۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۳
چین و بحران دریای سرخ| محاسبات ژئوپلیتیکی، اقتصادی در برابر آمریکا
استیمسون گزارش داد؛

چین و بحران دریای سرخ| محاسبات ژئوپلیتیکی، اقتصادی در برابر آمریکا

بحران دریای سرخ وجهه چین را به عنوان یک قدرت خارجی افزایش داده و در عین حال تمرکز ایالات متحده را از اوکراین و سیاست اقیانوس هند_آرام منحرف کرده است.

بازار؛ گروه بین الملل: حملات نیروهای حوثیهای یمن در دریای سرخ علیه جنگ افروزیهای صهیونیستها، یک بحران بزرگ جهانی ایجاد کرده که باعث افزایش قیمت کشتی ها شده و حدود ۹۰ درصد از کشتی های کانتینری را مجبور به دور زدن آفریقا به جای عبور از کانال سوئز کرده است. در این میان، چین به عنوان بزرگترین صادرکننده جهان و کشوری که به شدت به واردات نفت وابسته است، طبیعتاً باید نگران فروپاشی احتمالی خطوط کشتیرانی از طریق دریای سرخ باشد.

در حالی که بیشتر تجارت چین با اتحادیه اروپا از طریق کانال سوئز انجام می شود و پکن در بنادر مصر و عربستان در دریای سرخ سرمایه گذاری کرده و متعهد شده است که به کاهش تنش ها کمک خواهد کرد و با همه طرف های درگیر در تماس است، اما از بسیاری جهات از بحران جاری سود می برد و بحران دریای سرخ وجهه چین را به عنوان یک قدرت خارجی افزایش داده است؛ ضمن اینکه این بحران به عنوان عاملی انحرافی برای واشنگتن از منطقه هند و اقیانوس آرام تلقی می شود.

جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا اخیرا با وانگ یی وزیر امور خارجه چین در تایلند دیدار کرد و حملات دریای سرخ از جمله موضوعاتی بود که مورد بحث قرار گرفت. در همین راستا، پکن موافقت کرد تا با تلاش خود ایران را تحت تأثیر قرار دهد تا بر حوثی‌ها فشار بیاورد تا حملات را متوقف کنند. در حالی که چین اهرم‌هایی بر ایران دارد، اما سطح نفوذ خود تهران بر حوثی‌ها نامشخص است.

واکنش اولیه چین به اقدامات حوثی ها خاموش بود. چین حوثی‌ها را محکوم نکرد و همچنین به ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده، عملیات نگهبان رفاه، که به دنبال دفاع از کشتیرانی در دریای سرخ است، نپیوست. دلیل این رفتارها این است که چین نگران است که مشارکت در ائتلاف، این سیگنال را به کشورهای عربی مبنی بر اینکه چین در حمایت از اسرائیل در کنار غرب است و نه با فلسطینی ها که تحت حمله اسرائیل در غزه قرار دارند، ارسال کند.

مشارکت در ائتلاف به رهبری ایالات متحده می تواند جاه طلبی های چین برای معرفی خود به عنوان رهبر جنوب جهانی را تضعیف کند

چین با جدا کردن خود از غرب و ایجاد روابط نزدیکتر با ایران و سایر کشورهای خلیج فارس، برخی از اقدامات موفقیت آمیز را در خاورمیانه انجام داده است. از طرفی، پکن به وضوح حمایت خود را از آرمان فلسطین نشان داده، طرح صلح خود را ارائه کرده و از حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه انتقاد کرده است. به عبارت دیگر، مشارکت در ائتلاف به رهبری ایالات متحده می تواند جاه طلبی های چین برای معرفی خود به عنوان رهبر جنوب جهانی را تضعیف کند. بر اساس استدلال پکن، ایستادن در کنار ایالات متحده، سیگنال بدی را در سراسر جهان عرب ارسال می کند؛ جایی که چین با موفقیت، خود را به عنوان یک عامل توازن در برابر واشنگتن قرار می دهد.

برای چین، درگیری های به ظاهر نامرتبط در منطقه نشان دهنده یک روند بزرگ است؛ کاهش تدریجی نظم جهانی به رهبری آمریکا

در واقع، گره خوردن در ائتلاف با ایالات متحده تنها موقعیت واشنگتن را تقویت می کند، سناریویی که پکن می خواهد از آن اجتناب کند. به طور گسترده تر، پکن انتظار دارد که بی ثباتی در منطقه، قدرت آمریکا را بیشتر تضعیف کند و انزوای ایالات متحده را در مورد جنگ در غزه و اوکراین عمیق تر نماید. برای چین، این درگیری های به ظاهر نامرتبط نشان دهنده یک روند بزرگ است؛ کاهش تدریجی نظم جهانی به رهبری آمریکا. برای پکن، درگیری‌ها و تنش‌ها در خاورمیانه به عنوان یک حواس‌پرتی ژئوپلیتیکی برای واشنگتن در نظر گرفته می شود که چین می‌تواند از آن در دریای چین جنوبی استفاده کند.

پکن درگیری‌های جاری در خاورمیانه را دلیلی بر نارسایی نظم جهانی به رهبری ایالات متحده و نشانه‌ای از ظهور قریب‌الوقوع جهانی چندقطبی تر می داند

در واقع، این حواس پرتی چالش مهمی برای تلاش های ایالات متحده برای مهار چین ایجاد می کند. ایالات متحده سابقه هدایت منابع نظامی قابل توجه خود را به سمت مسائل فوری اما کمتر بحرانی به جای پرداختن به چالش های بلند مدت و سیستماتیک دارد. بنابراین، جنگ علیه تروریسم در اوایل دهه ۲۰۰۰، دوره ای بود که چین و روسیه از آن برای تقویت مواضع خود در همسایگی های خود استفاده کردند. افزون بر این، پکن درگیری‌های جاری در خاورمیانه را نمونه دیگری از این الگو می‌داند؛ یعنی دلیلی بر نارسایی نظم جهانی به رهبری ایالات متحده و نشانه‌ای از ظهور قریب‌الوقوع جهانی چندقطبی تر.

فراتر از این تفکر بزرگ ژئوپلیتیک، دلایل پیش پا افتاده تری وجود دارد که چرا چین از اقدامات نظامی فعال برای محافظت از کشتیرانی در دریای سرخ خودداری کرده است. با وجود داشتن یک پایگاه نظامی در جیبوتی، چین ممکن است فاقد قابلیت های نظامی لازم برای مشارکت موثر در ائتلاف باشد. دلیل دیگر این است که برای چین وضعیت هنوز آنقدر بحرانی نیست که نیاز به مداخله داشته باشد. افزایش هزینه های حمل و نقل تنها به کسری از آنچه در دوره همه گیر ایجاد می کرد، رسیده است - ۱۴ هزار دلار برای حمل کانتینر ۴۰ فوتی در آن زمان در مقابل حدود پنج هزار دلار اکنون.

رویکرد چین در قبال بحران دریای سرخ را باید در پرتو اقدامی که پکن در رابطه با جنگ غزه انجام داده است، مشاهده کرد

همچنین بخش عمده ای از واردات نفت چین از دریای سرخ ترانزیت نمی شود؛ ضمن اینکه مشخص نیست که چین تا چه حد می تواند بر ایران تأثیر بگذارد. این دو کشور برای روابط نزدیک‌تر اقتصادی و سیاسی تلاش کرده و انتظار این بود که پکن بتواند در صورت لزوم جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهد. چند هفته گذشته محدودیت های چنین تفکری را نشان داده است. هنگامی که در ۲۶ ژانویه ۲۰۲۴ گزارش شد که پکن با ایران تماس گرفته و از آن خواسته تا حوثی ها را مهار کند!، سخنگوی حوثی ها بعداً هرگونه ارتباط در مورد چین را رد کرد. همچنین ایران از نظر اقتصادی آنقدر به چین وابسته نیست که چین بتواند محاسبات تهران را تغییر دهد. سطح تجارت و سرمایه گذاری کمتر از انتظارات اعلام شده است.

در نهایت، رویکرد چین در قبال بحران دریای سرخ را باید در پرتو اقدامی که پکن در رابطه با جنگ غزه انجام داده است، مشاهده کرد. چین مواضع محتاطانه خود را در قبال درگیری حفظ کرده و با تأکید بر بی طرفی و خدمت به عنوان قطب نمای اخلاقی برای کشورهای عربی و به طور کلی جنوب جهانی، بیشتر بر بی اعتبار کردن موضع ایالات متحده تمرکز کرده است. این بی طرفی ذاتاً ضد غربی است و مبتنی بر ترسیم روایتی است که در تضاد با ایالات متحده است و توجه بیشتری به آرمان فلسطین دارد.

از طرفی شباهت ها با مدیریت بحران دریای سرخ قابل توجه است، در حالی که تأثیر این بحران بر نفوذ جهانی ایالات متحده همچنان نامشخص است. شهرت ایالات متحده به توانایی این کشور برای پایان دادن به جنگ غزه، تسهیل گفتگوها بین اسرائیل و کشورهای عربی کلیدی، تضمین امنیت مسیرهای تجاری دریایی عمده و حفظ تلاش های نظامی اوکراین علیه روسیه بستگی دارد. این اهداف اکنون در معرض خطر هستند، به ویژه روند مصالحه عربستان و اسرائیل، زیرا هرگونه نزدیکی قابل توجه بین اسرائیل و عربستان سعودی بدون برنامه مشخص برای دستیابی به فلسطین، واکنش های منفی را در سراسر جهان عرب و جنوب جهانی برانگیخته است.

چین ممکن است تعامل دیپلماتیک خود با ایران و کشورهای عربی را برای پایان دادن به هرج و مرج در دریای سرخ افزایش دهد. اما این کشور تنها در صورتی اقدام خواهد کرد که منافع اقتصادی خود را به طور جدی در معرض تهدید قرار دهد و راهی برای موفقیت سریع دیپلماتیک بیابد. بر همین اساس، رفتار پکن تحت تأثیر ترکیبی از محاسبات ژئوپلیتیکی، اقتصادی و صرفا نظامی است و در نهایت، آنچه برای غرب اهمیت دارد ممکن است برای چین چندان مهم نباشد.

کد خبر: ۲۷۴٬۰۱۳

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha