به گزارش بازار، گروهی از افراد، با توجه به تجهیز و تدارکات رژیم، معتقد به حمله مجدد به ایران هستند، گروهی دیگر با استناد به تحولات اخیر داخلی و خارجی، عراق را هدف برجسته بعدی دانسته و برخی دیگر نیز معتقدند که همزمان با طرح خلع سلاح، این لبنان است که مورد هجوم قرار می گیرد. حتی اخیرا برخی یمن را نیز به نام مقصد جدید رژیم نام میبرند. در کنار همه اینها بحث تهاجم گسترده به شهر غزه نیز وجود دارد. البته منظور همه این افراد، ورود به جنگ است وگرنه رژیم روزانه در برخی از این کشورها مانند لبنان و غزه حملات هوایی انجام میدهد.
با این حال نگارنده معتقد است که این بعید است که حتی خود صهیونیستها نیز در این مرحله، ترتیب بندی کاملی داشته باشند بلکه چه آنها و چه ما در همه جبههها در حال آماده شدن برای یک نبرد دیگر هستیم، خصوصاً که نبردهای بعدی به دلیل سرنوشتساز بودن مستلزم آمادهسازیهای زیرساختی فراوان در هر دو سمت هستند.
پس کِی درگیری رخ خواهد داد؟ من معتقدم که این وابسته به یکسری آیتمهای عملیاتی در رژیم و در هر کشور هدف است که به محض اینکه این آیتمها یا متغیرها به مرحله بهره برداری برسند، جنگ جدید در این کشورها قطعی میشود.
این تجربه مخصوصا در سوریه ثابت شد، جایی که هیچکس تصور حمله به سوریه را نداشت. بیشتر شواهد نیز حاکی از این است که آن حملات، بر اساس وقوع تحولات میدانی بود و گفته میشود پس از حملات فوق، حتی بررسیهایی در رژیم انجام شد که در زمانبندی این حملات اشتباهاتی رخ داد زیرا علیرغم وقایع بعدی سویداء که به نفع رژیم بود، اما به دلیل حملات به یک کشور خلع سلاح شده، در وسط پروژه خلع سلاح عراق و لبنان، این به ضرر خط روایی صهیونیستها تمام شد.
اکنون شواهد کافی برای آغاز کارزار در هر یک از این عرصهها وجود دارد اما نقطه شروع، وابسته به چندین متغیر پیچیده سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی، نظامی و عملیاتی است. به نظر میرسد هر گاه که این متغیرها تکمیل شوند، کارزار جدید نیز آغاز خواهد شد.
در یک نتیجهگیری منطقی نیز بهترین راه جهت ضربه به طرحهای دشمن نیز دستکاری متغیرهای فوق است.
نظر شما