به گزارش بازار، حاکم المطیری، بنیانگذار و دبیرکل جریان حزب الامه در کویت در یادداشتی در تحلیل سیاست های آمریکا در خاورمیانه نوشت:
رئیسجمهور آمریکا وودرو ویلسون، نخستین کسی بود که توافقنامه محرمانه «سایکس-پیکو» (۱۹۱۶م) را که طی آن بریتانیا، فرانسه و روسیه سرزمینهای خلافت اسلامی عثمانی را میان خود تقسیم کردند را رد کرد. وی هنگام اطلاع از این توافق گفت: «این معاهده، جنگهایی بیپایان را در خاورمیانه به وجود خواهد آورد»؛ و منظور او، جنگهایی میان قدرتهای اروپایی و آمریکا بود.
ویلسون تنها پس از اعلام اصول خود در سال ۱۹۱۸ با پیوستن به متحدین و پذیرش توافقنامه همراهی کرد؛ اصولی که وعده آزادی و صلح را برای ملتهای منطقه – از جمله ملت سوریه – به همراه داشت؛ وعدههایی که حتی پس از گذشت صد سال، تحقق نیافتهاند.
او همچنین سهم ایالات متحده در سلطه بر منطقه را تضمین کرد:
۱. در عرصه اقتصادی: با اجازه به شرکتهای آمریکایی برای اکتشاف و استخراج نفت و گشودن بازارها به روی آنها.
۲. در عرصه دینی: با اجازه به هیئتهای تبلیغی انجیلی پروتستان برای فعالیت از طریق بیمارستانهای آمریکایی.
۳. در عرصه فرهنگی و سیاسی: با تأسیس دانشگاههای آمریکایی، که نخستین شعبه آن در سال ۱۹۱۹ در قاهره افتتاح شد؛ با هدف تربیت نخستین نسل از «ستون پنجم» عربزبان، با نژاد عربی ولی گرایش، روح و فرهنگ آمریکایی. این نسل جایگزین ستون پنجم فرانکوفون شد که از زمان لشکرکشی ناپلئون به مصر شکل گرفته بود، و نیز جایگزین ستون پنجم ماسونی بریتانیایی که از زمان اشغال مصر در سال ۱۸۸۲ شروع به فعالیت کرده بود. نسلهایی که تا امروز نیز پایتختهای عربی را اداره میکنند، از نخستین کودتای نظامی آمریکا که «حسنی الزعیم» را در سال ۱۹۴۹ بر سوریه حاکم کرد و برنامههای واشنگتن را در منطقه اجرا نمود؛ پس از آنکه مستعمرات بریتانیا و فرانسه در منطقه پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا واگذار شد.
روسیه و اروپا تا مدتها شریک آمریکا در اشغال خاورمیانه بر اساس توافقنامه سایکس-پیکو و به موجب پیروزی نظامی مشترک خود بودند؛ یعنی اتحاد سه کشور صلیبی: بریتانیا (پروتستان)، فرانسه (کاتولیک) و روسیه (ارتدوکس). آمریکا این وضعیت را تا حدودی حتی در دوره جنگ سرد با روسیه کمونیستی و بیدین نیز حفظ کرد.
تمایل آمریکا برای انحصار کنترل منطقه دقیقا از زمان توافق کمپ دیوید (۱۹۷۸م) و سپس جنگ خلیج (۱۹۹۰م) شدت گرفت؛ یعنی دوره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آغاز دوره تکقطبی آمریکا که در آن واشنگتن بهتنهایی رهبری جهان را برعهده گرفت. اما پس از اعلام کمپین صلیبی توسط بوش پسر در آغاز هزاره سوم، با اشغال افغانستان (۲۰۰۱م) و عراق (۲۰۰۳م) و محاصره انقلاب ملت سوریه (۲۰۱۳م)، نفوذ آمریکا رو به افول نهاد؛ تا اینکه ترامپ در سال ۲۰۱۷ پروژه ابراهیمی خود را اعلام کرد.
این پروژه بر تلفیق رژیم صهیونیستی در منطقه عربی استوار بود؛ از طریق وحدت مشارکتی میان کشورهای عربی و اسرائیل، عادیسازی روابط، و بهرسمیت شناختن رهبری تلآویو؛ پروژهای که توافقنامه سایکس - پیکو با تقسیماتش مانعی برای تحقق آن بود. ترامپ خواست تا منطقه را به یک بازار بزرگ برای کالاهای آمریکایی تبدیل کند، رقیب بازار اروپا، و اتحادیه اروپا را کنار بگذارد و منطقه را برای خود نگه دارد؛ با هدف ایجاد خاورمیانهای آمریکایی که از طریق آن مجدداً کنترل نظام بینالملل را به دست گیرد، چین را از شرق، روسیه را از شمال و اروپا را از غرب محاصره کند؛ تا همه دوباره به «خانه اطاعت آمریکا» بازگردند.
و تحقق همه اینها، در چارچوب توافقنامه سایکس- پیکو که ویلسون نسبت به پیامدهای آن برای منافع آمریکا هشدار داده بود، ممکن نبود. ترامپ تصمیم به پایان آن گرفت!
و امروز آمریکا که غزه را محاصره کرده و مردم آن را میکشد و آواره میسازد – همانگونه که دیروز در عراق و سوریه چنین کرد – همچنان دشمن شماره یک ملتهای منطقه باقی مانده است؛ حتی اگر از «صلح آمریکایی» سخن بگوید، صلحی که طی سی سال گذشته، بیست میلیون عرب را در عراق، سوریه و فلسطین، و بیست میلیون مسلمان را در افغانستان کشته و آواره کرده است!
خرج الثعلب یوما بثیاب الواعظینا مخطئ من ظن یوما أن للثعلب دینا!
روزی روباهی در لباس واعظان بیرون آمدو نادان آن کسیست که روزی گمان کند برای روباه دینی هست!
نظر شما