۱۵ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۵
دلایل شکست سیاست‌های ترامپ در برابر ایران| چرا فشار حداکثری ازهم پاشید؟
بازار بررسی می‌کند؛

دلایل شکست سیاست‌های ترامپ در برابر ایران| چرا فشار حداکثری ازهم پاشید؟

ایران بلوف نمی‌زند و قابلیت‌های موشکی و شبکه‌ منطقه‌ای آن، رویارویی نظامی را برای ایالات متحده بسیار خطرناک می‌کند. هرگونه حمله‌ای باعث تشدید تنش در خاورمیانه خواهد شد.

بازار؛ گروه بین‌الملل: پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا اخیراً در رم به پایان رسیده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که دو طرف پیشرفت‌هایی داشته‌اند و به یک موقعیت برد-برد امیدوارند. با این حال، عدم قطعیت در مورد نتیجه موفقیت‌آمیز این توافق همچنان پابرجاست‌ و در بیش از ۴ دهه اخیر روابط بین دو طرف پرتنش بوده است. تلاش ایران برای دستیابی به قدرت هسته‌ای به دلیل تهدیدات امنیتی منطقه‌ای و تغییر پویایی ژئواستراتژیک خاورمیانه، ایالات متحده را مجبور به آغاز گفتگو با ایران کرده است.

به گزارش ژورنال نئو؛ واشنگتن در حال بازگشت به تاکتیک‌های قدیمی خود است و به ایران پیشنهاد می‌دهد که یا باید حتی «غنی‌سازی اورانیوم صلح‌آمیز» را متوقف کند و یا با حمله نظامی روبرو شود. ایالات متحده دهه‌هاست که تلاش کرده است ایران را از طریق تحریم‌ها، اولتیماتوم‌ها و تهدیدهای نظامی در هم بشکند. با این حال، هر بار این استراتژی با شکست مواجه شده است. تهران نه تنها از عقب‌نشینی امتناع می‌کند، بلکه موضع خود را تقویت و ثابت می‌کند که سیاست فشار واشنگتن بی‌اثر است.

اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چرا ایالات متحده همچنان اشتباهات مشابه را تکرار می‌کند؟ چرا تهدیدهایی که زمانی علیه سایر کشورها مؤثر بودند، نمی‌توانند ایران را تحت تأثیر قرار دهند؟ و از همه مهم‌تر چرا واشنگتن به جای یافتن راه‌حل‌های دیپلماتیک واقعی، بر رویکردی بیهوده خود اصرار دارد؟ پاسخ در سوءتفاهم عمیق استراتژیست‌های آمریکایی از فرهنگ سیاسی، تاب‌آوری اقتصادی و واقعیت‌های منطقه‌ای ایران نهفته است. تاریخ نشان می‌دهد که فشار تنها جامعه ایران را حول حاکمیت متحد می‌کند و تهدید به مداخله نظامی مدت‌هاست اعتبار خود را از دست داده است.

چرا ترامپ شکست خورد؟

در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ به طور یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، معروف به «توافق هسته‌ای ایران»، خارج شد. این توافق که در سال ۲۰۱۵ در زمان باراک اوباما منعقد شد، برنامه هسته‌ای ایران را در ازای کاهش تحریم‌ها محدود کرد. ترامپ این توافق را «بدترین توافق تاریخ» نامید و خواستار بازنگری کامل آن شد. با این حال، جایگزین او - سیاست «فشار حداکثری» - هیچ دستاوردی نداشت و تهران به جای تسلیم شدن، به تدریج تعهدات خود در برجام را کنار گذاشت، غنی‌سازی اورانیوم را افزایش داد و بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را محدود کرد.

ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، نمی‌تواند با تحریم‌ها مرعوب شود. بطوریکه وقتی مذاکرات متوقف شد، دولت ترامپ به تاکتیک‌های ترساندن متوسل شد. اخیرأ نیز رسانه‌هایی مانند سی‌ان‌ان و رویترز، مطیع واشنگتن، گزارش‌هایی از «حمله قریب‌الوقوع اسرائیل» به سایت‌های هسته‌ای ایران را با استناد به منابع ناشناس منتشر کردند.

فروپاشی این توافق به نمونه‌ای کلاسیک از اتکای آمریکا به زور به جای دیپلماسی تبدیل شد. اما ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، نمی‌تواند با تحریم‌ها مرعوب شود. بطوریکه وقتی مذاکرات متوقف شد، دولت ترامپ به تاکتیک‌های ترساندن متوسل شد. اخیرأ نیز رسانه‌هایی مانند سی‌ان‌ان و رویترز، مطیع واشنگتن، گزارش‌هایی از «حمله قریب‌الوقوع اسرائیل» به سایت‌های هسته‌ای ایران را با استناد به منابع ناشناس منتشر کردند. پیام این تهدیدها واضح بود، اگر مذاکرات شکست بخورد، اقدام نظامی اجتناب‌ناپذیر است.

اماذبه به باور بسیاری از کارشناسان این تهدیدها بی‌اثر بودند. رسانه‌های ایرانی، از جمله روزنامه‌ی با تردید واکنش نشان دادند و حتی رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق ایالات متحده، اعتراف کرد: «نابود کردن برنامه‌ی هسته‌ای ایران غیرممکن است. این برنامه به خوبی محافظت می‌شود و هرگونه حمله‌ای فقط عزم ایران را تقویت می‌کند.»

