بازار، گروه استانها: درباره نقش صنعتگران و جامعه کار و تولید در دوران دفاع مقدس صحبت بسیار است. چه نقش آفرینی در پشتیبانی از جبهه های حق علیه باطل و چه حتی در اعزام نیرو و رزمنده به خطوط دفاعی کشورمان و حتی اعزام ادوات و ماشین آلات راه و معدن و ... همگی نشان از یک پیمان همدلی نانوشته بین صنعتگران و تولید کنندگان برای تولید محصولی به نام امنیت ایران اسلامی می دهد.
خبرگزاری تحلیل بازار استان سمنان همزمان با هفته دفاع مقدس و مقارن با برگزاری اجلاسیه بزرگ سرداران و سه هزار شهید استان سمنان در سلسله گزارشها و گفتگوهایی به نقش جامعه کارگری و تولید در دوران دفاع مقدس و پس از آن میپردازد و تلاش دارد ابعاد مختلف تاثیرگذاری این جامعه در دوران دفاع مقدس را تبیین کند.
* تلاش برای کشور و دین خدا
قبل از هر چیز باید گفت به صورت کلی جامعه کار و تلاش و تولید استان سمنان در دوران دفاع مقدس سه وظیفه اصلی را به خوبی انجام داد و از آنها رو سفید بیرون آمد وظیفه اول اعزام رزمندگان از کشاورز و کارگر کارخانه صنعتی ا مغازه دار و اصناف و تشکلهای کاری و تولیدی به جبهههای حق علیه باطل بود که نتیجه آن شناسایی یک هزار شهید عرصه کارگری در این استان است.
پشتیبانی از جبهههای نبرد شامل اعزام نیروی متخصص در عرصههای راهسازی سنگرسازی مهندسی رزمی و غیر و همچنین تامین ادوات و ماشین آلات مورد نیاز و مواد اولیه نیاز جبههها از جلوه های نقش آفرینی صنعتگران در هشت سال دفاع مقدس است
رسالت دوم این قشر پشتیبانی از جبهههای نبرد شامل اعزام نیروی متخصص در عرصههای راهسازی سنگرسازی مهندسی رزمی و غیر و همچنین تامین ادوات و ماشین آلات مورد نیاز و مواد اولیه نیاز جبههها محسوب میشود و سومین وظیفه که شاهد درخشش فعالان عرصه کار و تولید در آن بودیم مدیریت پشت جبههها و تامین نیازهای مردم از تولید کنندگان مواد غذایی تا کارگران شرکت نفت و غیره است که تلاش و ایستادگیشان باعث شد تا مردم احساس کمبود نکنند.
در ادامه سلسلههای گفتگوهای خبرگزاری بازار این بار با سید رضا علی موسوی از رزمندگان دوران دفاع مقدس و بازنشسته عرصه کارگری که سابقه فعالیت تشکلهای کارگری را نیز در کارنامه دارد به گفتگو نشستیم. ( با این توضیح که عکس های استفاده شده در این گفتگو تماماً واقعی و از اعزام کارگران و کشاورزان و صنعتگران استان سمنان به جبهه ها است.
* از حال و هوای آن سال ها بگویید
اولین اعزام ما به عنوان جامعه کارگری به جبههها زمان کردستان بود زمانی که هنوز انسجام چندانی در اعزام نیروها وجود نداشت. ما که آن زمان در عرصه کشاورزی کار میکردیم به صورت خودجوش و داوطلبانه با ۱۴ نفر از دوستان مان به تهران و از آنجا به کردستان اعزام شدیم. نکته جالب اینجا است که در همان اعزامها تقریباً همه از قشر کارگر بودند و ما شاهد بودیم که کشاورز و کارگر حتی کارگر ساختمانی کارهایشان را رها کرده و به جبهه آمدند تا اسلحه به دست بگیرند.
جو حاکم بر آن زمان با امروز بسیار متفاوت است آن زمان اعزام به جبهه علی رغم اینکه تازه داشت روی غلطک میافتاد و نظاممند میشد، بیشتر به عنوان یک فریضه دیده میشد و مردم به عشق امام(ره) به سمت جبههها سرازیر میشدند حتی کسی فکر نمیکرد که مغازه یا زمین کشاورزی من چه میشود این افراد عمدتاً کسب و کارشان را به یک آشنا سپرده بودند و خودشان راهی جبهه شده بودند.
برای مثال خود من که با پدرم کار میکردیم کارهایم را به برادر بزرگترم سپرده بودم و در ابتدا حتی بدون رضایت پدر اعزام شدم لذا اصلاً کسی به این فکر نمیکرد که حالا زمین کشاورزی یا مغازه چه میشود می خواهم بگویم چنین تفکری در آن زمان حاکم بود.
* پس معتقدید ابتدای جنگ شاید خیلی مستنداتی از نقش آفرینی اصناف و مشاغل و اقتصادگران وجود ندارد؟
بله تاحدودی؛ آن موقع اسم شما را روی کاغذ می نوشتند و می رفتید! همین حتی رسته شغلی هم خیلی جاها نمی پرسیدند فقط برایشان مهم بود که اولاً آن فرد نظامی است و یا سربازی رفته یا خیر؛ بعد از سال ۶۱ بود که اعزام رزمندگان به جبههها ساماندهی و سازماندهی بهتری شد و هم نقش صنعتگران تولید کنندگان در جبههها با باز تعریفی که انجام شده بود نظام مند شد قبل از آن شما اگر مینی بوس داشتید و مثلا راننده کارخانه قند بودید خودجوش به جبهه می رفتید تا نیرو جابجا کنید در همین حد بود.
* درباره نقش آفرینی صنعتگران به خصوص در استان سمنان بگویید
به یاد دارم که کارخانهها شیفتهای خود را طوری تنظیم میکردند که بتوانند نیرو به جبههها اعزام کنند یا اگر مجموعهای مثل البرز شرقی شاهرود هشت اتوبوس داشت تها را طوری تنظیم میکرد که بتواند دو اتوبوس را برای اعزام رزمندگان به جبههها اختصاص بدهد و این سازماندهی از سال ۶۱ بهتر شد.
بسیاری از معادن در شاهرود و دامغان بودند که کامیونها و ماشین آلات خودشان را برای مدت سه ماه یا حتی شش ماه جبههها میسپردند
حتی بسیاری از معادن در شاهرود و دامغان بودند که کامیونها و ماشین آلات خودشان را برای مدت سه ماه یا حتی شش ماه جبههها میسپردند ما حتی به خاطر داریم که تعدادی از مهندسان شرکتهای راهسازی و معدن حتی به منطقه اعزام شدند تا بتوانند به گردانهای جهاد سازندگی و جهاد خودکفایی کمک کنند و اصلا گردان سازندگی استان از همین افراد تشکیل شده بود وگرنه سپاه در بدو امر که مهندس نداشت بتواند راه و پل بسازد.
این مهندسان می رفتند تا جاده سازی پل سازی و ... را صورت بدهند و همه آنها به صورت خودجوش بود تا جایی که من به یاد دارم کسی از آنها درخواست کتبی نمیکرد جالب اینجا است که حتی معادن با سپردن ماشین آلاتشان مشکلات جدی هم روبرو میشدند ولی خم به ابرو نمیآوردند و این روحیه غالب در جامعه بود بسیاری از رزمندگانی که در جبهه اسلحه به دست گرفته بودند قبل از آن در مزارع و زمینهای کشاورزی کار میکردند اکثرشان زن و بچه داشتند و همه را به امان خدا رها کرده بودند چون میدانستند که اولویت فعلاً بیرون کردن دشمن است ولی متاسفانه حتی یک فیلم هم در مورد این فداکاریها ساخته نشده است
* مصداقی دارید برای ما بگویید؟
اگر بخواهم یک خاطره بگویم جالب است بدانید که پشتیبانی جبهه مثلاً در مدرسه قلعه شاهرود علام میکرد که یک هزار کمپوت میوه رای جبههها لازم است شاید جوان نسل امروز باور نکند اما بلافاصله باغداران در بخش بسطام و رویان نسبت به تامین میوهها شامل هلو و زردآلو سیب و گلابی آن هم به ساعت و دقیقه نه روزها و هفتهها اقدام میکردند.
