاریخی است. حتی این‌همه هزینه و تجربه و خسارت و عقب‌گرد نیز اتفاق تازه‌ای را رقم نخواهد زد و جامعۀ ایران به واقع‌بینی سوق نخواهد یافت. و تازه، اگر هم تغییر نگرشی رخ بدهد، دوام نخواهد داشت و چندی بعد، باز هم می‌توان طمع مذاکره و سودای سازش را در جامعه برانگیخت؛ و روز از نو و روزی از نو. این وضع تاریخی وخیم ماست که در آن گرفتار شده‌ایم.

اینک برای جمهوری اسلامی، دو عنصر قدرت باقی مانده است:

یکی موشک‌هایی که در شهرهای زیرزمینی پنهان کرده است، و دیگری، معانی‌ای که در باطن هستۀ سخت، حیات دارند. این یعنی ترکیب دو سنخ از قدرت. این ترکیب، سرمایۀ مؤثری است برای مقاومت. اولی از نتایج انقلاب است و دومی از بقایای انقلاب. انقلاب، تکنیک آفرید و همچنین توانست غایات خودش را در بدنۀ اجتماعی بیش از ده‌میلیونی امتداد بدهد. با همین اندوخته، می‌توان مقاومت را ممکن و عقلانی دانست. در اینجا، موشک و معنا در کنار هم نشسته‌اند و یک ساختار مستمر پدید آورده‌اند. برای تداوم ساختار، همین کافی است؛ به شرط آن‌که این دو اندوخته، به حراج گذارده نشوند و با آنها کاسب‌کارانه برخورد نشود. در هر جامعه‌ای، بسیارند آنان که سرگرم زندگی شخصی خود هستند و آرمان وتعهد و مسئولیت را نمی‌فهمند. خودبسنده و خودمدار هستند و در تحولات تاریخی، هیچ نقشی بر عهده ندارند. تاریخ و حرکت تکاملی‌اش، وابسته به مخالفت و موافقت اینان نیست. مهم و تاریخ‌ساز، آن لایه‌ای هستند که از خود، پا فراتر نهاده‌اند و ارادۀ ایمانی‌شان، معطوف به امر تمدنی شده است. اقلیت مؤمن تاریخ‌ساز، نیروی پیشران و قوۀ محرکه هستند و به تاریخ، روح و جهت می‌بخشند. خود انقلاب_اسلامی نیز حاصل کنشگری عمدۀ اینان بود؛ چنان‌که دفاع_مقدس نیز. نظاره‌گران و اهل معیشت روزمره، در زندگی فردی‌شان به زنجیر کشیده شده‌اند و فهمی از خلاقیت‌های تاریخ‌ساز و تمدن‌پرداز ندارند.

کد خبر: ۳۶۵٬۷۹۸

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha