بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی فارن افرز اخیرا مقاله ای با قلم «فرید زکریا» با عنوان «ابرقدرتی که به خود شک دارد؛ آمریکا نباید از دنیایی که ساخته است دست بکشد» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
اکثر آمریکایی ها فکر می کنند قدرت کشورشان رو به زوال است. در سال ۲۰۱۸ وقتی مرکز تحقیقات پیو از آمریکاییها پرسید که احساس میکنند کشورشان در سال ۲۰۵۰ چه عملکردی خواهد داشت، ۵۴ درصد از پاسخدهندگان موافق بودند که اقتصاد ایالات متحده آمریکا ضعیفتر خواهد بود. ۶۰ درصد موافق بودند که ایالات متحده آمریکا از اهمیت کمتری در جهان برخوردار خواهد بود. این امر نباید تعجب آور باشد؛ فضای سیاسی مدتی است که این احساس را در بر گرفته است که کشور در مسیر اشتباهی قرار دارد.
فضای سیاسی آمریکا مدتی است که این احساس را در بر گرفته است که کشور در مسیر اشتباهی قرار دارد
در طی دههها یکی از راههای تفکر در مورد اینکه چه کسی برنده ریاستجمهوری میشود این بود که بپرسیم: چه کسی خوشبینتر است؟ از جان اف کندی گرفته تا رونالد ریگان و باراک اوباما، به نظر میرسید که چشمانداز آفتابیتر بلیط برنده باشد. اما در سال ۲۰۱۶، ایالات متحده آمریکا سیاستمداری را انتخاب کرد که کارزارش بر اساس تاریکی شکل گرفته بود. «دونالد ترامپ» تاکید کرد که اقتصاد ایالات متحده در وضعیتی اسفناک قرار دارد و در خارج از کشور مورد بی احترامی، تمسخر و فنا قرار گرفته است و اینکه جهان دچار آشفتگی کامل است. او در سخنرانی افتتاحیه خود از قتل عام آمریکایی ها صحبت کرد. کمپین فعلی او این موضوعات اصلی را تکرار کرده است. سه ماه قبل از اعلام کاندیداتوری، وی ویدیویی با عنوان «ملتی در حال انحطاط» منتشر کرد.
مبارزات انتخاباتی «جو بایدن» در سال ۲۰۲۰ بسیار سنتی تر بود. او مکرراً فضایل ایالات متحده را تمجید می کرد و اغلب این جمله آشنا را می خواند: «بهترین روزهای ما هنوز در پیش است». با این حال استراتژی حکومتی او بر این تصور استوار است که کشور مسیر اشتباهی را دنبال کرده حتی در زمان روسای جمهور دموکرات، حتی در دوران دولت اوباما و بایدن. در سخنرانی آوریل ۲۰۲۳ «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی بایدن «بسیاری از سیاستهای اقتصادی بینالمللی چند دهه اخیر» را مورد انتقاد قرار داد و جهانیسازی و آزادسازی را به دلیل خالی کردن پایههای صنعتی کشور، صادرات مشاغل آمریکایی و تضعیف برخی صنایع اصلی مقصر دانست. وی نگران بود که «اگرچه ایالات متحده آمریکا قدرت برتر جهان باقی ماند، برخی از حیاتیترین اهرمهای آن از بین رفته اند».
سیاست های اقتصادی واشنگتن به طور فزاینده ای تدافعی است و برای محافظت از کشوری طراحی شده است که ظاهراً در چند دهه اخیر ضرر کرده است
بسیاری از سیاستهای دولت بایدن به دنبال اصلاح خلأ ظاهری ایالات متحده است و این منطق را ترویج میکند که صنایع و مردم آن باید تحت حمایت تعرفهها، یارانهها و دیگر انواع حمایتها قرار گیرند. تا حدی این رویکرد ممکن است پاسخی سیاسی به این واقعیت باشد که برخی از آمریکاییها در واقع عقب ماندهاند و اتفاقاً در ایالتهای حیاتی زندگی میکنند و جلب نظر و آرای آنها را مهم میسازد. ایالات متحده آمریکا در حال حاضر بالاترین تعرفه های گمرکی را بر واردات از زمان قانون اسموت هاولی در سال ۱۹۳۰ دارد. سیاست های اقتصادی واشنگتن به طور فزاینده ای تدافعی است و برای محافظت از کشوری طراحی شده است که ظاهراً در چند دهه اخیر ضرر کرده است.
استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا که مبتنی بر فرضیات اشتباه است، کشور و جهان را به بیراهه می کشاند. بر اساس معیارها، ایالات متحده در مقایسه با رقبای اصلی خود در موقعیت فرماندهی باقی می ماند. با این حال، با چشمانداز بینالمللی بسیار متفاوتی مواجه است. بسیاری از قدرت ها در سراسر جهان از نظر قدرت و اعتماد به نفس بالا رفته اند. آنها به دستورات آمریکا موافقت نخواهند کرد. برخی از آنها فعالانه به دنبال به چالش کشیدن موقعیت مسلط ایالات متحده آمریکا و نظمی هستند که حول آن ساخته شده است. در این شرایط جدید واشنگتن به استراتژی جدید نیاز دارد، راهبردی که درک کند همچنان یک قدرت مهیب باقی میماند، اما در دنیایی بسیار آرام عمل میکند. با این حال امروز همچنان گرفتار وحشت و شک به خود است.
علیرغم همه صحبتها در مورد ناکارآمدی و زوال قدرت آمریکا، واقعیت کاملاً متفاوت است، به ویژه در مقایسه با سایر کشورهای ثروتمند. در سال ۱۹۹۰، درآمد سرانه ایالات متحده (بر حسب قدرت خرید) ۱۷ درصد بیشتر از ژاپن و ۲۴ درصد بیشتر از اروپای غربی بود. امروز به ترتیب ۵۴ درصد و ۳۲ درصد افزایش یافته است. در سال ۲۰۰۸، با قیمت های فعلی، رشد اقتصاد آمریکا و منطقه یورو تقریباً یک اندازه بودند. اقتصاد ایالات متحده آمریکا در حال حاضر تقریباً دو برابر بزرگتر از منطقه یورو است. ممکن است از کسانی که دههها رکود آمریکا را به خاطر سیاستهای واشنگتن مقصر میدانند این سوال پرسیده شود: ایالات متحده میخواهد با کدام اقتصاد پیشرفته در ۳۰ سال گذشته جای خود را عوض کند؟
از نظر قدرت سخت نیز کشور در موقعیت فوق العاده ای قرار دارد. مورخ اقتصادی «آنگوس مدیسون» استدلال میکند که بزرگترین قدرت جهان اغلب قدرتی است که قدرت برتر را در مهمترین فناوریهای آن زمان دارد - هلند در قرن هفدهم، بریتانیا در قرن نوزدهم و ایالات متحده در قرن بیستم. آمریکا در قرن بیست و یکم ممکن است حتی قوی تر از قرن بیستم باشد. موقعیت آن در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را با موقعیت امروز مقایسه کنید. شرکتهای فناوری پیشرو در آن زمان - تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی مصرفی، خودروها، رایانهها - را میتوان در ایالات متحده آمریکا و همچنین در آلمان، ژاپن، هلند و کره جنوبی یافت. در واقع از ده شرکت ارزشمند جهان در سال ۱۹۸۹، تنها چهار شرکت آمریکایی و شش شرکت دیگر ژاپنی بودند. امروزه نه شرکت از ده شرکت برتر آمریکایی هستند.
ده شرکت برتر فناوری ایالات متحده آمریکا دارای ارزش کل بازار بیشتر از ارزش مجموع بازارهای سهام کانادا، فرانسه، آلمان و بریتانیا هستند
علاوه بر این ده شرکت برتر فناوری ایالات متحده آمریکا دارای ارزش کل بازار بیشتر از ارزش مجموع بازارهای سهام کانادا، فرانسه، آلمان و بریتانیا هستند و اگر ایالات متحده کاملاً بر فناوری های کنونی - با محوریت دیجیتالی کردن و اینترنت - تسلط داشته باشد، به نظر می رسد در صنایع آینده مانند هوش مصنوعی و مهندسی زیستی نیز موفق باشد. در سال ۲۰۲۳ ایالات متحده آمریکا ۲۶ میلیارد دلار سرمایه خطرپذیر برای استارت آپ های هوش مصنوعی جذب کرده است که تقریباً شش برابر چین است. در بخش بیوتکنولوژی، آمریکای شمالی ۳۸ درصد از درآمدهای جهانی را به خود اختصاص داده است در حالی که کل آسیا ۲۴ درصد از درآمدهای جهانی را به خود اختصاص داده است.
