به گزارش بازار، صابر گلعنبری در تحلیلی درباره حمله رژیم اسرائیل به قطر نوشت که بخشهایی از آن را میخوانید:
عصر امروز جنگندههای اسرائیلی دفتر خلیل الحلیه رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه در دوحه پایتخت قطر را هدف حمله قرار دادند. به نظر میرسد که اسرائیل منتظر بازگشت رهبران حماس از ترکیه به قطر بود تا آنها را هدف قرار دهد.
گفته میشود که رهبران حماس در این دفتر مشغول بررسی ایدههای دونالد ترامپ (البته تله) برای آتش بس بودند. شبکه الجزیره به نقل از یک مقام حماس از شکست عملیات ترور خبر داده است؛ اما هنوز خبر رسمی در این باره از جانب حماس و قطر منتشر نشده است.
دقیقا ساختمان محل نشست رهبران حماس هدف قرار گرفته است، اما با شکست عملیات باید دید که علت چه بوده است، آیا دستگاههای امنیتی قطر سریعا مقامات حماس را پس از نزدیک شدن جنگندهها به آسمان منطقه و قطر مطلع کردهاند یا خود حماس اخیرا پس از بالا گرفتن احتمال ترور رهبرانش در خارج تدابیری برای چنین مواقعی اندیشیده بود و به نوعی فریب ترامپ را با فریب متقابلی پاسخ داده است؟ یا .....
اما حمله به دفتر حماس برای ترور رهبران آن صرفا اقدامی علیه این جنبش نیست، بلکه خود قطر و حوزه حساس ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خلیج فارس نیز در کانون اهداف است.
اما خود این حمله که حتما با چراغ سبز ترامپ علیه کشوری که آمریکا در آن پایگاه دارد، صورت گرفته است، نشانه دیگری بر کودتای ترامپ علیه سیاستهای سنتی و ساختارهای تعریف شده در نظام آمریکا در تعامل با متحدان است و از این منظر واجد پیامدهایی نه در کوتاه مدت بلکه در میان مدت و بلند مدت خواهد بود و این سیاست دستکم پیشرانی برای متحدان آمریکا در منطقه برای نزدیکی به چین و روسیه در آینده خواهد بود.
از دیگر تبعات راهبردی این حمله به قطر، رسیدن لیبرالیسم در روابط بینالملل به خط پایان و بازگشت چشمگیر واقعگرایی متکی به اعمال قدرت و زور به این روابط است که نوعی عقبگرد دنیای مدرن به گذشته خشنتر خود است. در کنار خود حمله، اعلام آشکار اسرائیل مبنی بر انجام آن و همچنین دستکم هماهنگی پیشنی با آمریکای ترامپ و تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ خود گواهی بر این مدعاست.
فعلا از پیامدهای آنی این حمله به احتمال زیاد تعلیق یا لغو وساطت قطر در مذاکرات میان حماس و اسرائیل است. اما این رفتار ترامپ که این چنین بیپروا و بیمحابا با حمله به یک کشور متحد که چند ماه پیش به آنجا سفر کرد، موافقت میکند، نشانه عصبانیت او از مخالفت حماس با توافق تسلیم و همچنین عجله بسیار او برای رسیدن به چنین توافقی پس از شکست در دیگر پروندههای بینالمللی است.
ترامپ که در دو پرونده اوکراین و ایران به توافق دلخواه خود نرسیده است، به شدت از این که یک گروه نیز در مقابل تهدیدهای او همچنان خواستههای خود را مطرح و با توافقی مطلوبِ رئیس جمهور آمریکا مخالفت میکند، عصبانی است و همچنین معتقد است که دوحه فشار کافی بر رهبران حماس نمیآورد. از این منظر موافقت با حمله به متحد قطری نیز بیارتباط با خلق و خوی خاص ترامپ نیست.
کما این که نتانیاهو و اسرائیل نیز که تحت فشار شدید افکار عمومی جهان برای پایان دادن به این جنگ هستند، در واقع با این کار به دنبال این بودند که حماس کاملا دچار خلا رهبری شود و بتواند در این شرایط، شروط خود را بر باقیمانده این سازمان تحمیل کند تا جنگ غزه با تضمین آینده سیاسی او پایان یابد.
ناگفته هم نماند که حمله اسرائیل به قطر پس از خط خبری تحریکآمیز علیه این کشور در هفتههای اخیر از طرف نتانیاهو و شرکایش و رسانههای راستگرا صورت گرفت.
نظر شما