به گزارش بازار، سید علی موسوی خلخالی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد:
بعد از گذشت ۸ روز از یورش رژیم صهیونیستی به ایران که اتفاقی غافلگیرکننده و ناگهانی بود، به نظر میرسد انتظارات این رژیم آن طور که تصور میکرد برآورده نشده است.
در اواخر سال گذشته رسانههای غربی فاش کرده بودند که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل برنامه یورش به تاسیسات هستهای ایران و در پی آن سقوط آزاد اقتصاد ایران و آشوبهای خیابانی را با هدف تغییر رژیم در دست بررسی دارد و دنبال فرصتی میگردد تا این اتفاق را رقم بزند.
با آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا به کاخ سفید و آغاز دوران تازهای در امریکا به نظر میرسید زمینه برای تحقق هدف اسرائیل مهیا شده است. ترامپ که نتانیاهو دائما به او تلقین میکرد که ایران درصدد ترور تو بوده و باید این اقدام تهران را با همراهی با اسرائیل تلافی کنی، همه تلاش خود را کرد تا امریکای جدید ترامپ را در یورش به ایران با خود همراه کند و از بین بردن برنامه هستهای ایران با استفاده از قوه زور را به او تحمیل کند. بعد از نخستین دیدار نتانیاهو با دونالد ترامپ در کاخ سفید که تنها چند روز از آغاز دوران ریاست جمهوریاش گذشته بود، نتانیاهو به خبرنگاران گفت که با رئیس جمهوری جمهوریخواه امریکا درباره همه چیز ازجمله درباره ایران گفتوگو کرده است و نتیجه فراتر از انتظاراتش عالی بوده است. در سفر دوم نتانیاهو به واشینگتن نخست وزیر اسرائیل فهمید که ترامپ قصد دارد قبل از هر گونه اقدامی علیه ایران با آن مذاکره کند. برای همین گفته شد که در عین امضای دستورالعمل موسوم به «بازگشت کارزار حداکثری» امریکا مذاکرات خود با تهران را آغاز خواهد کرد. در همین راستا به زعم خود دو ماه به دیپلماسی و انجام مذاکرات فرصت داد. در تمامی این مدت و قبل از انجام هر گونه مذاکرهای اسرائیل و امریکا در تماس دائم با یکدیگر بودند و طرف امریکایی اسرائیلیها را در جریان ریز و بم گفتوگوهایش با طرف ایرانی قرار میداد. برای همین است که ایرانیها میگویند اطمینان داریم که امریکا نه تنها در جریان حمله اسرائیل به کشورمان بوده بلکه حتی به آن کمک هم کرده است.
شواهد نشان میداد که نتانیاهو به دنبال پیش بردن همان برنامه خود علیه ایران است. اما زمانی نقشه به خوبی پیش نرفت که سه اتفاق مهم افتاد، نخست به خود آمدن سریع ایران و آغاز عملیات تلافیجویانهاش علیه اسرائیل و موشکباران آن؛ دوم، همراهی مردم با یکدیگر و تقویت انسجام ملی در برابر حمله اسرائیل؛ و سوم همراهی کشورهای عربی و اسلامی با ایران در برابر حمله اسرائیل و محکومیت همهجانبه آن.
بر خلاف انتظار اسرائیلیها مردم ایران نه تنها با حمله اسرائیل همراه نشدند بلکه بر عکس آن را محکوم کردند و تقریبا همه اقشار و طیفهای مختلف اجتماعی نسبت به آن موضع گرفتند و به هم نزدیک شدند. حتی بسیاری از چهرههای خارجنشین نسبت به اختلافات و مخالفت خود با حاکمیت و حمله خارجی و اسرائیلی به ایران تفاوت قائل شدند و اقدام اسرائیل را به شدت نکوهش کردند و مدافعان ایرانی حمله اسرائیل به کشورمان را خائن به وطن دانستند. این دقیقا خلاف آن چیزی بود که مد نظر اسرائیل بود. چرا که میدید بر خلاف انتظارش نه تنها یورشش به ایران با استقبال جریانهای معترض به وضعیت کشور و طیفهای ناراضی ایرانی مواجه نشده بلکه بر عکس آنها را به سمت یک همدلی، همراهی و وحدت نظر در محکومیت حمله خارجی سوق داده است.
از سوی دیگر اتفاق دیگری نیز افتاد که به هیچ وجه مورد انتظار اسرائیل و امریکا نبود؛ آن هم همراهی کشورهای عربی و اسلامی با ایران بود. از همان ساعات نخست حمله تا همین الآن که هشت روز از حمله اسرائیل به کشورمان میگذرد کشورهای عربی و اسلامی به بهانههای مختلف آغاز جنگ اسرائیل علیه کشورمان را محکوم کردهاند. تازهترین آنها نشست امروز شنبه ۳۱ خرداد در استانبول است که همه کشورهای حاضر از جمله رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه با استفاده از تندترین عبارتهای ممکن حمله اسرائیل به ایران را محکوم و تاکید کرد ما با کشورهای همسایه و اسلامی فارغ از رنگ و نژاد و مذهبشان ارتباط داریم و هر گونه تعدی به آنها را به شدت محکوم میکنیم. او نتانیاهو را به هیتلر تشبیه کرد که در همان مسیر او گام برداشته است و میخواهد کل منطقه را به آشوب بکشد. البته شواهد بسیاری وجود دارد که حرف رئیس جمهوری ترکیه را تایید میکند؛ علاوه بر حمله اسرائیل به ایران، این رژیم نه تنها بخشی از خاک سوریه را بعد از سقوط بشار اسد اشغال کرده بلکه ترکیه را به جنگ مستقیم نظامی تهدید کرده است.
این اتفاق میتواند یک وحدت و یکپارچکی مواضع میان کشورهای اسلامی و عربی در برابر تهاجم اسرائیل ایجاد کند که آتش زدن مسجد الاقصی توسط یک یهودی استرالیایی الاصل را یادآور میشود. در آن موقع اسرائیل گمان نمیکرد که چنین خبطی سبب وحدت کشورهای اسلامی در برابر آن شود تا آنجا که به فکر تاسیس سازمان کنفرانس اسلامی بیفتند. اکنون نیز به نظر میرسد فکر نمیکرده است که حملهاش به ایران سبب شود تا کشورهای اسلامی و عربی همگی یکپارچه به حمایت از ایران برآیند و اتفاقا کشورهای همسایه آن بیشتر از همه به سمت همدلی با آن پیش روند. عربستان، پاکستان، ترکیه و قطر و دیگر کشورهای منطقه همگی تلاش دارند مواضعی واحد در همصدایی و مخالفت با اسرائیل داشته باشند. برای همین شاید بتوان گفت تا اینجای کار برنامههای اسرائیل آن طور که انتظار میرفته پیش نرفته است. بهویژه که انتظار حملات سنگین تلافیجویانه از جانب ایران را نداشته و تلافاتی که متحمل شده فراتر از انتظارش بوده است. مضافا بر آن که افکار عمومی عربی و اسلامی کاملا با اقدام تلافیجویانه ایران همراه هستند و آن را با آب و تاب دنبال میکنند و رسانههایشان تلاش دارند اقدامات ایذایی اسرائیل را کمتر مورد توجه قرار دهند.
نظر شما