۲۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۳
فرصت تغییر پارادایم در کشاورزی ایران

فرصت تغییر پارادایم در کشاورزی ایران

حدود ۱۰۰ هزار هکتار از جنگل‌ها و مراتع کشور در ۵سال گذشته دچار آتش‌سوزی شده‌اند، اگر این آتش‌سوزی‌ها باسرعت فعلی ادامه یابد، جنگل‌های ایران احتمالاً در ۵دهه آینده از بین خواهد رفت.

به گزارش بازار، حسین شیرزاد تحلیل‌گر و دکترای توسعه کشاورزی در یادداشتی برای اقتصادمدیا نوشت:

تغییرات اقلیمی یکی از ۱۵ چالش هزاره برای آینده جهان و یکی از هفت چالش عمده پیش روی ایران است. ایران با رتبه ۶۷، در آخرین رتبه شاخص CCPI قرار دارد. کشور در هر چهار شاخص کلان سیاست بین‌المللی آب و هوا CCPI ( انتشار گازهای گلخانه‌ای، انرژی‌های تجدیدپذیر، سیاست‌های اقلیمی و میزان مصرف انرژی)، امتیاز بسیار پایینی کسب کرده است.

زیرا یکی از معدود کشورهایی است که هنوز توافق‌نامه پاریس را تصویب نکرده است. سرانه انتشار گازهای گلخانه‌ای ایران جزو بالاترین‌ها در جهان است. ایران به دلیل بحران‌های اقلیمی رو به وخامت و سازوکارهای قدیمی تولید انرژی، در میان کشورهای برتر در انتشار گازهای گلخانه‌ای (GHG) قرار دارد. سهم انرژی‌های تجدیدپذیر آن هنوز زیر ۱٪ است و جزو ۱۰ کشور با بزرگترین ذخایر گازی توسعه‌یافته است .امروزه، ایران موج‌های گرمای شدید و سایر پیامدهای بحران اقلیمی را به طور فزاینده‌ای تجربه می‌کند. متاسفانه علیرغم تعهدات بین المللی، به این شاخص ها در وزارت جهاد کشاورزی و اسناد منتشره اخیر بی اعتنایی شده است.

کشاورزی به تغییرات اقلیمی حساس است و آسیب‌پذیرترین بخش در برابر آن محسوب می‌شود. با توجه به شکنندگی کشاورزی ایران و آسیب‌پذیری آن در برابر خشکسالی، به ویژه به دلیل توپوگرافی آن، بدیهی است که تغییرات اقلیمی تأثیر مخربی بر تولید کشاورزی بویژه بر کشاورزی خرده‌پایی کشور دارد. این تغییرات، خشکسالی و کمبود آب مکرر را به همراه دارد و منابع آبی را خشک می‌کند؛ باعث سیل، دمای بالا و افزایش آفات و بیماری‌های محصولات کشاورزی می‌شود که به نوبه خود، تأثیرات (غیرمستقیم) دیگری مانند مهاجرت های وسیع، فقر، درگیری و ناامنی غذایی را ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر، تغییرات اقلیمی به‌طور مستقیم بهره‌وری کشاورزان را کاهش می‌دهد و به‌طور غیرمستقیم بر شرایط اجتماعی-اقتصادی و معیشت افراد و جوامعی که به آن وابسته هستند، تأثیر می‌گذارد. شوربختانه وزارت جهاد کشاورزی فاقد سند افزایش بهره وری تحت شرایط گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی فزاینده است.

تغییرات اقلیمی را می‌توان توامان به عنوان یک کاتالیزور و یک محرک در نظر گرفت، اما مهم‌تر و اساسی‌تر، مسئله طولانی‌مدت سوء مدیریت مزمن منابع آب در کشوراست.این شامل انتقال آب‌های زیرزمینی از مناطق دورافتاده به مراکز صنعتی و پرجمعیت، تشویق به کشت محصولات نیازمند آب فراوان ، فقدان الگوی کشت سازگار با کم آبی و عدم مدیریت مصرف آب می‌شود. تغییرات اقلیمی حتی بر میزان قیمت اجاره اراضی زراعی در نقاط مختلف کشور تاثیرات عظیمی گذارده ، امری که در تهیه و تدوین الگوی کشت زراعی توجهی بدان نگردیده است. در حالیکه یکی از کلید های عملیاتی شدن الگوی کشت ملی است.

