به گزارش بازار، رهبر انقلاب، سال ۱۴۰۳ را به نام جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری کردند.ایشان در این نامگذاری به دو دسته نکات محوری توجه کردند: ۱) اقتصاد و تولید۲) مشارکت مردمتبیین ایشان از پیوند این دو بحث، منظومه ایست که می توان به عنوان سیاست کلی نظام در سال های پیش رو (دستکم در برنامه پنجساله هفتم) مدنظر داشت. این منظومه مرکب از چند گزاره است :
۱) اقتصاد مسئله اصلی کشور است. اگر اقتصاد کشور وضع مطلوبی پیدا کند در همه اوضاع کشور تاثیر میگذارد. میشود گفت در دین و دنیای مردم تاثیر میگذارد.
۲) اقتصاد یکی از نقطهضعفهای ماست.مسایل اقتصادی، گره حل چالش های کارآمدی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نظام است پس مسایل دیگر باید در اولویت های بعد از اقتصاد باشند. پراکنده کردن نظام اولویت های جامعه به هر عنوان دیگری خلاف این سیاست کلی است.
۳) برای اینکه اقتصاد کشور شکوفا شود باید همه چرخدندههای بزرگ و کوچک به راه بیفتد
برای موفقیت از مشارکت مردم به معنای واقعی کلمه استفاده شود.
مهمترین راه برای رسیدگی به اولویت اول کشور، مشارکت مردم و اصلاح حکمرانی اقتصادی با مردم بنیان نمودن اقتصاد کشور است و این امر به بیشترین میزان مشارکت مردم از خردترین سرمایه ها و توان ها تا کلان ترین شان نیاز دارد. ظرفیتی که تنها با ۴۰درصد رای دهندگان در انتخابات ممکن نیست و باید سایر ظرفیت ها را نیز بدان افزود.
۴) پیشرفت ها در صورتی امکان پذیر است که من و شما به آینده امیدوار باشیم.بستر اصلاح حکمرانی و مشارکت مردم، امید به آینده است. بدون وجود چنین بستری نه مشارکتی رخ می دهد نه اصلاحی صورت می پذیرد. پس امیدآفرینی یکی ازمقدمات محوری سیاست کلی نظام در دوره پیش روست.
سازوکار این امر، افزایش سرمایه اجتماعی نظام و امیدواری جامعه به سازوکارهای حکمرانی برای تامین نیازهای اکثریت جامعه و احترام و امنیت عمومی است.
۵) ما در مسئلۀ اتحاد دلهای مردم متاسفانه مشکلات و عقبافتادگیهایی داریم.
خودمان به دست خودمان در وحدت ملی اختلال ایجاد میکنیم و همه در این غفلت شریکیم.
از نقاط ضعف ملی ما سیاست یکپارچگی و وحدت ملی است که در یک فرایند داخلی آن را تضعیف می کنیم. این تخریب وحدت با زبان و رفتار عناصر داخلی صورت می پذیرد که منافع ملی را تشخیص نمی دهند. روشن است که این امر تنها به منتقدان سیاست های نظام یا دولت سیزدهم برنمی گردد بلکه به همه جریانات و افراد باز می گردد و طبعا هرکس نقش برجسته تر و رسانه فراگیرتری دارد تأثیرگذاری بیشتری هم بر این فرایند خودتخریبی دارد.
۶) "اختلاف فکری و سیاسی طبیعی است اما نفرتپراکنی غیر از اینهاست".ادبیات مبتنی بر جداسازی ملت و قطب بندی میان جامعه به هر عنوان ولو با عناوین ارزشی و تقسیم جامعه به انقلابی و ضدانقلاب یا مومن و عاصی یا قرمز و صورتی و یا هر عنوان دیگر مغایر با این سیاست کلی نظام است.
۷) همه باید اتحاد را حفظ و آن را تقویت کنیم. این سیاست قطعی نظام است.
یکی از چالش های اساسی نامگذاری سال ها در گذشته، نبود هرگونه نظام مدیریت بر فرایند تحقق شعار بوده است. فرایندی که اگر در شعار امسال هم که در قالب یک سیاست کلی رعایت بیان شده اجرایی نشود سرنوشتی بهتر از شعارهای پیشین نخواهد داشت.سازوکار این سیاست کلی نیز اجرای آن از بالاترین سطوح نظام و نخبگان حاکم و نه توده ها یا نخبگان حاشیه ای همچون روزنامه نگاران یا مدیران خرد و میانی و... است. این سیاست را باید از مقامات آغاز کرد و هر مقامی در هر جایگاهی امید، همبستگی و مشارکت "همه مردم" را مخدوش می کند، ("همه مردم"، نه فقط تعدادی که خود، آنان را مردم می خوانند) به سرعت واکنش نشان داده و تذکر یا برخورد لازم صورت پذیرد. در این راستا، تدوین و ابلاغ سیاست ها و خط مشی های رسانه ای برای استفاده در گفتگوها و اظهارات شخصیت های رده بالای نظام و پیوست نظارتی آن یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
نظر شما