تهمینه غمخوار؛ بازار: تفکر در رابطه با افغانستان یادآور مسائلی چون جنگ، درگیریهای نظامی، فقر و اقتصاد شکننده آن می باشد، در حالی که این کشور به لحاظ ذخایر زیر زمینی، معادن و آثار باستانی کشوری غنی محسوب شده که مشکلات داخلی از جمله جنگ و اقتصاد ضعیف، موجب دست نخورده بودن ، فروش و عرضه این آثار در بازارهای امریکا و اروپایی شده است.
در همین راستا خبرنگار بازار گفتگویی را با ابوالفضل ظهره وند، سفیر سابق ایران در افغانستان در رابطه با گنج های پنهان این کشور و استراتژی مشترک میان دو کشور ایران و افغانستان ترتیب داده که مشروح مصاحبه را در ادامه می خوانید:
* کشور همسایه شرقی ما چه ویژگی های خاصی در بخش اقتصاد دارد و مزیت های این کشور مربوط به کدامیک از این بخشها می باشد؟
با نیم نگاهی به این کشور در می یابیم که موقعیت محاط بودن در خشکی و دسترسی به آبهای آزاد از یک سو و ساخت اقتصاد که مرتبط با کشاورزی و دامپروری می باشد شرایطی را به وجود آورده که افغانستان باید بیش از ۹۰ درصد از احتیاجات خود را از خارج خصوصا در حوزه صنعت تامین کند. نکته دوم این است که در حوزه صادرات نیز این مواد اولیه، کشاورزی و دامپروری باید از طریق کشورهای همجوار خصوصاً پاکستان و ایران به آبهای آزاد دست پیدا کرده و صادر شوند.
این شرایط دورنمایی را نشان میدهد که افغانستان می بایستی به سمتی حرکت کند که با کشورهای پیرامون خود همکاری و مبادله کالاها را در پیش بگیرد، اما این کشور به دلیل اینکه در چند دهه اخیر گرفتار مسائل و درگیریهای نظامی و داخلی بوده، نتوانسته یک استراتژی توسعه متکی بر همین مزیت های نسبی خود را طراحی و مورد اجرا قرار دهد.
قاعدتاً چنین کشوری اولین کاری که باید انجام دهد این است که صنایع مرتبط با کشاورزی، دامپروری و معادن را در دستور کار خود قرار داده و اهمیت زیادی برای آن قائل شود، زیرا به دلیل عدم وجود امنیت در گذشته و حال و سرمایه و دانش لازم، دستیابی به چنین راهبردی از این کشور سلب شده و به همین خاطر ما شاهد هستیم که همان میزان کالای صادر شده توسط این کشور هم به صورت فله ای و کاملا خام می باشد.
* ذخایر معادن افغانستان بزرگ ترین امید برای رشد اقتصادی و دستیابی به استقلال برای این کشور است. حال از نظر شما ثروتهای طبیعی افغانستان در کجا یافت می شود و به چه اندازه ارزش دارد؟
از جمله ظرفیت های در خور توجه افغانستان معادن متعدد از سنگهای قیمتی است که شاید سومین کشور در جهان باشد که این حجم از سنگ و سنگ جواهر را دارا می باشد. این کشور جزو چند کشور معدنی برتر جهان می باشد، اما به دلیل اینکه راه ندارد و معادن نیازمند به راهآهن هستند، برای انتقال آنها به صورت خام این معادن از جمله معادن سنگ آهن، مس و زغال سنگ که از خلوص بسیار بالایی برخوردارند، به صورت نسبتاً دست نخورده باقی مانده اند.
البته برخی از معادن مانند معادن طلا و سنگهای قیمتی از ارزش بالاتری برخوردارند، عمدتا به صورت غیرکارشناسی و قاچاق استخراج و از کشور خارج میشوند. راه خروج این سنگ های قیمتی از مسیر جنوب است که به پاکستان رفته و سر از امارات و سپس امریکا در می آورد و در نتیجه ارزش افزوده که ناشی از کار فرآوری است، متوجه کشورهای دیگر است و نه مردم افغانستان.
گرفتاری دیگر افغانستان مربوط به معادن استخراج فلزات نادر مانند لیتیوم، اورانیوم و مشابه آن ها می باشد که بالاترین ذخایر آن در افغانستان در سرتاسر دنیا شناسایی شده، اما توسط آمریکاییها و انگلیسیها استخراج و به صورت قاچاق از کشور خارج میشود و افغانها از این حجم از ذخایر کشورشان بی بهره اند و شاید بتوان گفت انگیزه اصلی اشغال این کشور توسط آمریکا و متحدین آن در کنار دستیابی به ظرفیت های ژئوپلیتیکی و اهداف فرامنطقهای در حوزه افغانستان، همه ظرفیت ها و ذخایری است که در این کشور وجود دارد.
همچنین، ذخیره عظیمی از آثار تاریخی و عتیقهجات از طرق مختلف از این کشور استخراج و شناسایی شده است، به نوعی که میتوان گفت افغانستان مانند یک گنج است که همه نسبت به آن طمع داشته و دارند و از منابع این کشور استفاده میکنند.
سنگها در این کشور در نوع خود بی نظیر هستند، مثلا زمرد پنج شیر که نسبت به زمرد کلمبیا به مراتب با کیفیت تر است و یا یاقوت ( به یاقوت پادشاه جواهرات هم میگویند که بعد از الماس مشهورترین جواهر دنیا محسوب می شود) افغانستان که آن هم از جنبه کیفیت از یاقوت برمه (میانمار) بالاتر است. البته سنگهایی مانند توپاز و لعل که به لعل بدخشان معروف است و همچنین سنگهایی مانند تورمالین یا لاجورد با بالاترین نوع و کیفیت در افغانستان یافت می شوند.
حتی گزارشاتی وجود دارد مبنی بر اینکه الماس هم در افغانستان یافت شده و معادن آن در این کشور وجود دارد. این ظرفیت که به شکلی غیر کارشناسی استخراج شده و به صورت قاچاق خارج می شود، فرصت بسیاری خوبی است که ایران هم در زمینه استخراج و هم فراوری و ایجاد بازار برای عرضه بین المللی آن اقدام و همکاری با طرف های افغانی داشته باشد.
این پتانسیل از جنبه درآمدزایی و اشتغال برای هر دو کشور می تواند موثر باشد که در ایران توجهی به این ظرفیت نشده که تجار ما و علاقه مندان به این حوزه باید بر این حوزه متمرکز شده و یک بازار مشخص و متشکلی را ایجاد کرده و از این طریق روابط میان دو کشور را تقویت نمایند.
علاوه بر این مسئله، افغانستان بعد از تاجیکستان بزرگترین ذخایر آبی منطقه را دارا می باشد که بخش زیادی از آب پاکستان از طریق افغانستان تأمین میشود و بخش محدودی هم از طریق رود هیرمند و هریرود وارد ایران میشود که مسئله بسیار مهمی در حوزه کشاورزی، دامپروری و توسعه کلان برای دو کشور می باشد.
*روابط و مراودات تجاری میان دو کشور را طی سالهای گذشته چگونه ارزیابی می فرمایید؟ مهمترین مسئل در شکلدهی روابط راهبردی اقتصادی دوجانبه چیست؟
بحث دیگر مسئله مزیت نسبی ایران در حوزه افغانستان است که از طریق بندرعباس و هم اکنون چابهار تجارت میان ایرانیها و افغانها صورت گرفت و طی سال های گذشته روند افزایشی را طی کرد، درست برعکس پاکستان که همواره به دلیل چالش سیاسی میان کابل و اسلام آباد، این مسیر تجاری معمولاً با تنش های سیاسی همراه بوده و هزینههای سربار موجب متضرر شدن و آسیب دیدن تجار افغانستانی شده است.
افغانها اگر مایل باشند که از طریق ایران به مبادله کالاهایشان بپردازند، هزینه ترانسپورت و حمل و نقل برایشان ارزانتر تمام میشود، زیرا سوخت در ایران ارزان است و امنیت قابل اتکایی وجود دارد. بنابراین تبادل کالا به راحتی صورت می پذیرد.
موضوع بسیار مهم، مسئله اشتراکات زبانی، فرهنگی، هویتی و تاریخ دو کشور است که طی سالهای اخیر در اثر شیطنت دشمنان ایران و افغانستان فعالیت تجاری میان تجار ایرانی و افغان کاهش یافته است. درصد زیادی از جمعیت افغانستان با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی کامل آشنایی پیدا کرده و به هر دلیلی دوره از زندگی خود را در ایران سپری کرده و شرایط آشنایی با زندگی مردم ایران را دارند که مهمترین امر در شکلدهی روابط راهبردی تجاری و اقتصادی میان ایران و افغانستان میتواند همین مسئله باشد.
بیش از ۳۰ هزار دانشجوی تحصیل کرده در دانشگاههای ایران در داخل افغانستان در پستهای مختلف مشغول به کار و فعالیت هستند و همچنین دو میلیون افغانی در ایران زندگی می کنند که با توجه به این مسائل اگر یک استراتژی مشترک بین دو کشور طراحی شود، این امکان وجود دارد که افغانستان خیلی سریع سیر تحول اقتصادی را یک شبه طی نماید.
بنابراین ما می توانیم از طرق مختلف به همکاری دو جانبه خودی از جمله اینکه نوار مرزی بین ایران و افغانستان را که به طول ۹۲۰ کیلومتر است، به هاب و سایت های متعدد همکاری تجاری و اقتصادی مبدل کنیم، توسعه ببخشیم.
نظر شما