علاوه بر این ایالات متحده آمریکا در آنچه از لحاظ تاریخی یکی از ویژگی های اصلی قدرت یک ملت بوده یعنی انرژی پیشتاز است. امروزه این کشور بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز در جهان است – حتی از روسیه یا عربستان سعودی هم بزرگتر. ایالات متحده همچنین به لطف مشوق های موجود در قانون کاهش تورم سال ۲۰۲۲، به طور انبوه تولید انرژی سبز را گسترش می دهد. نهاد نظارتی مبتنی بر ایالات متحده دو برابر بیشتر از کشور بعدی یعنی چین، بانک دارد. دلار همچنان ارز مورد استفاده در تقریبا ۹۰ درصد معاملات بین المللی است. اگرچه ذخایر دلاری بانک های مرکزی در ۲۰ سال گذشته کاهش یافته است، هیچ ارز رقیب دیگری حتی به آن نزدیک نمی شود.
اگر جمعیت شناسی ملاک باشد، ایالات متحده آمریکا آینده روشنی دارد و در میان اقتصادهای پیشرفته جهان، مشخصات جمعیتی آن نسبتاً سالم است
در نهایت اگر جمعیت شناسی ملاک باشد، ایالات متحده آمریکا آینده روشنی دارد و در میان اقتصادهای پیشرفته جهان، مشخصات جمعیتی آن نسبتاً سالم است، حتی اگر در سال های اخیر بدتر شده باشد. نرخ باروری در ایالات متحده آمریکا در حال حاضر حدود ۱.۷ فرزند به ازای هر زن است که کمتر از ۲.۱ است. اما این رقم در مقایسه با ۱.۵ برای آلمان، ۱.۱ برای چین و ۰.۸ برای کره جنوبی است.
بسیار مهم است که ایالات متحده باروری پایین خود را از طریق مهاجرت و جذب موفقیت آمیز جبران می کند. این کشور هر سال حدود یک میلیون مهاجر قانونی را می پذیرد، این تعداد در طول سال های ریاست جمهوری ترامپ و بیماری کووید-۱۹ کاهش یافته اما از آن زمان به بعد دوباره بازگشته است. از هر پنج نفر از مردم روی زمین که خارج از کشور محل تولد خود زندگی می کنند، یک نفر در ایالات متحده آمریکا زندگی می کند و جمعیت مهاجر آن تقریباً چهار برابر آلمان بزرگترین مرکز مهاجرت بعدی است. به همین دلیل در حالی که پیش بینی می شود چین، ژاپن و اروپا در دهه های آینده کاهش جمعیت را تجربه کنند، ایالات متحده آمریکا باید به رشد خود ادامه دهد.
البته آمریکا مشکلات زیادی دارد. چه کشوری مشکلات ندارد؟ اما منابع لازم برای حل این مشکلات را بسیار راحت تر از سایر کشورها دارد. کاهش نرخ باروری در چین علیرغم انواع مشوق های دولت، غیرممکن است که معکوس شود. و از آنجایی که دولت میخواهد فرهنگ یکپارچه را حفظ کند، این کشور قرار نیست مهاجران را برای جبران آن بپذیرد. آمریکا بار بدهی بالایی دارد و کسری بودجه آن در حال افزایش است.
اما بار مالیاتی کل آن در مقایسه با سایر کشورهای ثروتمند پایین است. دولت ایالات متحده می تواند درآمد کافی برای تثبیت امور مالی خود و حفظ نرخ های مالیاتی نسبتاً پایین کسب کند. یک گام آسان، اتخاذ مالیات بر ارزش افزوده است. نسخه ای از مالیات بر ارزش افزوده در هر اقتصاد بزرگ دیگری در سراسر جهان وجود دارد که اغلب با نرخ های حدود ۲۰ درصد است. دفتر بودجه کنگره تخمین زده است که پنج درصد مالیات بر ارزش افزوده باعث افزایش ۳ تریلیون دلاری در طول یک دهه می شود و نرخ بالاتر بدیهی است که حتی بیشتر را افزایش می دهد. این تصویری از اختلالات ساختاری غیرقابل اصلاح نیست که به طور اجتناب ناپذیری منجر به فروپاشی شود.
نظر شما