علیرضا مبصر؛گروه بانک و بیمه: در حالی که اقتصادجهانی و بازارها با سرعتی فزاینده بهسوی دیجیتالیسازی خدمات مالی میتازد، توافق تاریخی میان بانک JPMorgan و صرافی رمزارزی Coinbase نشان میدهد مرزهای میان بانکداری سنتی و اقتصاد دیجیتال بهسرعت در حال فروپاشیاند. این همکاری نهتنها امکان اتصال مستقیم حسابهای بانکی به کیفپولهای رمزارزی را فراهم میکند، بلکه آغازی است بر یک دگرگونی عمیق در نحوه گردش سرمایه، مالکیت داده و مفهوم اعتماد مالی در قرن بیستویکم.
در چنین فضایی، کشورهایی که بستر رشد فینتک را فراهم کردهاند، به سرعت در حال جذب سرمایه، تقویت زیرساخت و بازیابی نقش کلیدی در اقتصاد جهانیاند. اما در سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه مانند ایران هنوز درگیر چالشهایی بنیادیناند: سیاستگذاری متناقض، نگاه دستوری به فناوری، نبود قوانین شفاف و غیبت در بازی دادهها و داراییهای دیجیتال.
در این یادداشت با مرور توافق Coinbase–JPMorgan، نگاهی تحلیلی به مفهوم فینتک، ساختار قدرت در حوزه دادههای مالی، پیامدهای ورود بانکها به بازار رمزارز و در نهایت، هشداری صریح درباره جایگاه ایران در این میدان جهانی ارائه خواهیم داد.
فین تک مسیر توسعه ای که در ایران جدی گرفته نشده است
در سادهترین تعریف، فینتک (Financial Technology) یعنی استفاده از فناوری برای ارائه خدمات مالی بهتر، سریعتر و کمهزینهتر. این مفهوم حالا فقط به استارتاپها محدود نیست، بلکه بانکها، شرکتهای بیمه، بورسها و حتی رگولاتورها را هم دربر میگیرد. از پرداخت موبایلی گرفته تا سرمایهگذاری غیرمتمرکز، از اعتبارسنجی هوشمحور تا وامدهی P۲P همه در قلمرو فینتک قرار دارند.
در کشورهای توسعهیافته، فینتکها مسیر رشد و نفوذ را با حمایت نهادهای حاکمیتی، قوانین شفاف و زیرساختهای ارتباطی پیش رفتهاند. آنها نهتنها تهدیدی برای بانکها تلقی نمیشوند، بلکه بهعنوان مکمل سیستم مالی کلاسیک شناخته میشوند.
اما در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، فینتک هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. چند دلیل اصلی برای این عقبماندگی وجود دارد:
سیاستگذاران اغلب با دیده تردید یا تهدید به آن نگاه میکنند
زیرساختهای قانونی و فناوری، پاسخگوی نیازهای نوآورانه نیست
تحریمها و انزوای بینالمللی، دسترسی به خدمات جهانی را مسدود کردهاند
بخش خصوصی نیز اغلب در هراس از برخوردهای بی جا و بی هدف یا مالیاتی، از توسعه عقب میکشد. این عقبماندگی در حالی اتفاق افتاده که کشورهای مشابه ایران، از جمله هند، برزیل یا ترکیه با اصلاح سیاستها، مسیر حمایت از فینتک را در پیش گرفتهاند و موفق شدهاند بخش بزرگی از جمعیت بدون حساب بانکی را وارد اقتصاد دیجیتال کنند. بنابراین اگر ایران بخواهد از قافله اقتصاد دیجیتال عقب نماند، الگوگیری از مسیر کشورهای توسعهیافته و ایجاد بستر مناسب برای شکوفایی فینتک، یک ضرورت است نه انتخابی که مثل همیشه بتوانیم فکری به آن نکنیم.
وقتی بانک و بلاکچین توافق می کنند؛ توافقی که نظم سنتی را زیر سؤال برد!
در یکی از مهمترین رویدادهای دنیای فینتک و رمزارز، بانک JPMorgan Chase، بزرگترین بانک تجاری آمریکا، با صرافی رمزارزی Coinbase Global به توافقی تاریخی دست یافت؛ توافقی که بر مبنای آن، حسابهای بانکی مشتریان بهطور مستقیم به کیفپولهای رمزارزی آنها متصل میشود. این ارتباط مستقیم قرار است از سال آینده میلادی اجرایی شود و معادلات سنتی نظام مالی را دگرگون کند.
تا پیش از این، کاربران برای اتصال حسابهای بانکی به اپلیکیشنهای رمزارزی مجبور بودند از واسطههایی مانند Plaid یا MX Technologies استفاده کنند؛ شرکتهایی که دادهها را از بانک دریافت و به اپلیکیشنها منتقل میکردند. اما با این توافق، Coinbase میتواند بدون نیاز به این واسطهها، به اطلاعات بانکی کاربران دسترسی داشته باشد، تراکنشها را سادهتر انجام دهد و کنترل بیشتری بر فرایندهای دادهای داشته باشد.
جالب آنکه، بر خلاف تصور اولیه، کوینبیس اعلام کرده که همچنان روابط خود را با گردآورندگان داده حفظ خواهد کرد. اما روشن است که استفاده از اتصال مستقیم، مزایای استراتژیک بسیار بیشتری دارد؛ از جمله افزایش امنیت دادهها، کاهش هزینههای تراکنش و حذف نقاط اصطکاک میان بانک و پلتفرم رمزارزی.
در حال حاضر شاهد شیفت از بانکداری سنتی به بانکداری مدرن هستیم که این توافق های شکل گرفته نوید آینده مالی کاملا تکنولوژیکی را می دهند که بروکراسی بانکی و همچنین بانکداری سنتی کاملا از آن حذف شده است
اما این توافق تنها یک حرکت فنی نیست؛ پشت پرده آن، نبردی بر سر مالکیت دادههای مالی جریان دارد. JPMorgan اخیراً تصمیم گرفته برای هر بار دسترسی فینتکها به اطلاعات مشتریان، از آنها کارمزد دریافت کند. این تصمیم به مذاق بسیاری خوش نیامده، از جمله «تایلر وینکلووس»، بنیانگذار صرافی رمزارزی Gemini که این اقدام را «باجخواهی دادهای» خوانده و مدعی شده بانک، به دلیل این انتقاد، روند افتتاح حساب برای صرافی او را به حالت تعلیق درآورده است.
در چنین فضایی، Coinbase تصمیم گرفت بهجای درگیری حقوقی، مستقیماً وارد شراکت شود—مدلی که ممکن است در آینده الگوی بسیاری از فینتکها و صرافیها شود. با این حال، برای سایر شرکتهای فینتک، تکرار این مسیر آسان نخواهد بود؛ زیرا نیازمند عقد قراردادهای جداگانه با هر بانک است—کاری که گردآورندگان داده تاکنون بهصورت یکپارچه انجام میدادند.
از دیگر بندهای این توافق آن است که مشتریان بانک چیس میتوانند:
برای نخستینبار حسابهای کوینبیس خود را با کارتهای اعتباری چیس شارژ و حتی امتیازهای بانکی (Reward Points) خود را برای خرید رمزارز خرج کنند.
این تصمیم از پاییز امسال عملیاتی خواهد شد و نشان میدهد مفاهیم کلاسیک وفاداری بانکی (مانند پاداش اعتباری) نیز در حال دیجیتالی شدن و ورود به حوزه رمزارزها هستند.

ورود بانکها به دنیای رمزارز؛ آغاز بلوغ یک بازار نوظهور
توافق Coinbase و JPMorgan صرفاً یک قرارداد فنی یا همکاری شرکتی نیست؛ این توافق درواقع نقطه عطفی در روند بالغ شدن بازار رمزارزهاست. ورود رسمی یک بانک سنتی و بزرگ به اکوسیستم رمزارز، پیامی واضح به سرمایهگذاران جهانی مخابره میکند: رمزارز حالا دیگر یک ابزار حاشیهای یا موقت نیست بلکه بخشی جدانشدنی از آینده نظام مالی است.
مهمترین پیامد این اتفاق، افزایش "عمق بازار" است؛ مفهومی که در ادبیات مالی به توانایی بازار برای جذب سفارشهای بزرگ بدون ایجاد نوسانات شدید قیمتی اشاره دارد. اتصال مستقیم میان حساب بانکی و کیفپول رمزارزی، حجم بیشتری از نقدینگی واقعی را وارد جریان رمزارز میکند. دیگر نیازی به چند واسطه، هزینههای بالای تراکنش، یا تأخیرهای انتقال نخواهد بود. سادهسازی مسیر ورود سرمایه، همان چیزی است که بازار رمزارز مدتها بهدنبالش بود.
محبوبیت یک بازار یک شبه اتفاق نمی افتد بلکه با گذر زمان می توان با جذب سرمایه گذاران سازمانی شاهد رونق بازار نوظهوری همچون بازار ارزهای دیجیتال بود
با افزایش عمق، اعتماد نیز بهمرور افزایش مییابد. سرمایهگذاران نهادی که پیش از این بهدلیل عدم شفافیت یا ریسک نقدشوندگی وارد بازار نمیشدند، اکنون چشمانداز روشنی میبینند: بازاری که بانکها در آن فعالاند، سیستم مالی سنتی آن را به رسمیت میشناسد، و زیرساختهای اتصال آن در حال شکلگیری است. طبیعتاً، این فرایند یکشبه اتفاق نمیافتد. اما اگر چنین روندهایی ادامه یابد، طی زمان شاهد هجوم سرمایهگذاران بیشتری به این بازار خواهیم بود—چه در قالب معاملات خرد و چه در سطح سرمایهگذاری نهادی.
در مجموع، میتوان این توافق را یک کاتالیزور روانی و عملیاتی برای رشد بازار دانست؛ محرکی که مسیر حرکت سرمایه بهسوی داراییهای دیجیتال را هموارتر میکند. رمزارز دیگر فقط یک انتخاب رادیکال برای تکنولوژیدوستان نیست؛ بلکه کمکم به گزینهای معتبر در سبد دارایی همه سرمایهگذاران تبدیل میشود.

تماشاگری در میدان بازی آینده
در حالی که بانکهای بزرگ دنیا در حال ادغام با زیرساختهای رمزارزیاند و فینتکها به قلب نظام مالی سنتی نفوذ کردهاند، ایران همچنان درگیر جدالهای ابتدایی بر سر بهرسمیت شناختن یا نادیده گرفتن این واقعیتهاست.
بخش خصوصی، استارتاپهای خلاق، و فعالان رمزارز در کشور سالهاست که در غیاب سیاستگذاری شفاف، در بلاتکلیفی و فضای خاکستری به فعالیت ادامه دادهاند. از سوی دیگر، سیاستگذاران و نهادهای ناظر، نه مسیر توسعه را هموار کردهاند، نه قواعد بازی را روشن—و نتیجه آن شده که ما نه در حوزه فینتک رقابتی داریم، نه در بازار رمزارز، سهمی و نه در زیرساخت دیجیتال بانکی، حرفی برای گفتن.
اکنون که بانکهایی مانند JPMorgan بهصورت رسمی با پلتفرمهای رمزارزی همکاری میکنند، تنها یک پیام روشن به همراه دارد: جهان در حال پوستاندازی مالی است، و هر کشوری که جا بماند، عملاً از زنجیره اقتصاد جهانی حذف میشود.
در چنین شرایطی، ایران با محدودیتهای سیاسی، تحریمهای بینالمللی، و ناهماهنگیهای نهادی داخلی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک بازنگری اساسی در سیاستگذاری مالی و تکنولوژیک است. ما اگر نخواهیم وارد میدان شویم، مجبور خواهیم شد در حاشیه بمانیم و بهای عقبماندگی را با افزایش شکاف دیجیتال، فرار سرمایه، و وابستگی تکنولوژیک بپردازیم.
در دنیای آینده، نه منابع زیرزمینی، بلکه زیرساختهای فناورانه مالی تعیینکننده جایگاه کشورها خواهند بود و وقت آن رسیده که این واقعیت را جدی بگیریم.
نظر شما