مردم بلافاصله دست به کار شده و با شکری که کارخانه قند قدیم میکرد مواد اولیه را ه یک کارخانه که اعلام آمادگی کرده بود ارسال میکردند و به فاصله یک روز کمپوتها به سوی جبهه سرازیر میشد یا اگر قرار بود برای جبههها پنج هزار نان بربری تهیه شود اید باورنکردنی باشد اما تمام این فرایند در دو ساعت انجام میشد و در ساعت سوم وانت نیسان در جاده بود! اینها امروز شبیه قصه و داستان است ولی ما به چشم دیدیم و حتی من خودم در یکی از همین نیسان وانت ها بودم!
* درباره پشتیبانی و پشت جبهه هم بگویید
همه اینهایی که بیان شد البته در کنار تامین نیازهای مردم بود یعنی اصناف و مشاغل و تولیدگران تولیدات مورد نیاز مردم را هم باید انجام میدادند تا زندگی در شهرها جریان داشته باشند و حالا بیایید فرض کنیم که مشاغل و مکاسب صنعتگران و تولید کنندگان و کارگران ما در این فضا که جنگ بر کشور حاکم است فعالیت نمیکردند چه بلایی بر سر کشور و جبههها میآمد؟
در مقابل اما یک نگاه تقلیل گرایانه وجود دارد که معمولاً شهدای عرصه کارگری را کسانی میدانند که اسلحه به دست گرفته و در مقابل دشمن ایستادند در صورتی که صدها هزار نفر صنعتگر و تولید کننده صدها هزار ساعت کار را انجام میدادند تا آن رزمنده بتواند برای دفاع از دشمن اسلحه به دست بگیرد و با کمال تاسف این موضوع دیده نمیشود.
شک نکنید که اگر بخواهید می توانید برای تک تک کارخانه های دوران جنگ روایت های شنیدنی و خواندنی بنویسید
فقط کافی است که در دوران هشت سال دفاع مقدس دو کارخانه تولید کفش در سمنان و مجموعه البرز شرقی در شاهرود را در نظر داشته باشیم و بدانیم که چه رشادتهایی را انجام دادند که خود داستان یک فیلم یا حتی یک سریال است ما متاسفانه مردم استان سمنان هم این مسائل را نمیدانند چون برایشان بازگو نشده است عجیب اینکه حتی کسی نمیداند مجموعه البرز شرقی ۹۷ شهید دارد و متاسفانه این مسائل بازگو نشده است البته ما به نسل جوان حق میدهیم چرا که برای آنها مسائل بیان نشده که بدانند.
* از این دست نقش آفرینیها بسیار هستند، درست است؟
شک نکنید که اگر بخواهید می توانید برای تک تک کارخانه های دوران جنگ روایت های شنیدنی و خواندنی بنویسید اما به چند دلیل اینها امروز کمتر مورد بررسی قرار می گیرد یکی اینکه آن افرادی که در آن زمان کارخانه دار بودند و کارها را سامان می دادند یا نیستند یا سن و سالی دارند علت دوم این است که شاید کمتر گوشی امروز شنوای این مسائل باشد و سوم سلیقه خوبی در این بین نبوده که بتواند همه این موارد را مستند سازی کند
* کنگره ۳ هزار شهید استان سمنان در پیش داریم، چه نظری دارید؟
این کنگرهها خوب هستند زیرا جو استان سمنان را تغییر می دهند فضا را همدل میکنند و یک نوع امید افزایی دارند زیرا ادم رویش های فراوانی را در این فضای معنوی می بیند اما یک بدی هم دارد و آن هم اینکه سال به سال برگزار می شود و 360 روز از سال کسی اصلا سراغی از این رزمندگان و افتخارآفرینان نمی گیرد.
نظر شما