۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
تغییر رویکرد آمریکا در خاورمیانه| ترامپ با مذاکرات با ایران نتانیاهو را به دام انداخت
دکترین جدید خاورمیانه دونالد ترامپ:

تغییر رویکرد آمریکا در خاورمیانه| ترامپ با مذاکرات با ایران نتانیاهو را به دام انداخت

رویکرد جدید ترامپ به خاورمیانه: کاهش مداخلات ایالات متحده آمریکا در منطقه و سپردن مسئولیت ثبات منطقه‌ای به ساکنان آن.

بازار؛ گروه بین الملل: «الکساندر لانگلویس» در طی مقاله ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شد، نوشت: «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا به طور چشمگیری در حال تغییر رویکرد واشنگتن به سیاست خارجی در خاورمیانه است. در حالی که جنگ‌طلبی و غیرقابل پیش‌بینی بودن به تعریف رویکرد شخصی وی در امور خارجی تبدیل شده است، ترامپ از شکستن هنجارهای سنتی دیپلماسی و کشورداری که بسیاری معتقدند مدت‌هاست هم ایالات متحده و هم خاورمیانه را عقب نگه داشته است، نمی‌ترسد. اگر ترامپ به این رویکرد غیرمعمول پایبند باشد و یک سیاست خارجی محدود را با در نظر گرفتن محدودیت‌های قدرت و منافع ایالات متحده متمرکز کند، می‌تواند از رهبران منطقه در تلاش آنها برای ترویج عصر جدیدی از عمل‌گرایی و توسعه حمایت کند.
اولین سخنرانی مهم خارجی ترامپ در ریاض در ۱۳ مه، نشان‌دهنده‌ تغییری در سیاست خارجی ایالات متحده بود. وی بدون اتلاف وقت، دولت‌های گذشته و سیاست‌های منطقه‌ای آنها را مورد انتقاد قرار داد. این لفاظی ها از طرف رئیس جمهور مدرن ایالات متحده بی‌سابقه است. در حالی که تلاش‌های قبلی برای تنظیم مجدد اولویت‌ها و رویکردهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در منطقه موضوع جدیدی نیست، اما هرگز به این شدت بیان یا عملی نشده بودند.
ابعاد مثبت و منفی ذاتی دکترین جدید سیاست خارجی ترامپ حائز اهمیت است. واشنگتن مدت‌هاست که حضور خود را در سراسر جهان گسترش داده و در هر نبردی در هر قاره‌ای برای تأثیرگذاری بر همه چیز، همه جا و همیشه می‌جنگد. این زیاده‌روی همراه با عدم توجه به منافع واقعی ایالات متحده و قابلیت‌های مورد نیاز برای دستیابی به آنها، منجر به جنگ‌های ابدی قرن بیست و یکم شده است. در همین حال مشکلات داخلی همچنان رو به وخامت گذاشته و اولویت‌های امنیتی به طور فزاینده‌ای به آزادی‌های مدنی در داخل آسیب رساند.

اکنون معامله‌گرایی شخصی و متمرکز بر تجارت در دکترین خاورمیانه ای امریکا برجسته است- نگرشی که کشورهای ثروتمند و استبدادی خلیج فارس می‌توانند به راحتی با آن سازگار شوند

