۱۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۹
فرصتی که زیر چرخ توسعه له می‌شود؛ صنایع کوچک در منگنه بی‌توجهی

فرصتی که زیر چرخ توسعه له می‌شود؛ صنایع کوچک در منگنه بی‌توجهی

امروز وقت آن است که صنایع کوچک، از حاشیه به متن اقتصاد کشور منتقل شوند. نباید اجازه داد فرصتی که در دل این صنایع نهفته است، زیر چرخ توسعه‌ی ظاهری له شود.

امیررضا اعتمادی، کارشناس اقتصادی و عضو اتاق بازرگانی؛ بازار: در اقتصاد ایران، یکی از بزرگ‌ترین تناقض‌ها همان‌جایی رخ داده که باید نقطه قوت و تکیه‌گاه ما باشد؛ جایی که نامش "صنایع کوچک" است، اما نقشی بسیار بزرگ دارد. ما کشوری هستیم با هزاران بنگاه صنعتی کوچک، با کارگاه‌هایی که سال‌هاست در دل محله‌ها، شهرک‌ها و استان‌های مختلف، چرخ اقتصاد را آرام نگه داشته‌اند؛ اما همین بنگاه‌ها، اغلب فراموش‌شده‌ترین بخش سیاست‌گذاری‌های اقتصادی‌اند. سؤال اصلی اینجاست: چرا در کشوری با این‌همه ظرفیت انسانی و جغرافیایی، صنایع کوچک هنوز سهمی ناچیز در تولید ناخالص داخلی و صادرات دارند؟ و چرا صدها هزار شغل بالقوه در دل همین صنایع، هنوز بالفعل نشده‌اند؟

نقش صنایع کوچک در اقتصاد؛ ستون فقراتی که دیده نمی‌شود

در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، از ایالات متحده تا آلمان و ژاپن، بنگاه‌های کوچک نه‌تنها ستون فقرات اشتغال هستند، بلکه موتور نوآوری، صادرات و توسعه پایدار نیز محسوب می‌شوند. بیش از ۹۹٪ از بنگاه‌های اقتصادی در اتحادیه اروپا، بنگاه‌های کوچک و متوسط‌اند که بیش از ۶۵٪ اشتغال و بیش از ۵۰٪ تولید ناخالص داخلی این اتحادیه را شکل می‌دهند. در ژاپن، این نسبت حتی بالاتر است و صنایع کوچک نزدیک به ۷۰٪ اشتغال را در اختیار دارند.

اما در ایران، با وجود آن‌که حدود ۹۴٪ از واحدهای صنعتی فعال در کشور جزو بنگاه‌های کوچک و متوسط‌اند، سهم آنها از تولید ناخالص داخلی صنعتی تنها ۱۴ تا ۱۵ درصد است. از این هم تأسف‌بارتر، سهم صنایع کوچک از صادرات صنعتی ایران است که اغلب به زیر ۱۰ درصد می‌رسد.

به عبارت ساده‌تر: ما از نظر کمّی صاحب صنایع کوچک هستیم، اما از نظر کیفی، آن‌ها را به حال خود رها کرده‌ایم.

مشکلاتی که صنایع کوچک را زمین‌گیر کرده‌اند

اگر بخواهیم آسیب‌شناسی دقیقی از وضعیت صنایع کوچک ارائه دهیم، باید چند محور اصلی را به‌عنوان گلوگاه‌های این بخش شناسایی کنیم:

۱. تأمین مالی سخت و ناکارآمد

بنگاه‌های کوچک در ایران بیش از هر چیز از "بی‌پولی نظام‌مند" رنج می‌برند. بانک‌ها، به‌دلیل سازوکارهای سخت‌گیرانه، تمایلی به تسهیلات‌دهی به این واحدها ندارند؛ و وقتی هم که می‌دهند، نرخ سود بالا و وثیقه‌های سنگین، عملاً امکان بازپرداخت را ناممکن می‌کند.

حتی صندوق‌های حمایتی موجود نیز پوشش محدودی دارند و دسترسی به منابع بازار سرمایه برای این بنگاه‌ها هنوز در حد شعار باقی مانده است. نتیجه؟ هزاران واحد صنعتی کوچک یا نیمه‌فعال‌اند، یا زیر بار بدهی، یکی‌یکی تعطیل می‌شوند.

۲. نبود شبکه فروش و بازاریابی

یکی از مهم‌ترین ضعف‌های صنایع کوچک در ایران، نبود شبکه فروش داخلی و صادراتی است. بسیاری از این بنگاه‌ها «جزیره‌ای» عمل می‌کنند. آن‌ها نه بازار هدف را می‌شناسند، نه توان جذب مشتری خارجی را دارند.

در کشورهایی مثل ترکیه یا مالزی، دولت‌ها با ایجاد سامانه‌های پیوند تولید و تقاضا، و ارائه پلتفرم‌های دیجیتال برای حضور در بازارهای جهانی، این مشکل را تا حد زیادی حل کرده‌اند. اما در ایران، هنوز بسیاری از تولیدکنندگان نمی‌دانند چه چیزی، کجا، به چه قیمتی و برای چه کسی تولید کنند.

۳. نبود زیرساخت پایدار (انرژی و آب)

ناترازی برق، کمبود آب و اختلال در زیرساخت‌های شهری و صنعتی، بنگاه‌های کوچک را بیشتر از صنایع بزرگ زمین‌گیر کرده است. به‌عنوان مثال، در استان‌هایی مثل یزد، قطعی برق مکرر باعث شده تنها ۳۰٪ ظرفیت واحدهای کوچک فعال بماند.

صدور بی‌رویه مجوز بدون برنامه‌ریزی برای زیرساخت، فقط به ریشه‌سوزی ظرفیت‌های موجود منجر می‌شود.

۴. ناهماهنگی نهادی و نبود اطلاعات دقیق

یکی از عجیب‌ترین مشکلات ایران، عدم وجود پایگاه اطلاعاتی جامع درباره صنایع کوچک است. ما هنوز نمی‌دانیم دقیقاً چه تعداد بنگاه کوچک فعال داریم، ظرفیت تولیدشان چیست، چقدر اشتغال دارند یا چه سهمی در ارزش افزوده دارند.

افزون بر این، نهادهای مختلف دولتی و شبه‌دولتی – از وزارت صمت تا شرکت شهرک‌های صنعتی – هر کدام برنامه‌هایی دارند که با یکدیگر هم‌افزایی ندارد. نتیجه، سردرگمی تولیدکننده و هدررفت منابع است.

راهکارهایی که قابل اجراست، اگر بخواهیم

همیشه گفته می‌شود که حل مشکلات صنایع کوچک پیچیده است، اما واقعیت این است که اگر بخواهیم، راهکارها مشخص‌اند:

توسعه پلتفرم‌های تبادل اطلاعات تولید

باید یک سامانه ملی از ظرفیت‌ها، نیازها و بازارهای صنایع کوچک شکل بگیرد. این اطلاعات به دولت، صادرکننده، واردکننده و مشتری داخلی کمک می‌کند تا زنجیره تأمین را شفاف و پویا کند.

اصلاح و هدف‌مندی نظام تأمین مالی

تسهیلات بانکی باید متناسب با دوره بازگشت سرمایه بنگاه‌های کوچک طراحی شود؛ صندوق‌های ضمانت توسعه یابند؛ ابزارهایی مثل تأمین مالی جمعی و اوراق مشارکت بنگاه‌ها وارد فاز عملیاتی شوند.

دولت باید به‌جای تسهیلات بلاعوض، بر «تضمین بازپرداخت» متمرکز شود تا هم انگیزه ایجاد شود، هم منابع هدر نرود.

آموزش و توانمندسازی

صنایع کوچک باید با مهارت‌های بازاریابی، صادرات، قوانین بین‌المللی تجارت، حقوق مالکیت فکری و مدیریت مالی آشنا شوند. برای این کار می‌توان از ظرفیت دانشگاه‌ها، اتاق بازرگانی، و پارک‌های علم و فناوری استفاده کرد.

تسهیل مقررات و ثبات‌بخشی به اقتصاد

روند صدور مجوزها، مالیات‌ستانی، و بیمه باید ساده و شفاف شود. همچنین مهم‌تر از همه، صنایع کوچک بیش از هر چیز نیازمند «ثبات اقتصادی» هستند؛ اگر نرخ ارز، نرخ بهره و قوانین ناگهان تغییر کنند، این بنگاه‌ها اولین قربانی خواهند بود.

جمع‌بندی | توسعه از پایین ممکن است، اگر بالا نگاه کند

توسعه اقتصادی ایران، نه با ابرپروژه‌های نفتی و خودروسازی‌های میلیاردی، که با هزاران کسب‌وکار کوچک اما زنده و پویا ممکن می‌شود. امروز وقت آن است که صنایع کوچک، از حاشیه به متن اقتصاد کشور منتقل شوند.

نباید اجازه داد فرصتی که در دل این صنایع نهفته است، زیر چرخ توسعه‌ی ظاهری له شود. اگر دولت، بخش خصوصی و نظام بانکی در کنار یکدیگر بایستند، صنایع کوچک نه‌تنها زنده می‌مانند، بلکه قلب تپنده تولید ملی خواهند شد.

کد خبر: ۳۵۷٬۴۸۸

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha