به گزارش بازار، نشریه فایننشال تایمز در گزارشی به بررسی شخصیت مبهم «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا پرداخت.
در این گزارش آمده است: «سیاستهای متناقض دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، قاره اروپا را در موقعیتی دشوار و نامطمئن قرار داده است. این ابهام، که از دیدارهای دیپلماتیک تا اعمال تعرفههای اقتصادی و وعدههای امنیتی نصفهنیمه به اوکراین دیده میشود، نهتنها متحدان سنتی آمریکا را سردرگم کرده، بلکه خطر بیثباتی در منطقه را افزایش داده است. کارشناسان هشدار میدهند که این وضعیت، که ترکیبی از تعهدات محدود و وعدههای مبهم است، میتواند اروپا را در برابر تهدیدات خارجی آسیبپذیرتر کند، بدون اینکه انگیزهای قاطع برای خودکفایی نظامی ایجاد کند».
نگرانی جهان از اقدامات متناقض ترامپ
در هفتههای اخیر، اقدامات متناقض ترامپ توجه جهانی را جلب کرده است. او با برگزاری یک دیدار رو در رو با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به این کشور اعتبار قابلتوجهی بخشید، اما همزمان تعرفههایی بر هند اعمال کرد به دلیل تجارت با مسکو. این دوگانگی در برخورد با اوکراین نیز مشهود است؛ او در فوریه گذشته ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، را در دفتر بیضی کاخ سفید غافلگیر کرد، اما این هفته با مهمانی گرم از او استقبال کرد. درباره پایان جنگ اوکراین، ترامپ از ارائه تضمین امنیتی مشابه آنچه به ژاپن، فیلیپین یا بیشتر کشورهای اروپایی داده میشود، خودداری کرده، اما یک حمایت احتمالی از سوی آمریکا را هم رد نکرده است. این رویکرد مبهم، واکنشها و تحلیلهای متفاوتی را در پی داشته است.
ابهام ترامپ، بدترین سناریو برای اروپاست
کارشناسان معتقدند که ابهام ترامپ بدترین سناریو برای اروپا است. اگر او بهطور شفاف اعلام میکرد که اوکراین، اروپا و ناتو را رها میکند، قاره مجبور میشد هرچه سریعتر به سمت خودکفایی نظامی حرکت کند. این سناریو، هرچند چالشبرانگیز، حداقل یک هدف مشخص برای رهبران و رأیدهندگان ایجاد میکرد. از سوی دیگر، اگر او بهطور قاطع از اروپا حمایت میکرد، نگرانیها به حداقل میرسید. اما وضعیت کنونی، که ترکیبی از حمایت نصفهنیمه و سردرگمی است، اروپا را در موقعیتی قرار داده که نه کاملاً امن است و نه به اندازه کافی برای تغییر جدی انگیزه دارد. یک دیپلمات ارشد اروپایی که نخواست نامش فاش شود، گفت: «ما بین امید و ناامیدی گیر کردهایم. انرژیمان صرف جلب رضایت ترامپ میشود، در حالی که باید روی ساختن یک اروپا مستقل متمرکز شویم.»
ابهام ترامپ باعث فلج استراتژیک اروپا شده است
این موضوع بهویژه در مورد اوکراین حساسیت بیشتری دارد. اگر آمریکا بهطور کامل از اجرای هرگونه توافق صلح کنار میکشید، اروپا مجبور میشد با ارسال سلاح و استقرار نیرو، اوکراین را تقویت کند تا از فاجعهای احتمالی در همسایگیاش جلوگیری کند. اما تعهد نصفهنیمه آمریکا و وعدههای امنیتی مبهم، میتواند اوکراین و متحدانش را در وضعیت نامطمئنی نگه دارد. یک تحلیلگر سیاسی در بروکسل اظهار داشت: «این ابهام، به جای ایجاد انگیزه برای اقدام قاطع، نوعی فلج استراتژیک ایجاد کرده است.»