در واقع استدلال اینکه رویکرد بیش از حد امنیتی به سیاست‌گذاری در واشنگتن برای شهروند عادی ایالات متحده آمریکا نتایج منفی داشته کم‌گویی است. با این حال برخی از جنبه‌های تعامل خارجی بسیار مهم بوده‌اند؛ از جمله اقدامات جهت توسعه بین‌المللی و امور بشردوستانه که ده‌ها هزار آمریکایی را استخدام کرده و در عین حال از جوامع نیازمند در سراسر جهان با هزینه‌های نسبتاً کم حمایت می‌کند. چنین سیاست‌هایی عناصر مهم قدرت نرم هر سیاست خارجی کارآمد را تشکیل می‌دهند. در واقع، نوع‌دوستی باعث ایجاد حسن نیت در خارج از کشور می‌شود و از جوامع نیازمند حمایت می‌کند.
امروزه تغییر گسترده‌تر در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه آشکارتر است. رویکردهای بیش از حد نظامی به منطقه، حداقل در مقایسه با دولت‌های قبلی، گذشته است. در عوض، معامله‌گرایی شخصی و متمرکز بر تجارت وجود دارد - نگرشی که کشورهای ثروتمند و استبدادی خلیج فارس می‌توانند به راحتی با آن سازگار شوند.
مطمئناً این واقعیتی کاملاً جدید نیست. کاخ سفید برای دهه‌ها کشورهای خلیج فارس را در آغوش گرفته ‌است، عمدتاً به این دلیل که ایالات متحده به جریان آزاد انرژی از منطقه و معاملات تسلیحاتی خود نیاز دارد. این منطق توسط طرز فکر ناقص نظریه ثبات استبدادی پشتیبانی می‌شود که نه باعث ایجاد صلح شد نه توسعه؛ بلکه منطقه را به عقب راند.
اما چرخش‌های اخیر ترامپ نشان از تغییر جهت جدی در خاورمیانه دارد. آتش‌بس ترامپ با جنبش حوثی‌های یمن در ۶ مه، نمونه‌ای از این تغییر است. مذاکرات با ایران بر سر برنامه هسته‌ای‌اش، درست پس از تعهد به استراتژی «فشار حداکثری» که قبلاً شکست خورده بود و همچنین لغو تحریم‌های سوریه، نشانه‌های بیشتری از نیات جدید ارائه می‌دهد. به طور جداگانه این اقدامات را می‌توان به عنوان سیاست واقع‌گرایانه معمول توضیح داد. مضمون مشترک بین آنها موضوعی است که رویکرد کلی را برجسته می‌کند: امتناع آشکار ترامپ از هماهنگی با اسرائیل.

ترامپ در ۸ آوریل، زمانی که اعلام کرد دولتش وارد مذاکرات مستقیم با ایران خواهد شد، عملاً «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل را در دفتر بیضی شکل به دام انداخت

در واقع ترامپ در ۸ آوریل، زمانی که اعلام کرد دولتش وارد مذاکرات مستقیم با ایران خواهد شد، عملاً «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسرائیل را در دفتر بیضی شکل به دام انداخت. تصمیم ترامپ برای تنزل رتبه «مایک والتز»، مشاور سابق امنیت ملی به دلیل رابطه بسیار صمیمانه وی با مقامات اسرائیلی، وسعت این اقدامات - و شاید ناامیدی ترامپ از وضع موجود - را برجسته می‌کند.
تصمیم به عدم مشارکت اسرائیل در مسائلی که برای ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه حیاتی تلقی می‌شوند، موضوع کوچکی نیست. با این حال ترامپ تنها چهار ماه پس از دومین دوره ریاست جمهوری خود همچنان به این روند ادامه می‌دهد. نتانیاهو مدت‌هاست که به توانایی خود در دستکاری سیاست آمریکا افتخار می‌کند و پیروزی‌های سیاسی بزرگی را به دست می‌آورد که در نهایت به ضرر واشنگتن تمام می‌شود. یکی از بارزترین نمونه‌های این پویایی، درخواست‌های وی از ایالات متحده برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۲ بود. همه ما می‌دانیم که این ماجرا چگونه به پایان رسید.
در نهایت سابقه ایالات متحده آمریکا در منطقه وحشتناک است. این کشور کورکورانه از اشغال غیرقانونی فلسطین توسط اسرائیل حمایت کرده است، حتی زمانی که این درگیری فراتر از غزه گسترش یافته و منافع و سربازان ایالات متحده در منطقه را تهدید کرده است. واشنگتن دولت‌ها را در چندین کشور سرنگون کرده و زمینه را برای تسلط گروه‌های افراطی مانند داعش فراهم کرده است. همچنین غیرنظامیان بی‌شماری را به نام «دموکراسی» بمباران کرده است، در حالی که اصول حقوق بشر را به نمایش می‌گذارد.
اذعان به این گذشته و اتخاذ چنین واقع‌گرایی - اگرچه با توجه به ماهیت گاه و بی‌گاه ترامپ به سختی تضمین شده است - نشان می‌دهد که رویکردی خویشتن‌دارانه در منطقه در حال پیروزی است. این نتیجه نشان می‌دهد که مداخلات ایالات متحده کمتر شده و مسئولیت ثبات منطقه‌ای به ساکنان آن، جایی که به آنها تعلق دارد، واگذار می‌شود.

کد خبر: ۳۴۴٬۱۶۰

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha