علیرضا مبصر؛ گروه بین الملل: نقره، این فلز براق و دیرآشنای تاریخ، بار دیگر بر سر زبان ها افتاده و بازار نقره چند وقتی است که در کانون توجه سرمایهگذاران قرار گرفته است. در روزگاری که دلار آمریکا به واسطه کسریهای بودجه سنگین و سیاستهای انبساطی بیپشتوانه در مسیر کاهش ارزش شتاب میگیرد، نگاهها به سوی داراییهایی با پشتوانه فیزیکی جلب شده است. اگرچه طلا همواره سلطان بلامنازع داراییهای امن به شمار میرود، اما نقره به دلیل قیمت پایینتر و قابلیت تقسیمپذیری بیشتر، در آستانه احیای نقش دیرینهاش بهعنوان «پول مردم» است. در این تحلیل، با تکیه بر گفتوگوهای اخیر داگ کیسی، یکی از تحلیلگران برجسته بازار فلزات گرانبها، مسیرهای پیشروی بازار نقره را بررسی میکنیم و میکوشیم چشمانداز سرمایهگذاری در این بازار پرپتانسیل را ترسیم نماییم.
آیا نقره در آینده سکان دار دارایی های امن خواهد شد؟
بازارهای جهانی امروز در آستانهی بازتعریف نقش نقره بهعنوان یک دارایی پولی قرار گرفتهاند؛ فلزی که در طول تاریخ، پس از طلا، بیشترین کاربرد را در نظامهای پولی و ذخیره ارزش داشته است. شش ویژگی کلیدی پول خوب که اقتصاددانان به آن اشاره میکنند؛ دوام، قابلیت تقسیم، قابلیت حمل، سازگاری، ارزش ذاتی و محدودیت در عرضه در نقره به وضوح مشاهده میشود. همین ترکیب منحصربهفرد است که بار دیگر سرمایهگذاران را متوجه این فلز میکند.
در وهلهی نخست، دوام بالا و مقاومت ذاتی نقره در برابر فرسایش، آن را به یک ذخیرهی ارزش ماندگار تبدیل میکند. همچنین، قابلیت تقسیمپذیری بالا و سهولت تبدیل آن به واحدهای کوچک (سکه یا شمشهای خرد) این امکان را فراهم میآورد که نقره در مبادلات روزمره نیز به کار گرفته شود؛ مزیتی که در زمانهای تورم افسارگسیخته یا کاهش ارزش ارزهای رسمی، اهمیت دوچندان مییابد.

از منظر ارزش ذاتی نیز نقره جایگاه ویژهای دارد. برخلاف طلا که عمدتاً در جواهرات و ذخایر بانکهای مرکزی نگهداری میشود، نقره با دارا بودن بهترین رسانایی الکتریکی و گرمایی در میان فلزات، نقشی کلیدی در صنایع نوین ایفا میکند — از پنلهای خورشیدی و تجهیزات پزشکی گرفته تا خودروهای برقی و فناوریهای الکترونیک پیشرفته. این کاربردهای صنعتی در سالهای اخیر به موتور محرک جدیدی برای افزایش تقاضای نقره تبدیل شدهاند.
نکتهی مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، ساختار عرضهی نقره است. برخلاف طلا که عمدتاً بهطور مستقل استخراج میشود، نقره در بسیاری از معادن بهعنوان محصول جانبی استخراج فلزات پایه مانند مس، روی و سرب تولید میشود. این موضوع سبب میشود که عرضهی نقره انعطافپذیری کمتری نسبت به تقاضای آن داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حتی با افزایش ناگهانی قیمت، ظرفیت تولید نقره به سرعت افزایش نمییابد عاملی که در سالهای اخیر، در کنار کسری ساختاری عرضه (از سال ۲۰۱۹ تاکنون)، زمینهساز فشار صعودی بر قیمت این فلز شده است.
بر اساس تازهترین آمار، در حال حاضر حدود ۸۵۰ میلیون اونس نقره در سال استخراج میشود و حدود ۱۵۰ میلیون اونس دیگر نیز از بازیافت تأمین میشود. در عین حال، بخش بزرگی از نقرهی مصرفشده در فرآیندهای صنعتی بهطور کامل مصرف میشود و برخلاف طلا، امکان بازگشت آن به چرخهی عرضه محدود است. همین ویژگی است که باعث میشود عرضهی خالص نقره به بازار جهانی به طور پیوسته کاهش یابد.
در شرایطی که اقتصاد جهانی با ریسکهای فزایندهی تورمی و بحرانهای پولی احتمالی مواجه است، نقره بار دیگر توجهها را به خود جلب کرده است. برای سرمایهگذارانی که به دنبال داراییهای امن و فیزیکی میگردند.
نقره با ترکیب منحصربهفردی از ویژگیهای پولی و کاربردهای صنعتی، گزینهای جذاب در دوران پرنوسان امروز به شمار میرود فلزی که میتواند هم در دل گاوصندوقهای شخصی و هم در قلب فناوریهای آینده جای بگیرد
نسبت طلا به نقره کلید معمای آینده قیمتی نقره
در تحلیل بازار فلزات گرانبها، نسبت طلا به نقره همواره بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای ارزیابی موقعیت نسبی این دو فلز شناخته میشود. این نسبت بیان میکند که برای خرید یک اونس طلا، چند اونس نقره باید پرداخت شود و تغییرات آن در طول تاریخ، سیگنالهای مهمی برای تعیین نقاط ورود و خروج در بازار نقره به همراه داشته است.
همانطور که داگ کیسی در گفتوگو با مرد بینالمللی یادآور میشود، در مصر باستان این نسبت تنها حدود ۳ به ۱ بود؛ طلا تنها سه برابر ارزش نقره معامله میشد. در روم باستان، این نسبت به حدود ۱۲ به ۱ افزایش یافت؛ در دوره سزار، یک اورئوس طلا برابر با دوازده دناریوس نقره بود. با ورود به دوران مدرن، ایالات متحده در ابتدا نسبت ۱۷.۵ به ۱ را بهطور رسمی تعیین کرد — اقدامی که کیسی آن را بهدرستی "اشتباهی کلاسیک" میداند، چرا که بازار آزاد باید این نسبت را تعیین کند، نه دولتها.
در قرن بیستم و بیستویکم، نسبت طلا به نقره دستخوش نوسانات قابل توجهی شده است. در دوران مدرن، این نسبت به طور میانگین در محدوده ۴۰ تا ۶۰ به ۱ نوسان داشته، اما در دورههای بحرانهای اقتصادی نظیر بحران مالی ۲۰۰۸ یا بحران کرونا به سطوح بالای ۱۰۰ به ۱ نیز رسیده است. کیسی در مصاحبهی خود به این نکته اشاره میکند که روند بلندمدت این نسبت همواره با افزایش تدریجی ارزش طلا نسبت به نقره همراه بوده است؛ با این حال، در چرخههای اصلاحی بازار، همواره نقره توانسته است عملکرد بهتری نسبت به طلا از خود نشان دهد.

در حال حاضر، این نسبت در محدوده حدود ۱۰۰ به ۱ قرار دارد سطحی که به گفته کیسی، از نظر تاریخی نشانهی یک فرصت بالقوه برای ورود به بازار نقره به شمار میآید. چرا؟ زیرا در دورههایی که این نسبت به سطوح بسیار بالا میرسد، معمولاً بازار در ادامه شاهد رشد قویتر قیمت نقره نسبت به طلا بوده است. این روند بارها در تاریخ تکرار شده: زمانی که سرمایهگذاران به واسطه بحرانهای پولی و تضعیف ارزهای رسمی به سمت داراییهای امن هجوم میآورند، نقره بهعنوان گزینهی در دسترستر و ارزانتر موسوم به "طلای فقرا" — جذابیت ویژهای مییابد.
نکتهی مهم دیگری که کیسی به آن اشاره میکند، ساختار عرضه و مصرف نقره است که تفاوت بنیادینی با طلا دارد. برخلاف طلا که تقریباً تمام آن در ذخایر باقی میماند، بخش زیادی از نقره در کاربردهای صنعتی «مصرف» میشود و به چرخه عرضه بازنمیگردد. این موضوع، فشار مضاعفی بر بازار نقره وارد میکند و سبب میشود که در دورههای افزایش تقاضا، قیمت نقره شتاب بیشتری نسبت به طلا بگیرد.
از این منظر، کاهش اخیر نسبت طلا به نقره از سطحهای بسیار بالای تاریخی به محدودهی فعلی، بهنوعی هشداری به بازار است: چرخهی سنتی رشد نقره در مقابل طلا میتواند بار دیگر در حال فعال شدن باشد. برای سرمایهگذارانی که به دنبال فرصتهای کمریسکتر و پرپتانسیل در فضای داراییهای امن هستند، نقره در این مقطع زمانی یکی از گزینههای جذاب به شمار میآید.
برای درک بهتر این ماجرا بهتر است عمیقا به موضوع بنگریم، داگ کیسی در نوشته اخیر خود به صراحت ذکر می کند؛ "من فکر میکنم در چند سال آینده شاهد نقره ۱۰۰ یا ۲۰۰ دلاری خواهیم بود، و این سهامها باید رونق بگیرند"
کسری بودجه آمریکا به کمک نقره می شتابد!
یکی از مهمترین محورهای تحلیل بازار نقره، بررسی دقیق وضعیت عرضه و تقاضاست؛ چرا که برخلاف طلا که بخش عمده آن بهعنوان ذخیره نگهداری میشود، نقره بخش بزرگی از مصرف خود را در صنایع از دست میدهد و بازیافتپذیریاش نیز محدودتر است. همین ویژگی ساختاری، بازار نقره را در سالهای اخیر وارد دورهای از کسری مزمن کرده است؛ روندی که اگر ادامه یابد، زمینهساز جهشهای قیمتی گسترده خواهد شد.
طبق ارزیابی داگ کیسی، در حال حاضر سالانه حدود ۸۵۰ میلیون اونس نقره از طریق استخراج از معادن تأمین میشود و نزدیک به ۱۵۰ میلیون اونس دیگر نیز از محل بازیافت به بازار تزریق میشود. یعنی مجموع عرضه سالانه نقره در بهترین حالت به ۱ میلیارد اونس میرسد. اما نکتهی کلیدی در این میان، کیفیت و ماندگاری این عرضه نیست، بلکه ماهیت مصرف آن است.
برخلاف طلا که بیش از ۹۰ درصد از آن، پس از استخراج، همچنان بهصورت ذخیره در گاوصندوقها و بانکهای مرکزی باقی میماند، نقره در بسیاری از کاربردهای صنعتی بهصورت غیرقابل بازیابی مصرف میشود. داگ کیسی بر این نکته تأکید دارد که بخش بزرگی از نقرهای که در صنایع مختلف بهکار میرود—از مدارهای الکترونیکی و سلولهای خورشیدی گرفته تا تجهیزات پزشکی و باتریها عملاً نابود میشود یا بهشکلی بهکار میرود که بازیافت آن صرفه اقتصادی ندارد. این مسئله بهمرور زمان باعث کاهش موجودی نقره قابلدسترس در سطح جهانی شده است.
در عین حال، کاربردهای صنعتی نقره نهتنها کاهشی نداشته، بلکه در سالهای اخیر با سرعتی افزایشی در حال رشد است. استفاده از نقره در تکنولوژیهای انرژی پاک نظیر پنلهای خورشیدی، در کنار تقاضای روبهرشد آن در صنایع نیمههادی و خودروهای الکتریکی، ساختاری را در سمت تقاضا شکل داده که مستقل از شرایط اقتصادی، در حال رشد است. داگ کیسی نقره را «فلزی با فناوری بالا» مینامد؛ فلزی که در حال تبدیلشدن به قلب تپندهی انقلاب صنعتی سبز است.
در همین حال، عرضه نقره نیز با محدودیتهایی ساختاری روبهرو است. برخلاف طلا، استخراج نقره در بسیاری از موارد بهعنوان محصول جانبی معادن دیگر مانند مس، روی و طلا انجام میشود. به بیان دیگر، روند تولید نقره تابع عرضه سایر فلزات است و حتی اگر قیمت نقره افزایش یابد، استخراج آن الزاماً قابلافزایش سریع نیست. این وابستگی ساختاری، باعث شده که بازار نقره نسبت به شوکهای تقاضا، واکنش کند و اغلب با تأخیر وارد فاز عرضهی جدید شود و این یعنی فشار بیشتر بر قیمتها در دورههای جهش تقاضا.
هماکنون، و مطابق با دادههای ارائهشده در همین مصاحبه، بازار نقره برای چندمین سال متوالی با کسری حدود ۱۵۰ میلیون اونس در سال مواجه است، یعنی ۱۵ درصد از کل تقاضا، از محل برداشت از موجودی ذخایر پیشین تأمین میشود. این روند اگر ادامه یابد، بهتدریج ذخایر باقیمانده را نیز کاهش خواهد داد و بازار را در معرض جهشهای قیمتی ساختاری قرار خواهد داد.
داگ کیسی این وضعیت را بهدرستی چنین خلاصه میکند:
«نقره از سال ۲۰۱۹ تاکنون با کسری عرضه همراه بوده و این روند، یکی از دلایل اصلی عملکرد بهتر آن نسبت به طلا در سالهای اخیر بوده است»
او معتقد است که در نتیجه این کسری مزمن و رشد تقاضا، نقره وارد فاز قیمتی جدیدی شده که سطح حمایتی آن را در محدودهی ۳۰ تا ۳۵ دلار تثبیت کرده است،سطحی که تا همین چند سال پیش، اوج قیمتی به شمار میآمد
نظر شما