بحرانها گاهی میتوانند محرک تغییر باشند. فوریه گذشته، زمانی که زلنسکی با رفتار سرد ترامپ روبهرو شد و جی.دی. ونس به راستگرایان افراطی آلمان پیش از انتخابات فدرال دلگرمی داد، بسیاری از اروپاییها احساس نگرانی شدید کردند. این رویدادها ذهنها را متمرکز کرد و حتی دولت ائتلافی آلمان را به فکر استقراض نامحدود برای دفاع انداخت. اما اگر این باور شکل بگیرد که فوریه یک استثنا بود و ترامپ ممکن است شریکی نیمهمفید باشد - نه هری ترومن و نه چارلز لیندبرگ - انگیزه برای تغییرات بزرگ کاهش مییابد. در این صورت، آیا رأیدهندگان حاضرند از مصرف شخصی و رفاه دولتی بگذرند تا هزینه بازسازی نظامی قاره را تأمین کنند؟ آیا رهبران قدرت ملی را واگذار میکنند تا تصمیمگیری امنیتی یکپارچه شود؟ کارشناسان تردید دارند، بهویژه اگر احزاب پوپولیست با شعار «کره نه تفنگ» در انتخابات بعدی پیروز شوند.
ترامپ از جلب توجه و چاپلوسی لذت میبرد
ترامپ به نظر نمیرسد عمداً این ابهام را برای جلوگیری از خودکفایی اروپا ایجاد کند؛ او صرفاً از جلب توجه و چاپلوسی لذت میبرد. رهبرانی مانند کِر استارمر از بریتانیا، امانوئل مکرون از فرانسه و اورزولا فون در لاین از اتحادیه اروپا، اگر ترامپ کاملاً به امنیت اوکراین متعهد بود یا کاملاً آن را نادیده میگرفت، برای خوشامدگویی به کاخ سفید هجوم نمیآوردند. این ابهام و امید به جلب رضایت او، آنها را درگیر نگه داشته است. یک تحلیلگر روابط بینالملل گفت: «این رفتار مثل روابط عاطفی است؛ وقتی نمیدانی طرف مقابل چه میخواهد، تلاشت دوچندان میشود.»
نگرانی از حمایت نصفهونیمه آمریکا از اروپا
این دوگانگی در سیاستهای داخلی آمریکا نیز دیده میشود. جمهوریخواهانی مانند لیندسی گراهام ابتدا ترامپ را محکوم میکنند و بعد به او میپیوندند، یا برعکس، مثل استیو بنن. اگر او بر وفاداری و دشمنی دائمی اصرار میورزید، انگیزهای برای جلب نظرش باقی نمیماند. اما همین رویکرد، بدون قصد قبلی، میتواند امنیت اروپا را تضعیف کند. نبود کامل آمریکا قابلتحلیل است، اما حمایت نصفهنیمهای که امید واهی به حفظ نظم پس از ۱۹۴۵ میدهد، خطرناکتر است.
اروپا میتواند از ترامپ حمایت کوتاهمدت بخواهد بدون اینکه هدف خودکفایی را فراموش کند، اما سابقه نشان میدهد این قاره در برابر بحرانها کند عمل کرده است. پس از تهاجم روسیه به گرجستان در ۲۰۰۸ و کریمه در ۲۰۱۴، هنوز درباره قدرت نرم حرف میزد. بسیاری از دولتها حتی با هشدارهای اطلاعاتی آمریکا در زمستان ۲۰۲۱-۲۲، باور نداشتند پوتین تمام اوکراین را هدف قرار دهد. بخش زیادی از جنوب اروپا هنوز در برابر هزینههای دفاعی مقاومت میکند. هر نشانهای از بازگشت آمریکا برای دفاع از اروپا، برخی رأیدهندگان را متقاعد میکند که بازسازی نظامی عجلهای ندارد. دموکراسیهای ثروتمند فقط در بحران حاضر به اصلاح دردناکاند، و ترامپ اروپا را در آستانه آن نگه میدارد. وقتی میگویند «میتوانست بدتر باشد»، در واقع همینطور است.
نظر شما