عوامل شکست «فشار حداکثری»

در این راستا، ۱- ایران بلوف نمی‌زند و قابلیت‌های موشکی و شبکه‌های نیابتی منطقه‌ای آن، رویارویی نظامی را برای ایالات متحده بسیار خطرناک می‌کند. هرگونه حمله‌ای باعث تشدید تنش در خاورمیانه خواهد شد.

۲-تهدیدها دیگر کارساز نیستند و پس از دهه‌ها تحریم، جامعه ایران خود را وفق داده است. سختی‌های اقتصادی بر استانداردهای زندگی تأثیر می‌گذارد اما رژیم را بی‌ثبات نمی‌کند.

۳- در این میان، دیپلماسی ترامپ نیز آشفته بود و او غیرممکن را مطالبه کرد یعنی کنار گذاشتن کامل غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران، که از سال ۲۰۱۵ تاکنون عملی نشده بود. دولت او به جای مصالحه، موضعی سختگیرانه اتخاذ کرد و هیچ جایی برای مانور تهران باقی نگذاشت.

فروپاشی «فشار حداکثری»

ایالات متحده شدیدترین تحریم‌های تاریخ را اعمال کرد: تحریم نفتی، قطع سوئیفت و مسدود کردن دارایی‌ها. با این حال، تهران به جای فروپاشی، راه حل‌هایی پیدا کرد. افزایش تجارت با چین و روسیه به کلید بقای اقتصادی ایران تبدیل شد. این کشورها، با نادیده گرفتن تحریم‌های ایالات متحده، علی‌رغم تهدیدات واشنگتن، به خرید نفت ایران ادامه می‌دهند. ایران همچنین یک بازار نفت سایه ایجاد کرد و محموله‌ها از طریق کشورهای ثالث تغییر مسیر می‌دهند و طرح‌های پیچیده‌ای برای دور زدن تحریم‌ها به کار می‌گرفتند.

ایالات متحده شدیدترین تحریم‌های تاریخ را اعمال کرد: تحریم نفتی، قطع سوئیفت و مسدود کردن دارایی‌ها. با این حال، تهران به جای فروپاشی، راه حل‌هایی پیدا کرد. افزایش تجارت با چین و روسیه به کلید بقای اقتصادی ایران تبدیل شد.

همزمان، تهران خودکفایی را تسریع و صنایع داخلی را از داروسازی تا خودروسازی گسترش داد. تهدیدهای نظامی نیز توخالی از آب درآمدند؛ ترامپ بارها ادعا کرد که ایالات متحده می‌تواند «ایران را از نقشه جهان محو کند»، اما هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداد. دلیل آن ساده است: خطر جنگ منطقه‌ای بسیار زیاد است. حمله به ایران باعث تلافی‌جویی حزب‌الله در لبنان، حوثی‌ها در یمن و شبه‌نظامیان شیعه در عراق خواهد شد. مسدود کردن تنگه هرمز قیمت نفت را افزایش می‌دهد و به ایالات متحده و متحدانش آسیب می‌رساند. حتی اسرائیل و عربستان سعودی نیز برای یک جنگ تمام‌عیار آماده نیستند.

پس از شکست «فشار حداکثری»، دولت بایدن تلاش کرد مذاکرات را از سر بگیرد. اما واشنگتن همچنان بر شرایط غیرواقع‌بینانه اصرار دارد: ایران باید غنی‌سازی اورانیوم را متوقف، برنامه موشکی خود را محدود کند و سیاست‌های منطقه‌ای خود را تغییر دهد. تهران نیز در مقابل، تضمین‌هایی را مبنی بر اینکه ایالات متحده از توافق خارج نخواهد شد، درخواست می‌کند و بر لغو کامل تحریم‌ها قبل از پایبندی به توافق اصرار دارد. بنابراین، جای تعجب نیست که مذاکرات متوقف شده است.

چرا سیاست فشار محکوم به شکست است؟

ایران انعطاف‌پذیری قابل توجهی از خود نشان داده است. اتحاد نخبگان، حمایت چین و روسیه و تمایلات ایدئولوژیک، تهران را تقریباً در برابر فشارهای خارجی نفوذناپذیر کرده است. حتی اصلاح‌طلبان نیز از برنامه هسته‌ای به عنوان یک موضوع حاکمیت ملی حمایت می‌کنند. در همین حال، ایالات متحده همچنان همان اشتباهات را تکرار می‌کند. این کشور روانشناسی ایران را درک نمی‌کند، زیرا تهدیدها فقط عزم تهران را جزم‌تر می‌کند.

اتحاد نخبگان، حمایت چین و روسیه و تمایلات ایدئولوژیک، تهران را تقریباً در برابر فشارهای خارجی نفوذناپذیر کرده است. حتی اصلاح‌طلبان نیز از برنامه هسته‌ای به عنوان یک موضوع حاکمیت ملی حمایت می‌کنند.

آمریکا در حال باختن این بازی بزرگ است، ایران عقب‌نشینی نخواهد کرد و تهدیدات واشنگتن دیگر کسی را نمی‌ترساند. تنها راه خروج، دیپلماسی واقعی مبتنی بر امتیازات متقابل است. اما برای این کار، نخبگان سیاسی آمریکا باید با واقعیت روبرو شوند؛ فشار بر ایران کارساز نیست. وقت آن است که به دنبال جایگزین‌هایی باشند، کاری که ترامپ با کوته‌بینی خود، هرگز آماده انجام آن نبود.

کد خبر: ۳۴۵٬۵۶۳

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها