بازار، گروه استانها: صنایع تبدیلی در استان سمنان بیشتر برای کشاورزی و معدن به کار می رود یعنی شما سیب زمینی تولیدی مجن را به جای اینکه در کیسه های ۴۰ کیلوگرمی بفروشید با احداث یک کارخانه تولید چیپس آن را فرآوری و ارزش افزوده خوبی به محصولی بفروشید که تا قبل به صورت خام فقط فروخته می شد تا هزینه آن به کشاورز پرداخت شود.
موضوع اما اینجا است که ما در همه حوزه ها می بایست این نوع نگاه را داشته باشیم و یکی از آنها گردشگری است. کارشناسان اقتصادی معتقد هستند که گردشگری هم حوزه ای است که می بایست در آن صنایع تبدیلی را به کار برد و به راحتی ظرفیت ها و استعدادها را در معرض خام فروشی قرار نداد.
برای مثال شهرهای استان سمنان از این پس با شروع موج نخست سفرهای تابستانی مملو از مسافران و زائران رضوی می شوند زائرانی که عمدتاً از سمنان به عنوان معبری برای رسیدن به مشهد و بازگشت به خانه شان استفاده می کنند اما هنر مسئولان ما باید این باشد که بتوانند از زائران رضوی که تعدادشان در سال از ۱۸ میلیون نفر هم بیشتر می شود، ثروت بسازند و تلاش کنند که سمنان از معبر به مقصد گردشگری تبدیل گردد.
صنایع تبدیلی گردشگری یعنی اگر پدیده جهانی مانند جنگل ابر در شاهرود قرار است از آن تولید اشتغال و ثروت کرد و از عرضه خام آن جلوگیری نمود برای مثال برای گردشگرانی که قصد حضور در این جنگل را دارند تورهای اقامتی و گردشگری با بازدید از دیگر نقاط دیدنی شاهرود و اقامت در بومگردی ها و اماکن گردشگری را تعریف کرد و تلاش کرد که به این افراد صنایع دستی و سوغات شهر را هم فروخت.
در گفتگویی با حسن همتیان کارشناس اقتصادی که در حوزه صنایع تبدیلی به خصوص رونق روستاها به لحاظ اقتصادی کار تحقیقاتی و عملی نیز کرده به ابعاد بیشتر تبدیل گردشگری به ثروت صحبت خواهیم کرد و از او درباره چرایی انجام نشدن اقدامات لازم در استان سمنان سوال می کنیم.
* ابتدا تعریفی از صنایع تبدیلی گردشگری کنید
هر فرآیندی که بتواند ظرفیت های گردشگری را به ثروت و پول بیشتری تبدیل و به آن ارزش ببخشد و از خام فروشی آن هم جلوگیری کند صنایع تبدیلی گردشگری محسوب می شود که البته این شاید کلمه زیبا و درستی نباشد اما چون بحث شما تبدیل ظریت به ثروت است از آن فعلاً استفاده می کنیم.
باید ظرفیت های گردشگری قابل سرمایه گذاری و تبدیل به ثروت را شناسایی و بخش به بخش روستا به روستا و شهر به شهر درباره آنها برنامه ریزی مدون کرد تا به نتیجه رسید
برای مثال شما جنگل ثبت جهانی ابر را در شاهرود دارید یا مثلاً شما کویر رضا آباد را در اختیار دارید اینکه بر فرض یک خانواده چهار نفره تهرانی و گرگانی بیایند از روستای رضا آباد بازدید کنند حتی بر فرض اینکه دو شب هم بومگردی های این روستا بخوابند و هزینه کنند بازهم اتفاقی برای جامعه میزبان رخ نداده است و این خام فروشی ظرفیت های گردشگری است.
شما زمانی این ظرفیت را به مزیت تبدیل کرده اید که بتوانید هدفمند میزبان تورها و رویدادهای گردشگری و صنایع دستی و سرمایه گذاران حوزه گردشگری و اکوکمپ های گردشگری، ورزش های هوایی و آفرودی و ... باشید. مثلا به جای اینکه ۱۰ گردشگر را به بیابان جنوب سمنان و شاهرود ببرید یک رویداد دوی ماراتون کویر برگزار کنید که از تمام کشور و جهان در آن حضور پیدا کنند.
ما چرا باید جنگل ۳۵ میلیون ساله هیرکانی ابر را به رایگان در اختیار مردمی بگذاریم که درختانش را برای جوجه کباب قطع کنند در صورتی که می توان آن را به کمپی برای حضور دانشمندان و دانشگاهیان و دانشگاه های خارجی و داخلی و تورهای علمی پرنده نگری، تحقیقاتی و ... تبدیل کرد واز آن ثروت ساخت و بخشی از آن را هم با ضابطه و نام نویسی قبلی برای تفریح مردم واگذار کرد؟ این نگاه که بتواند از ظرفیت گردشگری ما ثروت بسازد وجود ندارد. البته هیچ وقت هم نبوده است و حرف به امسال و پارسال و این دولت و آن دولت هم نیست اساساً بیش از یک دهه است که ما نگاه توسعه محور درحوزه گردشگری استان سمنان نداریم.
* به نظر می رسد ما در استان سمنان مانند برخی دیگر از نقاط کشورمان با فرهنگ صنایع تبدیلی مشکل داریم به عبارت دیگر بسیاری از ما فکر می کنیم راهی جز خام فروشی نیست درست است؟
بخشی از این نوع نگاهی که شما مطرح کردید به نوع نگاه مردم و عامه نسبت به صنایع تبدیلی باز می گردد و بخشی دیگر به مسئولان و سیاست گذاران استان سمنان در طول سه دهه اخیر که می توان گفت آنطور که باید و شاید به صنایع تبدیلی بها نداده و یا اگر داده اند بها دادن شان دچار همین دو نوع نگاه بوده است.
به زبان سادهتر هنوز هم از افرادی در استان سمنان کسی سوال کند صنایع تبدیلی قطعاً سیب زمینی و چیپس و نهایتاً رب گوجه یا در خوش بینانه ترین حالت کانی های معدنی را مثال بزنند و اگر بخواهید مثال هایش را به تعداد انگشتان یک دست برساند نمی تواند زیرا در این حوزه کار عملی و اصولی صورت نگرفته است.
* چه باید میکردیم که نکردیم؟
ما باید فرهنگ تبدیل را در جامعه استان سمنان خودمان ایجاد کرده و برای این منظور باید برنامه مدون و چشم انداز داشته باشیم که به نظر نمی رسد این موضوع وجود داشته باشد که اگر می داشت امروز با گذران ربع قرن بیست و یکم وضعیت ما در استان اینطور نبود که تازه بخواهیم مقاهیم پایه ای و کلیدی را بازتعریف کنیم و بگوییم که اصلا تبدیل چیست!
وقتی روستایی ما با تولیدات مثلا لبنیات، زعفران، حبوبات و ... به صورت فروش فله ای به عاملان فروش یا همان دلالان تهرانی و خراسانی و ... برای خودشان درآمد می سازند و اصلا نمی دانند راه های دیگری هم برای فروش وجود دارد زیرا نه آموزشی دیده اند نه فرهنگ صنایع تبدیلی در استان نهادینه شده، محکوم به همین وضعیت هستیم.
* البته مردم را نمی توان مقصر قطعی دانست
بله؛ کسی در استان سمنان نمی داند که باید با محصول تولیدی خود چه کند؟ و این ندانستن است و کم کاری نیست زیرا عمده تولیدگران ما باید دغدغه «فروش محصول»داشته باشند در صورتی که در تمام دنیا تولیدگر باید دغدغه تولید با کیفیت داشته باشد.
پس به عبارت دیگر وقتی به دغدغه ای به بزرگی بازار فروش می رسند به سرعت می خواهند محصولی که تولید کرده اند به پول تبدیل شود زیرا باید از این راه ارتزاق کنند، افزود: هیچ برنامه مدونی نیست که یک روستایی بداند که با فرآوری محصولات می تواند سودی سه الی پنج برابر داشته باشد و در نتیجه ما فقر نگاه تبدیلی و فرهنگی صنایع تبدیلی داریم.
* این نوع نگاه را مانع میدانید؟
بله همین نوع نگاه ها است که به موانع بزرگ صنایع تبدیلی در استان سمنان بدل شده است مشکل ما این است که هیچ برنامه ای نداریم که در آن مزیت های بخش به بخش و روستا به روستای استان سمنان مشخص شده باشد و برای هر کدام برنامه ریزی صورت گیرد تا یک شمای مشخصی از وضعیت تولید در استان سمنان به صورت بخش به بخش و ریز به ریز نشان داده شود و بدانیم که حالا با داشته هایمان می خواهیم چه کنیم.
شما اگر بدانید که در درون استان سمنان مثلاً ۳۰ خوشه تولیدی وجود دارند که می توان آنها را تبدیل کرد و از خام فروشی آنها جلوگیری کرد قطعاً می توانید با دست بازتر به دنبال سرمایه گذار برای آنها باشید و یا در بدترین حالت و سراغ تعاونی ها و سرمایه های مردم بروید و تولید ثروت کنید
مشکل استان سمنان از اساس نداشتن نگاه صنایع تبدیلی و برنامه ریزی است
وقتی راهی وجود ندارد در نتیجه شمای کلی هم نیست که شما بدانید در چه نقطه ای قرار دارید و چطور می توانید از نقطه الف به نقطه ب بروید و با چه ابزار و روش هایی می توان این مسیر را کوتاه تر و پرسود تر کرد.
* چه باید کرد؟
مشکل استان سمنان از اساس نداشتن نگاه صنایع تبدیلی و برنامه ریزی است و در نتیجه همه نوع آفتی در این مسیر گریبان تولید کننده را می گیرد شما وقتی هیچ برنامه ای ندارید چطور می توانید از مردم مثلاً مجن که بهترین سیب زمینی کشور را تولید می کنند بخواهید که کارخانه چیپس راه بیاندازند در صورتی که هیچ مزیت شناسی در این زمینه صورت نگرفته و هیچ برنامه ای هم برای تجمیع سرمایه های مردمی و سرمایه گذاران ندارید.
باید برنامه ریزی داشت باید ظرفیت های گردشگری قابل سرمایه گذاری و تبدیل به ثروت را شناسایی و بخش به بخش روستا به روستا و شهر به شهر درباره آنها برنامه ریزی مدون کرد تا به نتیجه رسید در این مسیر باید از ظرفیت سازمان های مردم نهاد بهره گیری کرد ما تشکل های گردشگری بسیاری در استان سمنان داریم که چون همواره به عملکرد میراث فرهنگی نقد داشته اند عمدتاً یک کنار گذاشته شده و یا معاند خوانده شده اند در صورتی که اینها بازوان اجرایی هستند.
نظر شما