حال، بخش کشاورزی ایران به شدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار گرفته است. خشکسالی‌های مکرر و طولانی مدت سبب کمبود شدید آب و منجر به شور شدن و بیابانی شدن زمین‌های زراعی شده است. البته ایران سابقه طولانی در مواجهه با خشکسالی‌های مکرر و شدید و طوفان‌های گرد و غبار دارد و دو سوم زمین‌های آن بیابانی است. میانگین بارندگی سالانه 240 میلی‌متر شده – کمتر از یک سوم میانگین جهانی انتظار می‌رود در دهه‌های آینده، ایران افزایش 2.6 درجه سانتیگرادی در میانگین دما و کاهش 35 درصدی بارندگی را تجربه کند. بارندگی در ایران به طور ناموزون توزیع می‌شود و دامنه توزیع بارندگی بین ۵ میلی‌متر در برخی مناطق بیابانی و ۱۶۰۰ میلی‌متر در حوضه دریای خزر بسیار متغیر است. علاوه بر این، ۷۰٪ از مساحت زمین تنها ۴۳٪ از بارندگی را دریافت می‌کند. محققان پیش‌بینی کرده‌اند که تا پایان 2050، موج‌های گرما در ایران و غرب آسیا 30 درصد افزایش خواهد یافت به همین دلایل، سازگاری و انطباق کشاورزی کشور با تغییرات اقلیمی در برنامه های ملی وزارت کشاورزی باید تشدید شود تا آسیب‌ پذیری ناشی از آن در نظام بهره برداری کشاورزی ایران کاهش یابد.

بحران آب، مؤلفه اصلی چالش گسترده‌ تر اقلیمی در ایران و دلیل اصلی تشدید سایر بحران‌ها است. میزان بارندگی در ایران در دهه گذشته در مقایسه با نرخ‌های بلندمدت (از ۲۵۰ میلی‌متر به ۲۴۰ میلی‌متر سالانه، طبق اعلام سازمان هواشناسی ایران ) حدود چهار درصد کاهش یافته است. علاوه بر این، جریان رودخانه‌ها در ایران در همین دوره به شدت یعنی نزدیک به ۴۴ درصد کاهش یافته است (از ۸۷ میلیارد متر مکعب به ۴۹ میلیارد متر مکعب سالانه در دهه گذشته). این امر منجر به افزایش چشمگیر استخراج آب‌های زیرزمینی شد. تعداد چاه‌های آب در ایران از ۴۰ هزار حلقه در اواسط دهه 1360 به ۸۴۰ هزار حلقه در دهه 1390 افزایش یافت، که افزایشی ۱۷۰۰ درصدی در کمتر از ۳۰ سال را نشان می‌دهد. افزایش مصرف آب، ذخایر آب‌های زیرزمینی ایران را در کمتر از سه دهه ۷۰ درصد کاهش داد. این امر سرانه ذخیره آب شیرین در ایران را از ۲۶۰۰ متر مکعب در دهه ۱۹۹۰ به کمتر از ۱۲۰۰ متر مکعب تقلیل داده است. نهادهای بین‌المللی، ایران را در بین ۱۷ کشوری قرار می‌دهند که به” روز قیامت صفر آبی” نزدیک می‌شوند، که نشان‌ دهنده پایان منابع آب است. منابع رسمی خاطرنشان کردند که تقریباً ۳۳۴ شهر از ۱۱۵۰ شهر ایران در سال ۲۰۲3 از بحران آب رنج برده‌اند که منجر به رنج حدود ۳۴ میلیون نفر از ۸۰ میلیون نفر از جمعیت کشور “چالش آب” در سال ۲۰۲4 شده است. تقریباً ۱۷ میلیون نفر با چیزی که به عنوان “مرحله قرمز” در بحران های آبی شناخته می‌شود ، یعنی سطح پایین کمبود آب شیرین، مواجه بوده‌اند. وزارت نیروی ایران تأیید کرد که هفت کلان شهر از ۱۰ کلان شهر ایران، از جمله تهران، تابستان گذشته با بحران شدید تأمین آب آشامیدنی مواجه بوده‌اند و در واکنش به کمبود مداوم، برنامه‌هایی برای جیره‌ بندی آب در این شهرها در ماه های آینده وجود دارد. بحران آب ایران جدای از کاهش بارندگی به دمای بالا نیز مربوط می‌شود که تبخیر را افزایش می‌دهد. با این حال، این بحران از یکسوی تا حدی نیز ناشی از استفاده از روش‌های قدیمی تصفیه آب و تکنیک‌های منسوخ توزیع، مصرف و بازیافت آب است و از سوی دیگر هماهنگی همه جانبه بین وزارتین کشاورزی و نیرو را می طلبد که در حال حاضر بخشی نگری علیرغم عمیق تر شدن بحران همچنان در اذهان مدیران دو بخش حاکم است.

متخصصین کشاورزی، تخمین می‌زنند که ایران ۱۵۰ تا ۳۵۰ میلیارد متر مکعب بیش از نیاز خود از ذخایر آب‌های زیرزمینی برداشت کرده است. اما حالا مشخص شده که ارقام بیش از این آمارهاست. کشاورزی سالانه ۸۸.۷ میلیارد متر مکعب از ۹۸.۳ میلیارد متر مکعب آب در ایران را مصرف می‌کند؛ ۸.۳ میلیارد متر مکعب برای آب آشامیدنی استفاده می‌شود ، در حالی که بقیه به بخش صنعت می‌رود. طبق آمارهای رسمی، نرخ تولید غذا به ازای هر متر مکعب آب تقریباً یک چهارم نرخ کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. با این حال، مطالعات نشان می‌دهد که روش‌های مصرف آب در بخش کشاورزی سالانه حدود ۶۰ میلیارد متر مکعب به هدر رفت آب منجر میگردد، زیرا نرخ بهره‌ وری آب در این بخش حداقل دو دهه بر رقم ۳۳ درصد ثابت مانده است که حتی در مقایسه با کشورهایی مانند مصر و لیبی نیز عددی پایین است. گویا درب در وزارت کشاورزی بر همان پاشنه سابق می گردد و دولت برنامه ای برای ارتقای فناوری هوشمندسازی دیجیتال، کشاورزی کانتینری، اقتصاد گردشی آب، کنترل ضایعات و هدر رفت ها ندارد.

طرفه اینکه مطالعات رسمی نشان می‌دهد که حدود ۱۳.۶ درصد یا ۱.۱۳ میلیارد متر مکعب از آب شیرین اختصاص داده شده به بخش شهری در خطوط لوله قدیمی هدر می‌رود. به گفته وزیر نیرو، کل هدررفت آب شیرین در بخش شهری در سال ۲۰۲۲، معادل ۲۸ درصد بوده است. این نرخ به طور متوسط پنج برابر بیشتر از کشوری مثلً آلمان است. این بدان معناست که بحران آب ناشی از تغییرات اقلیمی و مصرف ناپایدار منابع آب، از جمله آب‌های زیرزمینی است. علاوه بر این، زیرساخت‌های رو به زوال خطوط لوله آب و سیستم‌های آبیاری قدیمی، ایران را در آستانه بحرانی لاینحل قرار داده است، تشدید بحران آب در ایران در دو دهه گذشته به افزایش بحران بیابان‌زایی و گرد و غبار کمک کرده و به بحرانی فراگیر و همه‌جانبه تبدیل شده است که زندگی انسان ایرانی و محیط زیست را در ۲۶ استان از ۳۱ استان ایران تحت تأثیر قرار داده است. بر اساس آمارهای سازمان محیط زیست حدود ۶.۵ میلیون هکتار از ۱۲ میلیون هکتار جنگل‌های زاگرس ایران در هفت دهه گذشته نابود شده‌اند.

بر اساس گزارشات سازمان جنگلها و مراتع کشور، مساحت جنگل‌های استان مازندران بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۵ از ۱.۱ میلیون هکتار به ۸۷۰ هزار هکتار کاهش یافته است، به این معنی که ۲۱ درصد از جنگل‌ها تنها در سه دهه نابود شده‌اند . طبق مطالعات رسمی، مساحت بیابان‌های ایران در دهه گذشته تقریباً ۱ میلیون هکتار افزایش یافته است. این سازمان تأیید می‌کند که حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از مناطق سبزکشور مستعد بیابان‌زایی هستند و اشاره می‌کند که تقریباً ۳۲ میلیون هکتار در شرف تبدیل شدن به بیابان هستند. حتی در دهه گذشته، ۷.۲ میلیون هکتار از این مناطق به منبع چشمه های گرد و غبار تبدیل شده است. این در حالی است که شواهد علمی نشان از آن دارد که کشورهای همسایه ایران نیز منبع تولید طوفان‌های گرد و غبار هستند، و وزارت کشاورزی یا اقدام به انعقاد پیمان های بین دولی برای مهار ریزگردها با منشاء خارجی ننموده یا با وجود توافقات گذشته بی اعتنا به مسیر خود ادامه می دهد. بهرحال برنامه ای وجود ندارد. داده‌های میدانی ارتباط بین مشکل زیست‌ محیطی ایران و کشورهای همسایه را نشان می‌دهند. به عنوان مثال، خشکسالی در استان‌های جنوب شرقی ایران، سیستان و بلوچستان، ارتباط زیادی با کمبود جریان آب رودخانه از افغانستان دارد؛ خشکسالی احتمالی در شمال غربی ایران به دلیل کمبود آب رودخانه، نتیجه منطقی پروژه ترکیه برای ساخت سد بر روی رودخانه‌ها است. طوفان‌های گرد و غبار در غرب ایران با خشکسالی و بیابان‌زایی در عراق و سوریه مرتبط است.اما مستندات علمی حاکی از آن است که چشمه های ریزگرد و مناطق بیابانی داخل ایران منبع ۷۰ درصد از این طوفان‌ها هستند که زندگی ۵۷ درصد از جمعیت ایران را تحت تأثیر قرار می‌دهد به گونه ای که روزهای گرد و غبار در ایران از ۳۴ روز در سال 1370 به ۱۲۰ روز در سال 1400 افزایش یافته است. علاوه بر مشکلات سلامتی ناشی از طوفان‌های گرد و غبار، از جمله بیماری‌های تنفسی و قلبی عروقی و انواع سرطان، مطالعات، پیامدهای اقتصادی نامطلوب این طوفان‌ها، مانند کاهش بهره‌وری کشاورزی را برجسته می‌کند که طبق مطالعات، بین ۴ تا ۶ درصد کاهش یافته است. همچنین طوفان‌های گرد و غبار کار روزمره بوروکراسی را مختل کرده و بر سایر فعالیت‌های اقتصادی تأثیر منفی می‌گذارند. مطالعات تخمین می‌زنند که خسارت اقتصادی منتسب به طوفان‌های گرد و غبار که در پنج سال (۲۰۰۲-۲۰۰۷) جنوب و غرب ایران را درنوردید، روزانه ۲۰۸ میلیون دلار آمریکا بوده است. سایر تخمین‌ها، کل خسارت را بین ۲.۲۳ تا ۱۳.۳ میلیارد دلار آمریکا در همین دوره نشان می‌دهند. اگر به قیمتهای ثابت برای سالهای 2020-2025 محاسبه شود اعداد بزرگتر و نگران کننده تری بدست خواهد آمد. مطالعات بین‌المللی می‌گویند ایران یکی از ۱۹ کشوری است که احتمالاً تا سال ۲۰۴۰ به بیابان تبدیل خواهد شد. اگر تدبیری برای این مشکلات در دهه‌های آینده نیاندیشیده شود، بیابان‌زایی و طوفان‌های گرد و غباریزگردها باعث بزرگترین جابجایی جمعیتی خواهد شد.

طی دو سال اخیر 1403-1404 بخش کشاورزی به دلیل فقدان برنامه منسجم انطباق – سازگاری و تهاجمی شدن بحران آب متحمل خسارات زیادی شده است. چنانکه تولید محصولات کشاورزی به طور قابل توجهی کاهش یافته، سهم آن در اقتصاد داخلی نیز از ۲۲ درصد در سال ۲۰۰۲ به تقریباً ۱۳ درصد در سال ۲۰۲3 تقلیل یافته است که نشان دهنده اثرات نامطلوب و قابل توجه بحران آب بر اقتصاد کشاورزی و اقتصاد ملی کشور به طور کلی است. حال بحران آب با مشکلات اساسی در تولید محصولات کشاورزی و امنیت غذایی مرتبط شده است. داده‌ها نشان می‌دهد که ترکیبی از متغیرها در دهه گذشته منجر به کوچک شدن ۲۵ درصدی بخش کشاورزی در کمتر از شش سال شده و در نتیجه، این امر منجر به از دست رفتن ۱.۲ میلیون شغل گشته است. کوچک شدن بخش کشاورزی با افزایش وابستگی به خوراک دام وغلات وارداتی، امنیت غذایی ایران را به طور جدی تحت تأثیر قرار داده است. ایران حدود ۱۴ میلیون هکتار زمین کشاورزی دارد؛ شش میلیون هکتار از این زمین‌ها به کشاورزی آبی و هشت میلیون هکتار به کشاورزی دیم اختصاص دارد . اما به دلیل کمبود آب و اثرات نامطلوب آن بر کشاورزی، ایران در سال ۲۰۱۸ حدود ۳۸ درصد از غلات مورد نیاز خود را وارد کرد. ایران برای توسعه بخش کشاورزی به حدود ۱۲۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد، از جمله ۲۴ میلیارد دلار برای سرمایه‌گذاری‌های فوری برای ارتقاء سیستم‌های آبیاری و افزایش بهره‌وری زمین‌های کشاورزی . سرمایه‌گذاری در این بخش از نظر سود آوری و نقش آن در امنیت غذایی از طریق کشاورزی در خارج از کشور یا کشت فراسرزمینی برای سرمایه‌گذاران امیدوارکننده است. با وجود این مشوق‌ها، این بخش هنوز سرمایه‌گذاری بین‌المللی زیادی را دریافت نکرده است. این امر تا حدودی به دلیل موانعی مانند فقدان دیپلماسی کشاورزی و حمایتهای دیپلماتیک، تحریم‌های بین‌المللی، نرخ ارز ناپایدار پول ملی، ماهیت خاص اقتصاد ایران، سیستم حقوقی پیچیده و مشکلات ساختاری است.

با این حال، در صورت عدم تأثیر تغییرات اقلیمی، این پدیده نادر بود و فقط هر ۸۰ سال یک بار رخ می‌دهد. امتداد این شرایط و موج‌های گرمای بی‌سابقه، دوره‌های خشکسالی و کاهش تدریجی منابع آبی، سالانه ده‌ها هزار ایرانی را مجبور به جستجوی زیستگاه‌های جدید می‌کند. در میان این مهاجران اقلیمی، افرادی با پیشینه کشاورزی، کارگری و ماهیگیری به همراه خانواده‌هایشان وجود دارند که به صورت دسته جمعی مناطق روستایی را به مقصد مراکز شهری ایران در جستجوی منابع جدید معاش ترک می‌کنند. سخن نهایی آنکه موقعیت مکانی و تنوع اقلیمی ایران، آن را در معرض طیف وسیعی از خطرات مرتبط با آب و هوا قرار می‌دهد. یکی از مهمترین پیامدهای تغییرات اقلیمی در ایران، تشدید کمبود آب و خشکسالی است. با توجه به اینکه بخش بزرگی از خاک ایران به عنوان خشک یا نیمه خشک طبقه‌بندی شده است، ایران به شدت به منابع محدود آب خود برای کشاورزی، صنعت و مصرف خانگی متکی است. با این حال، افزایش دما و الگوهای نامنظم بارندگی منجر به کاهش بارندگی، کاهش پوشش برف در مناطق کوهستانی و افزایش نرخ تبخیر شده و تنش آبی را در سراسر کشور تشدید کرده است. برای مقابله با تغییرات اقلیمی در ایران، یک رویکرد جامع و چند وجهی مورد نیاز است؛ رویکردی که عوامل اصلی آسیب ‌پذیری را مورد توجه قرار داده و در برابر اثرات آن تاب‌آوری ایجاد کند. یک نمونه از این رویکردها، آغاز استراتژی‌های مدیریت پایدار آب در بخش کشاورزی است. پذیرش فناوری‌های صرفه‌جویی در مصرف آب، ترویج شیوه‌های آبیاری کارآمد، سرمایه‌گذاری در ارتقاء زیرساخت‌های آب و اجرای مقررات برای جلوگیری از بهره‌برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، همگی به کاهش کمبود آب و بهبود امنیت آب در ایران کمک می‌کنند. علاوه بر این، نیاز به گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر وجود دارد. تسریع گذار به منابع انرژی تجدیدپذیر، مانند انرژی خورشیدی، بادی و برق‌آبی، می‌تواند وابستگی ایران به سوخت‌های فسیلی را کاهش دهد، انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهد و استقلال و پایداری انرژی را ارتقا دهد.ترویج شیوه‌های کشاورزی هوشمند در برابر تغییرات اقلیمی، مانند گونه‌های زراعی مقاوم در برابر خشکسالی، تکنیک‌های حفاظت از خاک و سیستم‌های آبیاری کم‌مصرف، می‌تواند تاب‌آوری بخش کشاورزی ایران را در برابر اثرات تغییرات اقلیمی افزایش دهد. سرمایه‌گذاری در تحقیقات کشاورزی و خدمات ترویجی، ارائه مشوق‌های مالی برای شیوه‌های کشاورزی پایدار و تقویت طرح‌های بیمه کشاورزی می‌تواند از تلاش‌های سازگاری پشتیبانی کند. مهم‌تر از آن، حفاظت و احیای اکوسیستم‌های طبیعی ایران، از جمله جنگل‌ها، تالاب‌ها و مناطق ساحلی، می‌تواند تنوع زیستی، خدمات اکوسیستمی و تاب‌آوری در برابر اثرات تغییرات اقلیمی را افزایش دهد. این بدان معناست که اجرای برنامه‌های مدیریت مناطق حفاظت‌شده، اجرای مقررات زیست‌محیطی و ترویج ابتکارات حفاظتی مبتنی بر جامعه می‌تواند به حفظ میراث طبیعی ارزشمند ایران کمک کند. در مجموع، شواهد نشان می‌دهد که ایران دیگر به بحران نزدیک نمی‌شود؛ بلکه در حال حاضر در خشکسالی تمدنی قرار دارد. این مرحله صرفاً مربوط به بارندگی کم نیست، بلکه مربوط به فروپاشی ساختاری سیستم‌هایی است که زمانی کشاورزی، زندگی شهری، بهداشت عمومی و ثبات را حفظ می‌کردند. همگرایی تنش‌های اقلیمی، سوءمدیریت مزمن در آب و کشاورزی، نابرابری منطقه‌ای، زوال زیرساخت‌ها و بروز ناآرامی‌ها در بطن حوضه های آبخیز ، نقطه عطفی به سوی آوارگی گسترده و تأثیر اقتصادی پایدارتر است. بنابراین در شرایط سخت کنونی، ضروری است تا وزارتخانه کشاورزی از موضع انفعال فعلی خارج گردد. همه باید کمک کنیم و با تدوین برنامه های علمی و اجرایی فرصت تغییر پارادایم در کشاورزی ایران را فراهم آوریم.

کد خبر: ۳۶۴٬۴۳۴

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha