۱۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
نقش کشورهای خلیج فارس و مشوق های اقتصادی در امنیت منطقه ای پساجنگ ۱۲ روزه
نشنال اینترست بررسی کرد:

نقش کشورهای خلیج فارس و مشوق های اقتصادی در امنیت منطقه ای پساجنگ ۱۲ روزه

بحران اخیر رژیم صهیونیستی و ایران می‌تواند نقش گسترده‌تری را برای کشورهای خلیج فارس در حفظ امنیت منطقه‌ای با مشوق‌های اقتصادی و دیپلماسی پایدار ارائه دهد.

بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی نشنال اینترست در طی مقاله ای با قلم «دکتر جان کالابریس»، استاد روابط بین الملل دانشگاه آمریکایی واشنگتن دی سی نوشت: آغاز خصومت‌ها بین اسرائیل و ایران در ماه ژوئن، بار دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) را در معرض خطرات حاد بی‌ثباتی منطقه‌ای قرار داد. با این حال این موضوع یک سوال عمیق‌تر را نیز مطرح می‌کند: آیا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس - به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی که اغلب به عنوان قدرت‌های متوسط نوظهور دیده می‌شوند - می‌توانند به همراه همسایگان کوچک‌تر اما از نظر دیپلماتیک چابک خود، فراتر از دیپلماسی بحران واکنشی حرکت کنند و نقشی استراتژیک‌تر و تقویت‌کننده امنیت در شکل‌دهی به آینده منطقه ایفا کنند؟
عربستان سعودی و امارات متحده عربی ظرفیت‌های رو به رشدی را برای جاه‌طلبی و نفوذ دیپلماتیک نشان داده‌اند. در عین حال سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مانند قطر و عمان اگرچه طبق تعاریف، قدرت‌های متوسط محسوب نمی‌شوند، اما از طریق میانجیگری در منازعات و دیپلماسی بشردوستانه نفوذ چشمگیری اعمال کرده‌اند.
اما توانایی آنها برای مواجهه با این لحظه، تحت تأثیر شرایط خاصی قرار دارد: اتکای مداوم به چتر امنیتی آمریکا (حتی در بحبوحه تردیدها در مورد قابل اعتماد بودن آن)، بی‌اعتمادی عمیق به ایران و نگرانی از جسارت نظامی اسرائیل. با این حال لحظه کنونی ممکن است فرصتی نادر را فراهم کند - نه برای تغییر یک شبه نظم منطقه‌ای بلکه برای برداشتن گام‌های تدریجی که ریسک را کاهش می‌دهد، کانال‌های ارتباطی را باز می‌کند و شکل‌دهی به یک محیط امنیتی مقاوم‌تر را آغاز می‌کند. این جاه‌طلبی نه تنها در لفاظی‌ها، بلکه در تغییرات واقعی اقتصادی و دیپلماتیک نیز منعکس می‌شود.

عربستان سعودی و امارات متحده عربی: قدرت اقتصادی و جاه‌طلبی دیپلماتیک
در سال‌های اخیر، کشورهای خلیج فارس - به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی - فراتر از نقش خود به عنوان تأمین‌کنندگان سنتی انرژی، به بازیگران اقتصادی جسور در صحنه جهانی تبدیل شده‌اند. آنها از ثروت حاکمیتی، موقعیت مرکزی و محیط‌های مناسب برای تجارت، برای قرار دادن خود به عنوان قطب‌های مالی، لجستیکی و فناوری‌های نوظهور استفاده کرده‌اند.
صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی و صندوق مبادله ابوظبی به برخی از فعال‌ترین سرمایه‌گذاران دولتی جهان تبدیل شده‌اند که در زمینه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر، هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و خودروهای برقی سرمایه‌گذاری می‌کنند. تلاش ریاض برای میزبانی رویدادهای ورزشی جهانی، تأمین مالی عرضه اولیه سهام عمده و تثبیت خود به عنوان دروازه مالی بین شرق و غرب، نه تنها نشان‌دهنده یک کمپین تغییر نام تجاری، بلکه نشان‌دهنده جاه‌طلبی عمیق‌تر برای شکل‌دهی به روندهای اقتصادی جهانی است.
این نفوذ اقتصادی رو به رشد با یک موضع دیپلماتیک مطمئن‌تر و مستقل‌تر همراه بوده است. جاه‌طلبی دیپلماتیک فزاینده کشورهای خلیج فارس تا حدودی پاسخی به کاهش اعتماد به چتر امنیتی ایالات متحده و همچنین عدم قطعیت منطقه‌ای ناشی از ماجراجویی ایران و جسارت نظامی اسرائیل است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی به ویژه، تمایل خود را برای تعامل با شرکای جدید و تنظیم مجدد اتحادهای موجود نشان داده‌اند.
آشتی مجدد عربستان سعودی و ایران با میانجیگری چین در سال ۲۰۲۳ نقطه عطفی بود که نه تنها نشان‌دهنده گشودگی به دیپلماسی با رقبا، بلکه نشان دهنده آمادگی برای تنوع‌بخشی به مشارکت‌های استراتژیک فراتر از غرب بود. نقش میانجیگری فعال کشورهای خلیج فارس در سودان، مذاکرات غلات اوکراین و درگیری اسرائیل و غزه، نشان‌دهنده تمایل جدید آنها برای عمل به عنوان کارآفرینان دیپلماتیک منطقه‌ای است که هدفشان شکل‌دهی به نتایج است، نه صرفاً واکنش به آنها.
کشورهای خلیج فارس همچنین خود را به عنوان بازیگران کلیدی در معماری در حال تحول زیرساخت‌های دیجیتال جهانی معرفی می‌کنند. امارات متحده عربی و عربستان سعودی سرمایه‌گذاری‌های زیادی در توسعه مسیرهای کابل زیر دریایی، مراکز داده و مشارکت‌های رایانش ابری با شرکت‌های فناوری جهانی انجام داده‌اند. در عین حال آنها به طور فزاینده‌ای در گفتگوها در مورد حاکمیت هوش مصنوعی، هنجارهای امنیت سایبری و غربالگری سرمایه‌گذاری فناوری مشارکت دارند که نشان می‌دهد چگونه کشورداری اقتصادی و جاه‌طلبی استراتژیک اکنون عمیقاً در هم تنیده شده‌اند.
این جاه‌طلبی رو به رشد - که ناشی از ناامیدی از تضمین‌های امنیتی خارجی و تشدید صف‌بندی‌های جهانی است - شروع به شکل‌دهی به نحوه تعامل کشورهای خلیج فارس با بحران‌ها، از جمله تشدید اخیر تنش بین اسرائیل و ایران کرده است.

آسیب‌پذیری استراتژیک کشورهای خلیج فارس و مخاطرات جهانی
وضعیت جغرافیایی و ساختار اقتصادی، کشورهای خلیج فارس را به شدت در برابر هرگونه تشدید تنش بین اسرائیل و ایران آسیب‌پذیر می‌کند. تنگه هرمز که تقریباً ۳۰ درصد از ترانزیت نفت جهان از طریق آن انجام می‌شود، گلوگاهی است که امنیت آن برای ثبات اقتصادی جهانی حیاتی است. هرگونه رویارویی نظامی در این منطقه نه تنها جریان انرژی، بلکه یکپارچگی گسترده‌تر بازارهای جهانی را نیز تهدید می‌کند.
تأثیر تشدید تنش در ماه ژوئن فوری و چند لایه بود. شرکت‌های هواپیمایی بزرگ مانند امارات و قطر ایرویز، شاهد لغو یا تغییر مسیر پروازها بودند. حتی قبل از حملات ایالات متحده آمریکا، تشدید درگیری بین اسرائیل و ایران نرخ حمل و نقل دریایی در مسیر شانگهای-جبل علی را که به بزرگترین بندر خلیج فارس ختم می‌شود، افزایش داده بود.
رویترز گزارش داد که اگرچه هیچ حمله مستقیمی در تنگه هرمز رخ نداده است، اما تنش‌ها پس از برخورد و آتش گرفتن دو نفتکش در نزدیکی آن تشدید شده است. این حادثه همزمان با افزایش تداخل الکترونیکی بود که بر سیستم‌های ناوبری کشتی در سراسر خلیج فارس تأثیر گذاشت و باعث اختلال و پیچیده شدن عملیات دریایی شد. قیمت نفت خام برنت پس از آتش‌بس افزایش یافت اما تثبیت شد و این نشان می‌دهد که تنش‌های خلیج فارس چقدر سریع می‌تواند باعث نوسانات قیمت شود.

وحدت از هم گسیخته: واکنش‌های متفاوت کشورهای خلیج فارس به جنگ ایران و اسرائیل
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با ترکیبی از محکومیت، محاسبه و دیپلماسی محتاطانه واکنش نشان دادند. در چهل و هشتمین و چهل و نهمین نشست فوق‌العاده شورای وزیران شورای همکاری خلیج فارس، وزرای امور خارجه به طور یکپارچه حمله اسرائیل علیه ایران را محکوم کردند و آن را نقض آشکار منشور سازمان ملل و قوانین بین‌المللی و همچنین تهدیدی جدی برای ثبات منطقه‌ای دانستند.
با وجود روابط پرتنش با ایران، وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس مخالفت خود را با حملات اسرائیل به خاک ایران روشن کردند و این حملات را بی‌دلیل و بی‌ثبات‌کننده دانستند. موضع جمعی آنها منعکس کننده نگرانی مشترک در مورد سرایت درگیری، تهدید زیرساخت‌های انرژی و تشدید گسترده‌تر تنش‌های منطقه‌ای بود. با این حال در زیر این نمایش وحدت، واگرایی استراتژیک آشکار بود.

عمان که مدت‌ها یک طرف گفتگوی مورد اعتماد بین تهران و واشنگتن بود، میزبان پنج دور از مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا بود. حملات اسرائیل عملاً دور ششم برنامه‌ریزی شده را از مسیر خود خارج کرد و باعث شد مسقط با لحنی غیرمعمول و تند، این حمله را محکوم کند و آن را توهینی بی‌ملاحظه به تلاش‌های میانجیگری خود و ضربه‌ای بی‌ثبات‌کننده به دیپلماسی منطقه‌ای خواند.
قطر که عواقب مستقیم حمله به پایگاه هوایی العدید را متحمل شد، نقشی دوگانه - هم به عنوان هدف و هم به عنوان میانجی - بر عهده گرفت. دوحه به سرعت پیشنهاد میانجیگری برای آتش‌بس بین تهران و تل‌آویو را داد و اعتبار خود را به عنوان یک میانجی دیپلماتیک تقویت کرد و خود را فراتر از این نزاع قرار داد.
پاسخ عربستان سعودی حاکی از یک چرخش لفظی بود. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان در تماسی با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران از همبستگی اسلامی حمایت کرد و تجاوز اسرائیل را به عنوان تهدید فوری‌تر برای ثبات منطقه‌ای و به تبع آن برای موفقیت چشم‌انداز ۲۰۳۰ به تصویر کشید. با این حال، این موضع ممکن است بیشتر تاکتیکی بوده باشد تا تحول‌آفرین.
برخی از رهبران خلیج فارس در حالی که علناً این حملات را محکوم می‌کردند، در خفا از تخریب زیرساخت‌های هسته‌ای ایران استقبال کردند. برای ریاض و ابوظبی این حمله ممکن است در خدمت یک منفعت استراتژیک دیرینه - مهار جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران - بوده باشد، بدون اینکه نیازی به تأیید یا مشارکت آشکار داشته باشد.
درخواست انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک امارات متحده عربی از ایران برای «بازگرداندن اعتماد با همسایگان خلیج فارس» به طور نامحسوسی تردید در مورد دوام تنش‌زدایی را نشان داد. همچنین نشان داد که بار تثبیت روابط همچنان بر دوش تهران است. در همین حال بحرین و کویت که هر دو میزبان تأسیسات نظامی اصلی ایالات متحده هستند، پاسخ‌های محدودتری ارائه دادند و بر برنامه‌ریزی احتمالی و کاهش درگیری تمرکز کردند و در عین حال از اتحاد آشکار با هر یک از طرفین اجتناب کردند.
این اختلاف در لحن و تأکید، تنش گسترده‌تری را در درون شورای همکاری خلیج فارس برجسته می‌کند، جایی که کشورهای عضو مشتاقند تا اقتدار منطقه‌ای خود را اعمال کنند اما همچنان به ضمانت‌های امنیتی خارجی متکی هستند و در مورد نیات ایران و روش‌های اسرائیل دیدگاه‌های متفاوتی دارند.

مدیریت بحران کشورهای خلیج فارس
آتش‌بس پس از تشدید تنش در ماه ژوئن تاکنون حفظ شده است. با این وجود منطقه همچنان در وضعیت بحرانی قرار دارد. فروپاشی می‌تواند منجر به خصومت‌های تازه‌ای شود که منجر به پیامدهای شدید اقتصادی و انسانی می‌شود. حملات اسرائیل و ایالات متحده به سایت‌های هسته‌ای ایران، هشدارهای فوری شورای همکاری خلیج فارس را به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برانگیخت. درحالی که بسیاری از کشورهای خلیج فارس زمانی از فروپاشی برجام استقبال می‌کردند، اکنون به طور عملی از احیای مذاکرات به عنوان گزینه‌ای با کمترین ضرر حمایت می‌کنند. با این حال، بی‌اعتمادی عمیق همچنان ادامه دارد و خطر درگیری مجدد همچنان بالاست.
بنابراین کشورهای خلیج فارس خود را در حال پیمایش یک محیط منطقه‌ای بی‌ثبات می‌بینند و بحران کنونی می‌تواند تفکر عمل‌گرایانه و بلندمدت را تسریع کند. حتی گام‌های کوچک نیز می‌تواند زمینه را برای ترتیبات امنیتی پایدارتر فراهم کند. مکانیسم هشدار اولیه و واکنش به حوادث منطقه‌ای یکی از این گام‌ها است. این چارچوب می‌تواند شامل کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، ایران و احتمالاً اسرائیل، با پشتیبانی فنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سازمان بهداشت جهانی و آژانس‌های مربوطه سازمان ملل باشد. دامنه آن می‌تواند حوادث رادیولوژیکی، نفوذهای سایبری یا فوریت‌های بهداشت عمومی را پوشش دهد. اگرچه این مکانیسم‌ها از نظر بلندپروازی کوچک هستند، اما می‌توانند تأثیر عمیقاً تثبیت‌کننده‌ای داشته باشند.
ابتکار ایمنی و شفافیت هسته‌ای در سراسر خلیج فارس فرصت دیگری را ارائه می‌دهد. با گسترش برنامه‌های انرژی هسته‌ای غیرنظامی در امارات متحده عربی و عربستان سعودی و با فعالیت‌های هسته‌ای مداوم ایران، نیاز به پروتکل‌های ایمنی متناسب منطقه‌ای رو به افزایش است. تحت هدایت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شورای همکاری خلیج فارس می‌تواند به ایجاد بستری برای رزمایش‌های ایمنی مشترک، بررسی‌های همتا و برنامه‌ریزی اضطراری هماهنگ منجر شود. این امر هنجارهای عدم اشاعه را تقویت می‌کند و در عین حال کانال‌های بی‌طرفانه‌ای برای گفتگوی فنی، حتی بین دشمنان سیاسی، ایجاد می‌کند. این نوع ابتکارات کاربردی و غیرسیاسی عمیق‌ترین رقابت‌های منطقه را حل نمی‌کنند. با این حال می‌توانند خطرات محاسبه اشتباه را کاهش دهند، کانال‌های ارتباطی را باز کنند و به تدریج داربستی برای ترتیبات امنیتی پایدارتر بسازند.
صندوق‌های ثروت حاکمیتی و کمک‌های توسعه‌ای خلیج فارس ابزارهای قدرتمندی برای ترغیب ارائه می‌دهند. این ابزارها می‌توانند برای ارائه مشوق‌های اقتصادی هدفمند به ایران و دیگران مانند بازگشایی راهروهای تجاری یا حمایت از مشارکت‌های انرژی، فناوری در ازای خویشتنداری یا همکاری به کار گرفته شوند. به طور مشابه، ابتکاراتی مانند اتحاد جهانی برای اجرای راه حل دو کشور، منعکس کننده آرزوهای خلیج فارس برای تأثیرگذاری بر دیپلماسی از طریق سیاست اقتصادی است. اگر چنین پیشنهادهایی با منافع مادی برای ایران و اسرائیل مرتبط باشند، می‌توانند به تغییر چارچوب دیپلماسی حول محور فرصت به جای رویارویی کمک کنند.
در حالی که فضای سیاسی امروز ممکن است هنوز اجازه اجرای چنین سازوکارهایی را ندهد، ارائه آنها در حال حاضر می‌تواند به عنوان یک کارکرد تنش‌زدایی عمل کند. پیشنهادهایی که مبتنی بر ریسک مشترک و همکاری فنی هستند، فرصت‌های نادر و غیرسیاسی را برای ایجاد عادات ارتباطی و اعتماد ارائه می‌دهند.

کشورهای خلیج فارس: از واکنش‌دهنده‌ها تا تثبیت‌کننده‌ها
درگیری بین اسرائیل و ایران، آسیب‌پذیری شدید کشورهای خلیج فارس در برابر بی‌ثباتی منطقه‌ای را برجسته کرده است اما همچنین فضای دیپلماتیکی را که اکنون وجود دارد، آشکار کرده است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نه تنها به عنوان واکنش‌دهنده‌ها به بی‌ثباتی، بلکه به عنوان هماهنگ‌کننده‌ها، میانجی‌ها و تثبیت‌کننده‌های بالقوه عمل می‌کنند.
در عین حال سایر کشورهای خلیج فارس مانند قطر و عمان، اگرچه از نظر اندازه و نفوذ کوچکتر هستند، چابکی دیپلماتیک به ویژه در میانجیگری و دیپلماسی پشت پرده، نشان داده‌اند. این بازیگران در کنار هم یک بلوک چندوجهی خلیج فارس را تشکیل می‌دهند که به طور فزاینده‌ای مایل به تعامل با چالش‌های پیچیده منطقه‌ای است.
با این حال جاه‌طلبی به تنهایی کافی نیست. اکنون آزمون این است که آیا این کشورهای خلیج فارس می‌توانند نفوذ را به ابتکار عمل تبدیل کنند، آیا می‌توانند اقدامات عملی و بالقوه تقویت‌کننده امنیت را که منعکس‌کننده عاملیت رو به رشد آنها باشد، طراحی و اجرا کنند، در حالی که همچنان به ضمانت‌های امنیتی ایالات متحده وابسته هستند و نسبت به خرابکاران منطقه‌ای محتاط هستند.
همکاری‌های کاربردی، مشوق‌های اقتصادی و دیپلماسی پایدار مسیری رو به جلو را ارائه می‌دهند - نه برای حل هر درگیری، بلکه برای ایجاد انعطاف‌پذیری و کمک به یک نظم منطقه‌ای پایدارتر. این مقطع می‌تواند نشان‌دهنده تغییر قابل توجهی برای عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان قدرت‌های متوسط نوظهور و همچنین گشایش دیپلماتیک گسترده‌تر برای خلیج فارس باشد. با این حال بدون هماهنگی پایدار، وضوح استراتژیک و اراده برای ریسک‌پذیری حساب‌شده، این پتانسیل می‌تواند به راحتی محو شود.

کد خبر: ۳۵۶٬۱۱۸

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha